به گزارش برگزیده اسحاق جهانگیری در گفتوگو با روزنامه اعتماد به مسائل جنگ ۱۲روزه پرداخت.
بخشی از اظهارات او را می خوانید:
*در ۱۳۸۲ که سند چشمانداز نوشته شد کشور از رشد مداوم شش درصدی برخوردار بود و بخشهای مختلف کشور در حال رشد بودند و پیشبینی شد که افق بلندمدت ۲۰ ساله برای ایران ترسیم شود که جوان ایرانی ۲۰ سال آینده خودش را در کشوری که زندگی میکند ببیند که چه ویژگیای دارد. الان (۱۴۰۴) پایان آن ۲۰ سال است که جوان ایرانی باید خودش را قدرت اقتصادی اول منطقه میدید که این اتفاقات نیفتاد. سال ۸۴ که (تدوین سند چشمانداز را) شروع کردیم رقبای ما که عمدتا ترکیه و عربستان بودند، اقتصادی مشابه ایران داشتند. (این کشورها اما) در سال ۱۴۰۴، اقتصادی ۲الی۳ برابر اقتصاد ایران داشتند، حتی کشورهای دیگری در منطقه که اصلا به عنوان رقیب ایران مطرح نبودند، اقتصادشان از ایران پیشرفتهتر شد و ایران نسبت به توسعه و پیشرفت کشور عقب افتاد.
* نتانیاهو احساس میکند با توجه به رخدادهای داخل و منطقهای، به جز جنگ و خونریزی دلیل دیگری برای ادامه موجودیت و حیات سیاسیاش وجود ندارد. نتانیاهو وقت زیادی گذاشت و نهایتا هم امریکاییها را با خودش به بهانه هستهای همراه کرد، اما از تهاجم گستردهای که انجام شده روشن است که این تهاجم برای مسائل هستهای نیست. اگر بحث هستهای اولویت بود، مراکز هستهای ایران کاملا شناخته شده بود و اگر قرار بر حمله بود، مشخص بود به کجا باید یورش برد! آنها به جای اینکه به مراکز هستهای حمله کنند، به صورت غافلگیرانه به دانشمندان و فرماندهان نظامی ما حمله کرده و تلاش کردند به زیرساختهای کشور آسیب جدی بزنند. قاعدتا تحت تاثیر برخی از وطنفروشهایی که به آنها مشورت داده بودند و گفته بودند فضای ایران فضای آمادهای است و شما اگر تهاجم کنید، مردم ایران هم همراهی میکنند (این حملات صورت گرفت). فکر میکنم حوادث روز یکشنبه و دوشنبه هفته اول جنگ باید به دقت موشکافی شود. البته خوب است که در سطوح نخبگان کشور هم بحث شود، اینکه در دوشنبه پس از آغاز جنگ، مراکز مهم جمعیتی ایرانیان (مثلا در یک چهارراه) بدون هیچ دلیلی بمباران شدند! اینکه آقای ترامپ توییت بزند تهران را تخلیه کنید یا تسلیم شوید! معلوم است برنامهای برای آن روز طراحی شده بوده که نتانیاهو اعلام کند اطراف صدا و سیما را تخلیه کنید! او به صدا و سیما و زندان اوین حمله کرد، به جلسه سران سه قوه حمله کرد. هر کدام از این سناریوها وقتی کنار هم چیده شود معلوم میشود، هدف بسیار بزرگی طراحی شده بود و به گونهای این طراحی صورت گرفت که آقای ترامپ فکر کرد (کار نظام) دیگر تمام شده و میخواسته خودش هم بر این موج سوار شود، بنابراین ایده تخلیه تهران و تسلیم را توییت کرد.
* جنگ۱۲روزه مشهوداتی دارد که به نظرم باید به خوبی به اینها پرداخته شود .یکی از مهمترینشان «مدیریت جنگ» است. یک جنگ غافلگیرانه شروع میشود، بالاترین مقامهای نظامی کشور در لحظات اول شهید میشوند. در حد مطالعات خودم ندیدهام در ساعت اولیه جنگی این تعداد فرمانده درجه یک شهید شده باشند. برخی از اینها واقعا انسانهای استثنایی بودند. آقای رشیدجایگزین ندارد. همینطور سردار باقری، سردار سلامی و سایر دوستان. خب این مجموعه از دست رفته. اتکای فرمانده کل در زمان تصمیمگیری به فرماندهانش است. ناگهان خبر داده میشود جنگ شروع شده و این تعداد فرماندهان کشته شدهاند، وضعیت مردم، مراکز زیرساختی، پدافند، رادارها با ریز گزارشهای موجود در اختیار ایشان قرار گرفته است. وضع آسمان کشور، اخلالی که در سیستم الکترونیک و… ایجاد شده بود شوکآور است. اینکه فرماندهی رزم بتواند بر خودش مسلط باشد و شناسایی دقیقی از نیروها، مدیران و فرماندهان داشته باشد، سپس ظرف چند ساعت فرماندهانی منصوب شوند که اتفاقا فرماندهان عملیاتی مجرب، آگاه و مسلط به حوزه ماموریت خودشان باشند، عالی است. سازمان رزم کشور یکی، دو ساعت بعد از انتصاب فرماندهان از عصر جمعه برای عملیات آماده شد. من فکر میکنم این انتصابها یکی از اقدامات مهمی بود که مقام معظم رهبری انجام دادند و حتما در تاریخ جنگها به این بخش پرداخته خواهد شد. به سهم خودم همیشه به عنوان یک ایرانی از این ابتکار تشکر کرده و میکنم.
*تدارکی که دولت توانست از کالای اساسی، نیازهای مردم، حمل و نقل و… ایجاد کند قابل قبول بود، در این ۱۲ روز نشنیدیم که فروشگاهی خالی شود، مردم برای تهیه کالایی به مشکل بخورند. یا برای خروج از شهرها به بنزین دسترسی داشته باشند. ممکن است صف(هایبنزین) طولانی شده باشد و اندکی معطل شده باشند یا سهمیه کمتری در باکهایشان پر کرده باشند، اما کمبود سوختی وجود نداشت، بنابراین دولت هم کار مهمی انجام داد.
*همزمان با این تدابیر، بخش سیاست خارجی دولت تلاش کرد کشورهای موثر منطقه را در جریان قرار بدهد و آنها را همراه کند.
* خیلیها در خارج و داخل کشور، سعی کردند توان موشکی ایران را کار کوچکی جلوه بدهند ولی به هر حال بچههای فنی مهندسی که در بخشهای نظامی کشور کار میکنند، توان قدرتمندی به نفع ایران ایجاد کردند. نیروهای مسلح بلافاصله از لحظه اول شروع به پاسخ کردند. طراحی دشمن را بههم ریختند. دشمنان تصور میکردند ایران قادر نیست یک موشک به سمت اسراییل شلیک کند.
*از همه اینها مهمتر همبستگی ملی و حضور موثری بود که مردم در دفاع از ایران از خود نشان دادند که شاید در تاریخ ایران کمسابقه است. البته همیشه گفته میشد که ایرانیان در مقابل تهاجم خارجی به سرعت منسجم میشوند، ولی در سالها و بهخصوص ماههای اخیر، این جمله خیلی به گوش میرسید که میگفتند مردم از دشمنان خواهند خواست که کار جمهوری اسلامی را تمام کنند! عدهای به فکر فرو رفته بودند که آیا واقعا مردم راضی میشوند یک کشور خارجی مساله آنها را حل کند؟ روشن بود که خیلی از مردم انتقادات جدی دارند، بعضیهایشان ناراضی یا حتی مخالف هستند، اما به نظرم این انسجام به رخ کشیده شد و مردم متوجه مساله شدند. بر این اساس در همان روزهای اول معلوم شد هدف اصلی دشمن که فروپاشی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران بود به شکست منجر شده. البته خسارتهای جدی هم به ایران وارد شد. ما هم به آنها خسارت زدیم، ولی ما شکست نخوردیم و اجازه ندادیم دشمن به اهدافی که داشت برسد. نقش رهبری، نیروهای مسلح، دولت و مردم در این زمینه تعیینکننده بود.
۲۳۳۰۲
















