به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، امام حسین علیهالسلام آن زمان که در یکی از منزلگاههای منتهی به کوفه توسط حرّ بن زیاد متوقف شد، رو به جمعیت کرد و فرمود:
«إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَهٌ کَصُبَابَهِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَى الْوَبِیلِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ؛ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً، فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیَاهَ وَ لَا الْحَیَاهَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً»
یعنی دنیا چهره عوض کرده و ناشناخته مانده و خوبىهایش پشت کرده و رفته است. پس چیزى از آن جز تهماندهاى همانند تهمانده آب در میان ظرف و جز یک زندگى پست مانند چراگاه بد (مانند شورهزار) نمانده است. آیا نمىنگرید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیرى نمىشود؟ با این وضع، مؤمن باید به لقاى پروردگارش (شهادت) اشتیاق یابد، همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز ملامت و ناراحتى نمىنگرم.
ناپایداری دنیا، زوال ارزشهای اخلاقی و مرگ در راه حق و عدالت سه موضوع اصلی در این کلام امام حسین علیهالسلام است. این فراز از سخنان امام گویای آن است دنیا به گونهای تغییر کرده است که اخلاقیات و ارزشهای اجتماعی آن به کلی دگرگون شده و به سمت چیزهای بیارزش و پست روی کرده است، مشابه زبالههایی که در ظرف چای میمانند و هیچ ارزش و قدرت ندارند.
از دیگر سو زمانی که میبینیم جامعه به سمت حق و ارزشهای دینی گرایش ندارد و از باطل جلوگیری نمیشود بلکه به سمت ضد ارزشها حرکت میکند، باید به دنبال ریشه علتهای این چالش گشت. برخی از ریشههای این چالش را میتوان در همان ماجرای قیام اباعبدالله علیهالسلام و مقطع تاریخی آن دوران یافت که عبارتند از:
۱. دوری از آموزههای دین و خاندان وحی
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دو یادگار را از خویش برای امت تا قیامت باقی گزارد که کتاب خدا و عترت مطهرشان بود و فرمود تا زمانی که به این دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد. اما بلافاصله زمانی که حضرت رحلت کرد، همان امتی که اندکی قبل در روز غدیر به خلیفه برحق پیامبر یعنی امیرالمؤمنین علیهالسلام تبریک گفتند، به غصبت مقام ایشان پرداختند و جامعه را به عقب یعنی به ارزشهای جاهلی بازگرداندند، نظام طبقاتی را حاکم کردند، سنت نبوی را تحریف کردند و مشغول امتیازدهی به اطرافیان شدند. در چنین شرایطی بود که بدنه جامعه اسلام استحاله شد و از دین جز اسم و پوستهای باقی نماند تا جایی که زمینهساز ماجرای عاشورا شد.
۲. دنیاگرایی
دنیاگرایی زمانی بر جامعه مستولی میشود که خدامحوری و معنویت به حاشیه کشیده شوند و فردمحوری و لذتهای دنیوی جایگزین آن شود. وقتی جامعهای دنیازده شد، به طور قطع معروف از آن جامعه روی بر میگرداند و منکرات جایگزین آن میشوند.
۳. مدرنیته و تحولات اقتصادی
توسعه اقتصادی و تکنولوژی میتواند منجر به تغییر نگرشها و ارزشهای اجتماعی شود و به این ترتیب ممکن است برخی از ارزشهای اخلاقی را در برابر مصالح مادی فدا کند.
۴. بحران اعتماد
برخی از رویدادها و بحرانهای اجتماعی میتوانند اعتماد عمومی به ارزشهای اخلاقی را ضعیف کنند و باعث شکست در إعمال آنها شوند. این بحرانها آن زمان که از سوی مسئولان جامعه یا حتی بزرگان دین رقم بخورد، اثر مخربتری در تخریب اعتماد عمومی دارد.
جامعه آفتزدهی صدر اسلام اینچنین به راحتی بازیچه اصحاب زر و زور و نفاق شد و تا عمق پستی چنان فرو رفت که حاضر شد به حاکمیت جبهه باطل پاسخ مثبت دهد و از دیگر سو فرزند پیامبرش را به مسلخ بکشاند و سر از تنش جدا کند. در زمان حاضر با رشد تکنولوژی و فناوریهای رسانهای، بیشتر در معرض آسیب قرار داریم و اکنون مشاهده میکنیم که بسیاری از ارزشهای جامعه ما به حاشیه کشده شده و به آن عمل نمیشود. این ارزشها و ضد ارزشها شامل ارزشهای فرهنگی، اقتصادی و حتی ارزشهایی در سطح بینالملل است.
صحبت از حاکمیت این دولت و آن دولت نیست بلکه همگان اذعان داریم در عرصهای مثل اقتصاد هیچ ایدهای برای حذف روند ربا از بانکها اجرایی نشد و اقتصاد ما همواره وابسته به تفکر سرمایهداری اداره شد و از دیگر سو هیچ گاه نتوانستیم دست آلوده کاخنشینان را از سفره کوخنشینان قطع کنیم و پای آقازادهها را از مناصب غصبشده کوتاه کنیم و جلوی تاراج بیت المال توسط آنان را بگیریم بلکه هر سودجویی به اندازه وسعی که داشت، توانست دست بر سفره بیت المال ببرد. همچنین در موضوعی مثل فرهنگ نه تنها ایدهی مشخصی نداشتیم بلکه گاهی چنان این عرصه رها شد که کارنامه فرهنگ ما در نگاه رهبر انقلاب تا حد «ولنگاری فرهنگی» اُفت کرد و گاهی آنچنان سختگیری شد که موجبات دلزدگی توده مردم را فراهم آورد و هیچ گاه مسیر اعتدال پیش گرفته نشد؛ هرچند برخی دولتها با شعار اعتدال خواستند تعدیل کنند، اما در عمل، نه تنها توفیقی نداشتند بلکه در عمل میزان نارضایت فرهنگی را در توده مردم و اصحاب فرهنگ و هنر افزایش دادند.
بنابراین این جمله امام حسین علیهالسلام جلوه خاصی پیدا میکند که فرمود «خوبیهای دنیا پشت کرده و به حق عمل نمیشود». گویی هم هیچ گاه تا قبل از ظهور آن منجی پایانی و تشکیل آن حکومت آرمانی بنا نیست به خوبیها اقبال شود و به حق عمل شود. امام حسین علیهالسلام در همان فراز اینگونه بیان میکند: «با این وضع، مؤمن باید به لقاى پروردگارش اشتیاق یابد.» این لقاء یعنی همواره خودش را در جوار خداوند احساس و از او طلب کمک کند تا به فتنه نیفتد و در آرزوی شهادت در مسیر خداوند و ارزشهای الهی زندگی کند، همچون سردار سلیمانی و شهید رئیسی که الگوهای معاصر ما در این زمانه بوده و هستند. این در جنبه فردی و اعتقادی است، اما در مقام اجرا باید مجاهدانه در مسیر اصلاح کوشید.
انتهایپیام/