برگزیده های ایران– فرینوش اکبرزاده: یلدای پایان قرن، زیر هاله سنگین سرب و مازوت و آلودگی هوا، نگرانی کرونای اومیکرون، گرانی شگفتانگیز اقلام چللهای، خریدهای ضروری و غیرضروری و گسترش خزنده تشریفات و رسوم خلقالساعه، کمر خم کرده و آنچنان دست به عصا شده که معلوم نیست با این شرایط چه چیزی از روزهای اوج زیباییاش را بتواند به رخ بکشد.
با این وجود رسیدن یلدایی که برای ما طعم چیللهگئجهسی دارد، بهانهایست برای اثبات زیبایی زندگی؛ برای اینکه یادمان بماند همه این تلاطم برای ماندگار شدن روزهایی است که میخواهیم خاطرهاش را زندگی کنیم.
سادگی یلدا یا زرق و برق مراسم؟
تمام سال یک طرف، یلدا یک طرف! هم قشنگ است هم خیلی قشنگ میشود برایش نمادسازی کرد، یلدا و نمادهایش بخش مهمی از برنامه سالانه من هستند. اینها را شاهین میگوید؛ جوان خوشصحبت و پر انرژی که با لبخند گوش میدهد و پاسخ میگوید؛ خیلی دقیق از زمانی که به شکل حرفهای و تمام وقت وارد حوزه برگزاری چنین برنامهها و مراسمهایی شده است.
او که اکنون مدیر یک تیم حرفهای است با اشاره به مراسم شب یلدا میگوید: سعی کردیم بدنه و اصول خانوادگی یلدا را به همان شکل سابق حفظ کنیم و در کنار آن برای هر سلیقهای امکان برآورده شدن خواسته و حضورشان را هم فراهم آوریم.
شاهین که مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانیاش را چند سال قبل تحویل گرفته، میگوید خیلی اتفاقی وارد حوزه مراسم شدم و رفته رفته مبتلاتر! این فضا با ظرایف هنری و فرهنگی بسیاری که دارد، میتواند هم درآمد خوبی داشته باشد و هم بخشی از شادمانی خانوادهای را شکل دهد.
با این وجود به تنوع خواستههای مخاطبان اشاره دارد و میافزاید: در بین برنامههای عروسی، یلدا فضایی خانوادگی دارد و از این رو بیشتر سفارشهای ما برای تزیین میز و اتاق داخل خانه است؛ ما هم بر اساس فضای کلی خانه که سنتی است یا مدرن، دکور بندی داریم و البته سلیقه مشتری و هزینهای که در نظر گرفته هم بسیار حائز اهمیت است.
هزینه اصلی و عمده یلدایی، هزینه آجیل است که چند میلیون تومانی خواهد بود و ما معمولا خرید این را به عهده سفارشدهنده میگذاریم تا با سلیقه و بودجه خودش انجام دهد. هندوانه آرایی، میوهآرایی، گلآرایی، شیرینیآرایی و مواردی از این دست هم هست.
این فروشنده جوان، میگوید در این چند سالی که مشغول کار مجالس هستم، رشد عجیب هزینهها بسیار محسوس بوده. موارد اولیه و متریال مورد نیاز تیم در بخشهای مختلف گران شده و خیلی هم گران شده و این موضوع هم دستمزد سازنده را بالا می برد هم هزینه تمام شده را و این چیزی است که در بلندمدت میتواند کسب و کارمان را به مخاطره بکشاند.
او امیدوار است بهانههای شادی مردم بسیار پر تعداد باشد و هزینهها جوری باشد که همه بتوانند خاطرات زیبایی را برای سالهای بسیار زندگیشان ثبت کنند، برای روزهای بیخاطره و تنهایی حتی…
یلدا شب همراهی، نه خودنمایی
یکی دیگر از اضلاع این میز یلدایی، «رها» است! این جوان خوشذوق، چند سالی هست که به ساخت زیورآلات کوچک میپردازد و رفته رفته آنقدر کارش گرفته که از الان برای چند ماه آینده وقت خالی ندارد، میگوید بعد از گذراندن یک دوره آموزشی کوتاهمدت، ابزار و وسایل محدودی تهیه کردم و گردنبند و گوشوارههای مختلف را در صفحه شخصیام به نمایش گذاشتم. رفته رفته تعداد افرادی که در مورد کارهایم میپرسیدند و سفارش داشتند زیاد شد، مجبور شدم هم وسایل بیشتری بگیرم و هم صفحهای خاص این دستساختهها باز کنم.
میگوید از ۲ ماه قبل فراخوان سفارشهای یلدا را داده و شبهای منتهی به یلدا حتی دو سه ساعت هم خواب نداشته تا سفارشهای جدید را هم آماده کند. گردنبندهایی با شکل انار، یا بخشی از آن، دانههای انار و طرح خورشید پر طرفدارترینها هستند و روی مس یا بسته به سلیقه مشتری با نقره یا طلا ساخته میشوند.
به گفته رها، با تعداد مخاطبانی که دارد و سابقه خوبش در خوشقولی و تعهد زمانی و حتی امکان استرداد، مشتریهای ثابت بسیاری دارد و با این روند رو به رشد سفارشها باید به فکر دستیار هم باشد.
تیم کار آنها اما با ابتکار خودشان، به سراغ دستساختههای منحصر بهفردی رفتهاند. آنها تصویر منتخب مشتری را روی تابلو، لباس، گردنبند نقاشی و گلدوزی میکنند تا هدیهای کاملا شخصی و بهیاد ماندنی را برای شبهای خاص افراد آماده کنند.
مدیر این تیم نه خیلی بزرگ، گلدوزی را از جمله علایق قدیمیاش معرفی میکند و میگوید حیف بود این هنرها از زندگی مردم دور شود و البته به شکل قدیم هم قابل ارائه نبود. ما تابلوهای متنوعی با حضور چهره افراد و انواع نمادهای مورد علاقهشان به شکل نیمه برجسته آماده میکنیم که تلفیق سنت و تحول است و یک یادگاری کاملا منحصر بهفرد.
این یادگاری منحصر بهفرد روی تابلوی کوچک و تابلوهای بزرگ گاهی تا میلیونها تومان آب میخورد و البته تا بعد از نوروز هم باید صف انتظار سفارش باشید!
مادام مزه (!) را در صفحهاش ملاقات کردیم؛ گویا سرش شلوغ بود که در ابتدا پرسید سفارش یلدایی دارید یا مشاوره، عزیزم! اندکی دیر اما با خوشرویی پاسخ میداد و انتهای هر جملهاش «عزیزمی» لبخند میزد! سینیهای ژله خوش آب و رنگ، کوکیهای سفارشی و هزینه ارسال که برای تبریز هم هدیه یلدایی است عزیزم! انواع پیش غذای سرد و فینگر فود و کیک بسته به نوع انتخابی مشتری، هزینههای متنوعی دارند.
میگوید، تیم مجربی از خانومهای خوش سلیقه تبریزی سفارشها را آماده میکنند و البته اگر تا یک ساعت سفارش و پرداخت را قطعی نکنم، به یلدا نمیرسم، عزیزم!
پاساژ خیام را تقریبا تمام تبریزیها میشناسند؛ پاساژ قدیمی و کوچکی در دل پیادهراه تربیت که این روزه ساعات بسیار شلوغی را تجربه کرده. احمد که در حال سامان دادن وسایل دم در مغازه است، کلافه از ازدحام میگوید یلدا یکی از چند مناسبتی در طول سال است که شکل و شمایل پاساژ را اینچنین میکند.
همزمان به سوال خانمی در مورد نمد هندوانهای پاسخ میدهد و میافزاید این روزها فروش سبدهای حصیری،کالسکه چوبی، قفسهای فلزی، شمع و نمد روند تصاعدی داشته و البته تزئینات دیگری مانند روبان و ریسه و گلهای کاغذی هم که جای خود را دارند.
سمیه را جلوی همین مغازه میبینیم؛ با دستانی مملو از پاکتهای خرید، منتظر مرواریدهای طلایی و رنگهای پودری است که سفارش داده. سه سال است وارد دنیای تزئینات شده تا روزگار خودش را سامان دهد. میگوید نزدیک یلدا و چهارشنبهسوری و نوروز، شب و روز ندارد برای آماده کردن سفارشهایی که در ابتدا سرگرمی کوچکی بود برای فراموشی سختی زندگی با کودکی که از دنیا چیزی نمیدانست. حالا اما کسب و کاری جذاب و البته پر دردسر شده که چرخ زندگیاش را میگرداند.
سفارش سمیه میرسد و عزم رفتن میکند؛ قبلش میگوید در این چند سال هیچ سالی به اندازه امسال استرس نداشتم؛ میترسیدم اگر قطعی اینترنت طولانیتر شود، نتوانم سفارش بگیرم یا هماهنگ با سفارشهای قبلی را به سرانجام برسانم و این یعنی یک مشکل خیلی بزرگ وسط مشکلات دیگر زندگیام. آدرس صفحهاش را میدهد و با دستهایی که معلوم نیست زیر بار وسایل خم شدهاند یا زیر بار زندگی، دور میشود.
یلدایی برای مهربانی
یه شب طولانی، کنار اونایی که دوسشون داری و دوست دارن و تو خوشحالی؛ جای چند مسافر قدیمی پیش ما خالی… نرم نرمک میخوانند و به آرامی حرکت میکنند تا سینیهای ترمهپوش روی سرشان را در نقطه تعیین شده روی میز بگذارند. همه سینیها که در جای خود آرام گرفتند، زمزمه آرام، بلندتر میشود تا ترانه نه چندان قدیمی به انتها برسد. شمعهای اناری اطراف میز روشن میشوند و مهمانان دست میزنند.
یلداست دیگر! مگر میشود همه رسم و رسوم در کاروان زمان تحول دیده باشند و یلدا نه؟! خنچهبران یلدا هم با این سیل تحولات همراه شده و امروزه به لطف توسعه امکانات و تنوع باورنکردنی فرم و شکل، نوع جدیدی از گرامیداشت شب رهایی خورشید را زندگی میکند.
خاطرات یلدا، چله مشهور زندگی بیشتر ما گره خورده با حضور پای میز و سفره بزرگترهایی که خدا میداند تا چه زمان سایه همراهیشان بالای سر ما و خانواده خواهد بود.
خاطراتی که مرور زمان و حضور پررنگتر در بطن عصر ارتباطات آن را کمرنگتر از قبل کرده. انگار نه انگار که این عصر، روزگار ارتباط است نه اینکه به مدد مصادیق تکنولوژی تمام روابط واقعیمان را به دنیای مجازی بکشانیم و حتی لبخندهایمان هم به دو نقطه و نیم پرانتز تنزل پیدا کند.
شب یلدا است و چشم بزرگترهایمان به در خانههایشان که چه زمان صدای شادمانه فرزندان و نوهها، سکوت خانه را خط خواهد زد و به یاری سنتی دیرین، شبی خوش را با هم سپری خواهیم کرد. دیدارهایی ارزشمند، آموزنده و اخلاقی که باید تلاش کنیم مانند خیلی از رسوم، به خاطرهای در فیلمها و آلبومهای عکس تبدیل نشوند.
با تمام این اوصاف البته زندگی امروز مختصات خود را دارد؛ یلدای این سالها به جز سختیهای معمول برگزاری مراسمهای سنتی با انواع پیچیدگیهای مالی هم همراه بوده؛ ساخته شدن تصویری رنگین و مفصل و البته بسیار جالب توجه از مراسمی که هدفش چند ساعت دور هم نشستن، خوشی و شادکامی است، باعث شده هر سال تعداد بیشتری از مردم و خانوادهها از خیر برگزاری آن بگذرند و این چنین است که نسلهای آتی این آیین رفته رفته دیگر سنن کهن را در عکسهای رنگین قدیمی و خطرات دور دست بزرگترهایشان خواهند شناخت.
بزرگترها، پدربزرگ و مادر بزرگها اما همیشه خاطرات خوبی از شب چلهها دارند و گل سرسبد خاطراتشان، اولین شب چله متاهلی و خنچه یلدایی است که در هر دورهای به رسم همان زمان، پیشکش تازه عروس شده است. امروز اما همین خنچهبران و یلدای تازه عروس هم برنامهای شده! برنامهای که مدیر دارد و تمام جزئیات آن با دقت چیده میشود تا چیزی از قلم نیافتد.
قصهی ما و یلدا قصهای کهنسال است؛ قصه ای که همهاش به هندوانه تزیین شده و کوکی انار و گیفتهای متنوع ختم نمیشود؛ اما همینها روزگار بسیاری را شکل دادهاند. این کسب و کارهای ریز و درشت خانگی به مدد فضای مجازی فضای کار برای بسیاری را فراهم آوردهاند و خلاقیت و تنوع را هم به نهایت رساندهاند.
این روزها و در میانه گرانی و سرما و آلودگی هوا و مشکلات بی پایان کرونایی، چیللهگئجهسی بهانهایست برای اثبات زیبایی زندگی؛ برای اینکه یادمان بماند همه این تلاطم برای ماندگار شدن روزهایی است که میخواهیم خاطرهاش را زندگی کنیم.
هر چه بر سالهای عمرمان افزوده میشود، تعداد دورهمیهای فامیلی کمتر و کمتر میشود و گاه علت این کمرنگ شدن دیدارها، زرق و برقی است که به آن افزوده شده.
زیبایی یلدا و نوروز و مانند این پشت این چهره برق افتاده و شیک، برای استمرار زندگی دست و پا میزند، تا دستش را بگیریم و همراهش باشیم. هر چند نوآوریهای معقول و همسو با فرهنگ هم یاریرسان حفظ و استمرار سنتها هستند.
با این وجود یلدا بهانهای شده برای تولد راههای جدید شغلی و درآمدی برای افراد بسیاری که بیشترشان، جوانان خوش ذوق و مشتاق خلاقیت هستند. یلدا اگر همین بار را از روی دوش آدمها برندارد که یلدا نیست.
انتهای پیام/۶۰۰۱۲/ر