استاد برجسته فرهنگ و تمدنی ایرانی، دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن تعبیر و نوشته جالبی در مورد ایران دارد: ما ملتِ «موزائیک» هستیم، یعنی از ذره ذرههای حوادث، ماهیت یافتهایم. زمانی «ابرقدرت» بودهایم و زمانی دیگر فروافتاده و زیر دست. در سرزمینی زندگی کردهایم که به قول حافظ «رباط دو در» بوده. [کاروانسرا که دری برای ورود و دری برای خروج دارد به معنی تغییرپذیری، عدم ثبات، ورود و خروج بسیار] درجه حرارت هوا از مکانی به مکانی و از فصلی به فصلی، تا پنجاه درجه تفاوت میکرده، تَرسالی یا خشکسالی میتوانسته است شبحی از بهشت یا دوزخ را در برابرِ ما نهد. یک روز همه چیز بوده و روز دیگر میتوانسته است هیچ چیز نباشد. اندیشهها و معتقدات بر حسبِ عوارضِ بیرونی و «مَنویّاتِ» فرمانروایان رنگ به رنگ میشده.
ما از رسوب تاریخ سر برآوردهایم، در دست تندبادها به جلو رانده شدهایم و بخشِ عمده استعداد و تلاشِ ما در این راه به کار افتاده که موجودیتِ خود را نگه داریم. بنابراین آنچه در ما عیب گرفته شده، از نوع تَذَبذُب [دو دلی و ناپایداری و حزب باد بودن]، تقیّه، افراط و تفریط، تکروی، بیراههجویی، اکنونبینی [بیتوجهی به آینده]، کمتوجهی به منطق؛ بدانیم که اینها کم و بیش زائیده مقتضیات [تاریخی و جغرافیایی] بودهاند، پس برای تصحیح یا تعدیلِ آنها باید مقتضیاتِ تغییرپذیر را تغییر داد. یکی از عوامل عمدهای که همواره در چگونگیِ سِیرِ تاریخیِ ایران اثر داشته، جغرافیاست؛ یعنی ما در میانِ دو موجِ شرق و غرب قرار داشتهایم.
[اما] اکنون دنیا رو به راهی دارد که بعضی از عوارضِ فیزیکی به دستِ بشر قابلتغییر شدهاند، به همراه آنها روحیهها نیز میتوانند تأثیرپذیر از مقتضیاتِ تازه گردند. (به نقل از کانال سخنرانیها)
تحلیل و تجویز راهبردی:
سه درس عمیق در این نوشته دکتر محمد اسلامی ندوشن (ادیب، حقوقدان و ایرانپژوه) هست که قابلتامل است:
درس اول: اگر امروز ایران و ایرانی چنین شده است، رسوب تاریخ و جغرافیاست. تا به حال جاهایی که موزائیک میکنند را دیدهاید؟ موزاییکها دانه به دانه چیده میشوند و جلو میروند. سرگذشت ایران نیز چنین است. هر سالی که گذشته، هر جنگی که رخ داده، هر شاهی که به تخت نشسته، هر شاهی که از تخت به زیر کشیده شده، هر چپاولی که شدهایم یا کردهایم، هر کدام از اینها موزائیکی به دیگر موزائیکها اضافه کرده است. تاریخ و جغرافیا (از جغرافیای سیاسی بگیر تا جغرافیای طبیعی تا مذهبی) در ما رسوب کردهاند. شرح مفصل اینکه چگونه تاریخ و جغرافیا بر جان و روان ایرانی نشسته و سپس در توسعهنیافتگی ما خود را نشان داده در کتاب «چرا عقب ماندیم و چگونه پیشرفت کنیم» (نسخه صوتی کتاب را اینجا گوش کنید) آمده است.
درس دوم: خصلتهای منفی ایرانیان از جمله کوتاهنگری، حزب باد بودن و پنهانکاری زائیده تاریخ و جغرافیای ما بودهاند. ایراد از ذات ما نیست. اینها تغییرپذیرند.
درس سوم: در دنیا چیزهایی را میشود تغییر داد و چیزهایی را نه. دکتر ندوشن دست میگذارد روی فاکتورهای تغییرپذیر و میگوید برای تصحیح یا تعدیلِ وضعیت امروزین باید مقتضیاتِ تغییرپذیر را تغییر داد. درست است که تاریخ و جغرافیا بر ما موثر بوده و هست، اما قفلشدگی به تاریخ و جبر جغرافیا نداریم. میتوان و باید مسیر دیگری را رقم زد.
چه ظرفیتهایی پیش روی ما هست؟
بگذارید با یک جمله بامزه و غیرمنتظره از لی کوان یو از معمار و بنیانگذار سنگاپور مدرن شروع کنم: لی کوان یو، بنیانگذار سنگاپور مدرن: «کولر برای ما سنگاپوریها مهمترین اختراع بود، شاید یکی از اختراعات برجسته کل تاریخ. کولر با ایجاد امکان توسعه در مناطق استوایی، ماهیت تمدن را تغییر داد. بدون کولر فقط در ساعات اولیه صبح یا در هنگام غروب میتوانید کار کنید. اولین کاری که من با نخستوزیری انجام دادم نصب تهویه مطبوع در ساختمانهایی بود که خدمات ملکی در آنجا کار میکرد. این کلید کاراییِ بخش دولتی بود.»
به نظرم یکی از آن مقتضیات تغییرپذیری که دکتر ندوشن میگوید، استفاده از فناوری به ویژه فناوریهای سیستمساز یا نهادساز است. دنیا اکنون تکنولوژیهای متعددی اعم از ساخت و تولید، ارتباط و اطلاعات، پزشکی و کشاورزی در اختیار ما گذاشته است. استفاده هوشمندانه از اینها میتواند منجر به افزایش کارایی، بهینگی تخصیص منابع، شفافیت و فسادستیزی شود و گرامر زندگی جمعی و رفتار ما را تغییر دهد و پس از مدتی خصلتهایی مانند عدم شفافیت، چندلایگی، پنهانکاری، کوتاهمدتنگری و … نیز تغییر میکند. فناوری مرز ناممکنها را به صورت پیوسته به عقب میراند. ما محکوم به ادامه تاریخ و جبر جغرافیا نیستیم. به شرط آن که حسرت پارامترهای تغییرناپذیر را رها کنیم و بر پارامترهای تغییرپذیر متمرکز شویم.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده
۲۱۶۲۱۶