سریال مرداب درامی معمایی- حادثه ای، ماجرا محور و پر کاراکتر است. داستان زندگی و کار فیاض، عاقل مردی که به تازگی پسرش پارسا را به دلیل ظاهرا اوردوز ناشی از مصرف مواد از دست داده و در جریان خاکسپاری او به دام یک جوان نعش کشِ بچه زرنگ می افتد و…
داستان مرداب در عرض گسترانیده می شود و شخصیت ها با واسطه و بی واسطه تک تک به آن اضافه می شوند. فیاض و پسر متوفای او پی رنگ اصلی قصه هستند و خرده پی رنگ های این داستان تو در تو هر کدام به سان قطعات یک پازل هزار تکه همراه با خالقان خود( شکیب، ایرج،آفاق، کیوان، کوهیار و.. ) آرام آرام در میزانسن اصلی جایگیر می شوند.
مرداب روایتی تازه از بازی قدبلندها با آدم کوتوله های جاده صاف کن است. بازی بزرگان با بازی سازان و پیاده نظامی که هر کدام از سر استیصال به عنوان مهره های این بازی به کار گرفته می شوند تا آن وقت که ببازند و به عنوان مهره سوخته از بازی حذف شوند. سرباز سرباز را بزند. اسب ها چموشی کنند و فیل ها از سر هیبت سهمگینشان در گیر حماقت.
داستان مراب در دو لوکیشن شمال و پایتخت تعریف و دامنه آن تا استانبول نیز ادامه دار می شود.بررسی و معرفی انواع بزه و خاستگاه شکل گیری آن، یکی از اهداف موضوعی این مجموعه پر ماجراست. دریا و جنگل هم به عنوان بستر اتفاقات، انتخاب هوشمندانه و جذابی است که فیلمساز به مخاطبش ارائه می کند تا با تعقیب اصل ماجرا و یافتن سرنخ های ارتباطی این دو اقلیم با موضوع، با اشتیاق بیشتری درگیر کلونی اتفاقات شود.
تا این قسمت داستان( قسمت دوم) با وجود این که کارگردان در تدارک چیدن قصه خویش بوده و نقاط کور و گره ها را معرفی کرده است، اما ریتم بی نقصی را هم برای داستانش رقم زده است. ریتمی که در اداره هیجان قصه موفق عمل می کتد. تا این جای روایت مرداب، هنوز قهرمان اصلی داستان هم معلوم نشده تا بر اساس اَکت های او داستان اوج و فرود بگیرد، اما با همین طراحی و پرداخت ضد قهرمان های متعدد، شخصیت های خاکستری و پیچیدگی لایه های قصه، هیجان کافی و مناسب برای همراهی و تعقیب داستان فراهم آمده است.
حضور مهدی هاشمی و شهرام حقیقت دوست در کنار هم یکی از فرصت های مغتنمی است که به جذابیت بیشتر داستان افزوده است. باید دید مجموعه مرداب در ادامه، چگونه مسیر خود را طی خواهد کرد. آیا این شروع خوب، ادامه دار خواهد بود؟
۵۷۵۷