به گزارش برگزیده، مرکز مطالعات استراتژیک مصر نوشت: جولانی در طول ۹ سال جنگ سوریه، بارها مواضع ایدئولوژی و سازمانی خود را تغییر داده است. از قرار گرفتن در زیر مجموعه دولت عراق اسلامی(بعدا داعش نام گرفت) با نام جبهه النصره که از ژانویه ۲۰۱۲ تا آوریل ۲۰۱۳ در بیعت البغدادی بود و بعد از این تاریج جبهه النصره با ایمن الظواهری رهبر القاعده بیعت کرد و این بیعت تا جولای ۲۰۱۶ پابرجا ماند، بعد از آن با تشکیل جبهه فتح الشام، جولانی به طور رسمی ارتباط خود را با القاعده قطع کرد.
این گروه تازه تاسیس حدود ۶ ماه دوام آورد و بعد از آن هیت تحریر الشام شکل گرفت. در این برهه زمانی جولانی سعی داشت با تعدیل و اصلاح در باورهای ایدئولوژی نیروهای تحت امر خود، این پیام را به غرب و آمریکا بدهد که آمادگی همکاری با آنها را دارد و میخواهد که در آینده سوریه نقش داشته باشد. سیاستهای جولانی در زمینه اقلیتهای مذهبی به ویژه مسیحیان و دروزیهای ساکن ادلب به طور کلی تغییر کرد. مفاهیمی مانند دمکراسی، حکومت مدنی، ملت، وطن که در ادبیات گروههای سلفی به طور عام و توسط شخص جولانی به طور خاص مذموم و از مصادیق کفر شمرده میشدند؛ رفته رفته در پارادایمهای فکری هئیت تحریر الشام بازتولید شد.
از طرف دیگر، همکاری هئیت التحریر الشام در به قتل رساندن أبو إبراهیم الهاشمی جانشین أبوبکر البغدادی در فوریه ۲۰۲۲ و به قتل رساندن ابوالحسین الحسینی در آوریل ۲۰۲۳ و اسارت ابوعمر المهاجر سخنگوی داعش و علاوه برآن دستگیری دیگر اعضا و طرفداران داعش در ادلب، اعطای مختصات مراکز نظامی حراس الدین (شاخه القاعده در سوریه) و کمک در ترور فرماندهان کلیدی آنها توسط آمریکا، باعث شد تا هئیت التحریر الشام جایگاه ویژهای در نزد برخی از کنشگران منطقهای و بینالمللی پیدا کند.
ممکن است برای کسانی که مسائل سوریه را دنبال می کنند به نظر برسد که جولانی ممکن است به دنبال جدا کردن استان ادلب از سوریه باشد و به طور رسمی حکومت خود را بر آن اعلام کند.یعنی میتواند استان ادلب را از سوریه جدا کند و موافقت بازیگران بینالمللی در منطقه را به دست آورد تا پس از آن بتواند آرزوی به رسمیت شناختن بینالمللی را داشته باشد.
در این بین می توان دو سناریو را در نظر داشت:
سناریوی اول حمایت از تلاشهای جولانی
با وجود چالش های فراوان، اروپا برای رهایی از کابوس مهاجران سوری ممکن است به این مساله تمایل داشته باشد. برخی از کشورهای اروپایی ممکن است ببینند که تداوم کنترل جولانی بر ادلب به ثبات آن منطقه کمک می کند. به ویژه پس از پیروزی او بر سایر سازمان های مسلح. بنابراین، میتوان گفت که کشورهای اروپایی و دشمنان روسیه ممکن است از جولانی حمایت کنند، حتی اگر باور نداشته باشند که این گروه کاملاً سیاستهای افراطی را کنار بگذارد. این همان کاری است که آمریکا با «جنبش طالبان» در افغانستان انجام داد. چیزی که از این سناریو پشتیبانی می کند، توانایی مقامات برای مقابله با سازمان های مسلح در منطقه، به ویژه داعش است که اکثر رهبران درجه اول و دوم این سازمان را در دو سال گذشته خنثی کرده است، علاوه بر این توانایی مقامات برای ارائه حمایت های مالی را فراهم می کند. علاوه بر این، جولانی ممکن است تمایل آمریکایی ها برای خلاص شدن از شر داعش را یک بار برای همیشه پیدا کند که حضورش به طور قابل توجهی به ادلب محدود شده است و فعالیتش در مناطق همسایه به دلیل حملات تحریر الحیات علیه آن کاهش یافته است. توانایی آن در کنترل آن با همکاری واشنگتن در دستیابی به این هدف مشترک است.
سناریوی دوم بر باد رفتن رویای جولانی
این سناریو ممکن است با تغییرات فضای بین المللی و اصرار روسیه بر رد هرگونه مداخله دشمنان خود، خواه از سوی ایالات متحده حمایت شود. کشورهای آمریکا یا کشورهای اروپایی و آشتی بشار اسد با کشورهای عربی و ترکیه ممکن است اسد را در مقابل این سازمان های تروریستی تقویت کند و در نتیجه اسد ممکن است در آینده از حمایت اعراب برخوردار شود که به تغییر موقعیت دولت سوریه کمک خواهد کرد. در برخی از مناطق آشفته با توجه به موارد فوق، می توان گفت که توجیهات این سناریو ممکن است ادامه اجرای مسیر اول را محدود کند.
نتیجه نهایی
با مطالعه داده های قبلی درمی یابیم که شرایط سیاسی، امن و اجتماعی به طور واقع بینانه برای رسیدن به استقلال جولانی در استان ادلب آماده شده است و بر این اساس، دستیابی به این هدف بالقوه بستگی به میزان سازگاری آن با منافع دارد.
۳۱۱۳۱۱