«اعراب تحت یک شعار اساسی، یعنی شعار قومیت مبارزه کردهاند و مبارزه آنها قومی و ملی بوده است و برجستهترین بنیادهای قدرتنمایی در برابر آنها، بنیاد صهیونیستی و برجستهترین نماد آنها در رویارویی با این قدرتنمایی، مصر و رژیم جمال عبدالناصر بوده است. اما این تصور در برابر بیشتر کسانی که نمیتوانستند به راه صحیح هدایت شوند، متزلزل شد و در افکار و وجدان آنها این مسأله جای گرفت که رویارویی با دشمن، تحت این شعارها شکست خورده است. به همین دلیل برخی از آنها درون لاک خود رفتند و در انتظار نجات از خارج ماندند و عدهای در پی راههای مارکسیستی رفتند، ولی پس از جنگ ۱۹۷۳ و شکست تجربههای مارکسیستی، بار دیگر جریان ملی و قومی در امت عرب ظاهر شد.» سخنان صدام حسین دو ماه پیش از حمله به ایران
«در جنگ علیه ایران، داوطلبانی از ۱۴ کشور دیگر در ارتش مردمی عراق شرکت کردهاند که بیشترین تعداد آنها از مصر و سودان هستند. سازمان آزادیبخش فلسطین نیز ضمن ستایش عراق اعلام کرده که به منظور مقابله با تهدیدهای خارجی، امکانات نظامی خود را در اختیار کشورهای عربی حوزه خلیج قرار خواهد داد.» طه یاسین رمضان معاون اول صدام حسین
جدال مفاهیم دینی و قومگرایی عربی در جنگ ایران و عراق
در جنگ هشتساله ایران و عراق، راس تبلیغات ایرانیان بر محور مفاهیم «متافیزیکی و دینی» قرار داشت و تبلیغات طرف عراقی بر «قومگرایی عربی» استوار بود که بهتر است آن را «پانعربیسم» بنامیم.
ایدئولوژی «پانعربیستی» صدام حسین ریشه در پیچیدگیهای قومی و مذهبی عراق داشت. بهویژه حلقه تکریتیهای اطراف صدام مملو از نفرت نژادی و فرهنگی از ایرانیان، که آنها را عجم میخواندند، بود.
ناسیونالیستهای عراقی میگفتند عجمها دشمنان تاریخی اعراب هستند و با وجود شکست و خفت در صدر اسلام، قرنها ایستادگی کردهاند و توفق اعراب را به چالش کشیدهاند. صدام حسین میخواست به قهرمان جهان عرب بدل شود و ناگزیر بود شیاطینی خلق کند و بگوید نهضت جهان عرب توسط آنان در خطر است.
ویژگی پان عربیسم صدام چه بود؟
پانعربیسم سه راس اصلی دارد: الف) «نژادگرایی عربی»، ب) «ضدیت با صهیونیسم» و پ) «ضدیت با امپریالیسم» که در نسخه بعثی آن گرایشهای سوسیالیستی نیز اضافه شد و در واقع نوعی «ناسیونالسوسیالیسم» عربی ظهور کرد. در اساسنامه حزب بعث میخوانیم: «سوسیالیسم ضرورتی است که از عمق خود ناسیونالیسم عرب برمیآید و پیشرفت دائمی مادی و معنوی قوم عرب را تضمین میکند.»
مهمترین شخصیت سیاسی پانعربیسم جمال عبدالناصر بود که بهویژه بواسطه ملی کردن کانال سوئز به محبوبیت رسید و مانند ناجی اعراب و رهبر امت واحده عربی مطرح شد. اما شکست سنگین اعراب از اسرائیل در جنگ شش روزه، جایگاه نمادین ناصر را متزلزل کرد و او با وجود اینکه محبوبیت فراوانی داشت، دیگر پرچمدار احیای بزرگی از دست رفته امت عربی نبود.
صدام حسین از همان ابتدا در پی رسیدن به جایگاه ناصر بود و خود را به «صلاحالدین ایوبی» تشبیه میکرد و میگفت احیاگر غرور از دست رفته عربها خواهد بود. وی علاوه بر ستیز با اسرائیل، شعار ایرانیستیزی و عقب راندن عجمها را نیز در دستور شعارها و اعمال سیاسی خود قرار داد تا شاید به جایگاهی که آرزو دارد برسد و جانشین ناصر شود.
چرا صدام خود را سردار قادسیه نامید؟
صدام حسین تجاوز ارتش خود به ایران را «قادسیه صدام» و خود را «سردار قادسیه» نامید تا یادآور حمله اعراب به امپراطوری ساسانی باشد. وی این نام را نخستینبار در دیدارش از «دانشگاه المستنصریه» بغداد و در تاریخ دوم آوریل ۱۹۸۰، نیم سال پیش از آغاز رسمی جنگ با ایران استفاده کرد.
روز پیش از آن، معاونش طارق عزیز در یک حمله بمبگذاری شده زخمی شده بود و صدام مقصر این حادثه را حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران معرفی کرد. وی در سخنرانی خود برای دانشجویان عراقی چنین گفت: «از طرف شما، برادران، و تمامی عربها در هر کجا، ما به آنها، به ایرانیهای بزدل که سعی در انتقامگیری از جنگ قادسیه را دارند، اعلام میکنیم که روح قادسیه به همان طراوت خون و افتخار مردمان قادسیه است. مردمانی که پیامشان را بر سرنیزههایشان حمل میکنند، بزرگتر از کوششهایشان هستند»
صدام در سخنرانیهای خود از «شکلگیری انسان نوین عرب در عراق» میگفت و بر اینکه «عراق ویژگی الگو شدن برای تمامی اعراب را دارد» تاکید میکرد. همچنین تلاش میکرد به کشورهای عربی منطقه بقبولاند که ایران دشمن آنهاست و تنها عراق میتواند آنها را از گزند این دشمن مصون نگه دارد. برای مثال پیش از آغاز جنگ در دیدار با دانشجویان کویتی گفت: «به برادران کویتی بگویید اگر یک تیر از ایران به سوی آنها شلیک شود، عراق هزار گلوله بر آنها خواهد ریخت. ما با چنین دیدی به روابط میان خود و آنها و یا هر کشور شرافتمند عربی نگاه میکنیم. امنیت آنها جزئی از امنیت ما و امنیت ما جزئی از امنیت و شرف آنهاست و عزت و سعادت و ثبات ما از آن آنها نیز هست»
۲۷۲۱۷