زمین به تازگی گرمترین ماه خود را در ۱۲۰۰۰۰ سال گذشته تجربه کرده است. امواج گرما، خشکسالی و سیل باعث از بین رفتن محصولات زراعی شده است. مناطقی مانند اتیوپی، افغانستان و هائیتی درگیر قحطی شدیدی هستند. عقبنشینی اخیر روسیه از قرارداد غلات دریای سیاه که به اوکراین اجازه میداد میلیونها تن در ماه صادر کند نیز ضربه بزرگی به امنیت غذایی جهان وارد کرده است.
ژئوپلیتیک طبیعت، دوران بیثباتی بیسابقهای را آغاز کرده است، و بدترینها هنوز در راه است. پیشبینی میشود پدیده النینو از امسال تا سال ۲۰۲۴ ادامه داشته باشد. (النینو یکی از چرخههای مشهور آب و هوایی در جهان است که هر ۲ تا ۷ سال یک بار باعث ایجاد بحرانهای بزرگی در آب و هوای سراسر سیاره زمین میشود که از جمله این بحرانها میتوان به خشکسالی و قحطی اشاره کرد.)
برای حل بحران فزاینده جهانی غذا، رهبران جهان باید نه تنها به زمین، بلکه به آبها نیز توجه کنند و به منبع تغذیه حیاتی که اغلب فراموش شده و نادیده گرفته میشود، یعنی «غذاهای آبی»، توجه بیشتری داشته باشند.
اصطلاح «غذاهای آبی» (blue foods) به آن دسته از غذاهایی گفته میشود که از اکوسیستمهای دریایی و آب شیرین به دست میآیند – از ماهی تن، ماهی پالاک، و ماهی کاد گرفته تا میگو و جلبک دریایی. علیرغم سهم بزرگی که غذاهای آبی در سلامت مردم و اقتصادهای سراسر جهان دارند، توجه سیاسی و تأمین مالی طرحهای مربوط به غذاهای آبی آنطور که باید و شاید در سطح ملی و جهانی انجام نمیشود.
غذاهای آبی معیشت بیش از ۸۰۰ میلیون نفر را تأمین میکنند و در میان کالاهای تجاری جهانی قرار میگیرند. تقریباً نیمی از بشریت به این گروه غذایی به عنوان منبع مهم پروتئین حیوانی، ترکیبات مغذی حیاتی و هویت فرهنگی وابسته است.
اگرچه تولید برخی از غذاهای آبی ممکن است ذاتاً اثرات محیط زیستی کمتری نسبت به گاو و سایر دامهای زمینی داشته باشد، اما باید توجه داشت که با عرضه نامحدود مواجه نیستیم. تنها در اقیانوسهای ایالات متحده، تقریباً ۹۲ درصد از ماهیهای صید شده از ذخایری میآیند که نمیتوانند فشار صید بیرویه را تحمل کنند یا صید بیرویه در مورد آنها رخ داده است. این وضعیت برای ماهیهای مهاجر آب شیرین که از سال ۱۹۷۰ به طور متوسط ۷۶ درصد کاهش یافتهاند بهتر نیست. با توجه به اینکه پیشبینی میشود تقاضا برای غذاهای آبی تا سال ۲۰۵۰ تقریباً دو برابر شود، محاسبات به وضوح آیندهای باثبات را نشان نمیدهد. آبزیپروری، بخش مهمی از راه حل است، اما نمیتواند جایگزین فرو ریختن جمعیت ماهیهای اقیانوسها شود یا اقتصاد جهانی را از عواقب آن مصون نگه دارد.
در حالی که درگیری بر سر منابع معمولاً به عنوان یک چالش زمینی در نظر گرفته میشود – به عنوان مثال، اختلافات بر سر نفت، مواد معدنی یا جنگل – درگیری بر سر منابع طبیعی دریایی همیشه وجود داشته است.
یک مطالعه نشان داد که در طول جنگ سرد، ۲۵ درصد از درگیریهای نظامی بین دموکراسیها بر سر ماهیگیری بود – و از آن زمان تاکنون این درگیریها افزایش یافته است. از دهه ۱۹۹۰، بیش از ۱۵۰ درگیری بینالمللی ماهیگیری با دخالت نظامیان رخ داده است و پنج کشور در ۴۰ درصد آنها درگیر بودهاند که چین و روسیه در صدر جدول قرار دارند.
در چین، بزرگترین قدرت ماهیگیری جهان، که جمعیت آن تقریباً دو برابر سرانه جهانی غذاهای دریایی مصرف میکند، اقتصاد شیلات سالانه نزدیک به ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد دارد و به استخدام میلیونها نفر میانجامد. به این ترتیب، ماهی یک منبع استراتژیک و حیاتی برای پکن است و چین در ۳۵ سال گذشته به طور فزایندهای از ابزارهای قانونی، اقتصادی و نظامی برای دسترسی و کنترل منابع جهانی غذاهای دریایی استفاده کرده است. در شاخ آفریقا، در سه دهه گذشته بیش از ۶۰۰ درگیری رخ داده است که معیشت مردم را مختل کرده، صدها نفر را کشته، و به دزدی دریایی گسترده کمک کرده است و از آن زمان امنیت دریایی را مورد تهدید قرار داده است.
تغییرات آبوهوایی همه این روندها را تشدید خواهد کرد. گرم شدن آبها بر تولید مثل ماهیها تأثیر میگذارد و گونهها را مجبور به مهاجرت در سطوح بیسابقهای میکند و مکانهای جدید غنی و فقیر از ماهی ایجاد میکند. تنها در هفت سال آینده، ۲۳ درصد از ذخایر ماهی متصل به آبهای سرزمینی از جمله در آبهای نزدیک کانادا، بریتانیا، نروژ، ایسلند و ژاپن جابهجا خواهند شد. به دلیل این تغییرات، برندگان و بازندههایی وجود خواهند داشت که باعث افزایش رقابت برای منابع کمیاب میشود که درگیری بین جوامع و کشورها را تشدید میکند.
وقتی یافتن ماهی سختتر میشود، یافتن آرامش و امنیت نیز به همین شکل خواهد بود. درگیریهای ماهیگیری در مقیاس کوچک، جوامع ساحلی را بیثبات میکند و محیطهایی را رقم میزند که جنایت، ناامنی غذایی و فقر را گسترش میدهند.
اما هنوز زمان برای جلوگیری از تشدید درگیریها وجود دارد، به ویژه زمانی که حفاظت و مدیریت منابع طبیعی فرصت مشارکت و حفاظت از منابع غذایی آبی را فراهم میکند.
اول، علم هواشناسی، علوم اقیانوسها، و علوم سیاسی میتوانند مشخص کنند که بیشترین فشارهای درگیری در ۵ تا ۳۰ سال آینده در کجا ظاهر میشود. با دسترسی به این دادههای باکیفیت، دولتها میتوانند دوره جدیدی از سیستمهای هشدار اولیه و برنامهریزی حفاظت و امنیت دریایی را ارائه دهند. این نوع اطلاعات همچنین اولویتبندی و حفاظت از زیستگاههای حیاتی، مانند مکانهای تخمریزی و پرورش ماهی را آسانتر میکند، مکانهایی که نقش بزرگی در یک برنامه تأمین غذای آبی پایدار ایفا میکنند.
برای مدیریت مؤثر و حفاظت از این مناطق، باید استراتژیهای حفاظتی فراگیری طراحی شوند که نیازها و صدای مردم بومی ساحلی و جوامع محلی را که اغلب در خط مقدم بحران آب و هوا هستند، در اولویت قرار دهد. این جوامع آسیب پذیرترین جوامع در برابر تغییرات محیطی هستند و به شدت به غذاهای دریایی وابسته هستند و به طور متوسط ۱۵ برابر بیشتر از جوامع غیربومی مصرف سرانه دارند. مطالعات موردی نشان دادهاند که یک رویکرد فراگیر میتواند برای همه مفید باشد. به عنوان مثال، در اندونزی، مشارکت اجتماعی و حکمرانی عادلانه منجر به افزایش ماهی در مناطق حفاظت شده نسبت به مناطق غیر حفاظت شده گشته است.
دوم، ما نیاز به بهبود شیوههای ماهیگیری محلی و جهانی از طریق مدیریت شیلات دانشبنیان داریم که به طور فعالانه برای تأثیرات تغییرات آب و هوایی برنامهریزی میکند و این کار را از طریق تقویت نظارت برای ایجاد ماهیگیری پایدار و مسئولانهتر انجام میدهد.
سوم، آبزیپروری گونههای غیرگوشتخوار باید برای تکمیل تقاضای فزاینده در شیلات بیشتر شود، زیرا ماهیهای صید شده وحشی منبع محدودی هستند. در حال حاضر، کشورهای در حال توسعه تأمین تقریباً تمام آبزیپروری را بر عهده دارند و این موضوع آن را به منبع حیاتی غذا و درآمد برای آنها تبدیل میکند. اما به دلیل وابستگی غذایی و اقتصادی به این منابع محدود، حفاظت از محیط زیست و مقررات در این مناطق اغلب اولویت کمتری دارد. بنابراین، سیاستهایی که از منطقهبندی و اعطای مجوز در دریاچهها، رودخانهها و مناطق ساحلی حمایت میکنند باید اصلاح شوند تا اطمینان حاصل شود که تولید از ظرفیت تحمل این زیستگاههای طبیعی تجاوز نمیکند.
در نهایت، باید مشارکتهای قوی را در تمام بخشهای جامعه تسریع کرد. در دوران ریاست جمهوری جو بایدن، کاخ سفید رهبران بخش خصوصی را پیرامون چالشهای نوظهور در بخشهای استراتژیک از جمله نیمهرساناها و هوش مصنوعی گرد هم آورده است. دولت آمریکا میتواند به طور مشابه به مدیران صنایع دریایی ایالات متحده و جهانی کمک کند تا غذاهای آبی را به دنیا تهیه و عرضه کنند، به گونهای که منابعی را که کسب و کار آنها را تضمین میکند، اتلاف نکند.
غذاهای آبی یک کالای استراتژیک هستند که در صورت وفور، میتواند معیشت صدها میلیون نفر را تأمین و زندگی میلیاردها نفر را تضمین کند. وقتی غذاهای آبی کمیاب میشوند، میتوانند جوامع، ملتها و کل مناطق را به درگیری خشونتآمیز بکشانند. اقداماتی که جامعه جهانی در ماهها و سالهای آینده انجام میدهد، تعیین میکند که ما کدام مسیر را طی کنیم.
۲۲۳۲۲۳