یکی از عملیاتهای دفاع مقدس که در سختترین وضعیت جوی در میان برف و سرما انجام گرفت، عملیات «بیت المقدس ۲» بود که با رمز یا فاطمهالزهرا (س) در بامداد ۲۵ دی ماه ۱۳۶۶ برای آزادسازی ارتفاعات غرب شهر ماووت عراق در منطقهای به وسعت ۱۳۰ کیلومتر مربع آغاز شد و تا دوم بهمن ماه ادامه پیدا کرد؛ این عملیات که در منطقه غرب کشور اجرا شده بود، در بعضی روزهای آن دما به ۲۰ درجه زیر صفر هم میرسید.
خبرگزاری مهر: شمسر سراوان مورد حمله قرار گرفت /شنیده شدن چند صدای انفجار در اطراف سراوان
ماجرای وصیتنامه نوشتن یک شهید/ «خدایا! چرا آبجیها را فضول خلق کردی؟» + عکس
دستور متفاوت یک فرمانده در عملیات کربلای ۵/ کسی ماسکش را درنیاورد/ به جز شهادت چیزی برایم طلب نکن +عکس
سردار سپاه ایران که «فرمانده سایه ها» لقب گرفت /جان کری گفت دوست دارم ژنرال قاسم سلیمانی را از نزدیک ببینم
تعجب افسر بعثی از پل ابتکاری روی دره خروشان
سردار علی فضلی در این عملیات فرماندهی لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت که با اعلام رمز عملیات در کنار رزمندگان وارد عملیات شد. سردار فضلی درباره این عملیات و خطرات عبو از پل ابتکاری که قبل از عملیات توسط استاد میرجانی ساخته شده بود، میگوید: هیچ رزمندهای مطلع نبود که ما آنها را از کجا عبورش میدهیم. برای عبور رزمندهها از پل، مسئولی گذاشته بودیم و تأکید شده بود که نگذارید رزمندهها متوجه شوند پل عبورشان به سمت ساحل دشمن در چه شرایطی هست.
سردار علی فضلی در بیتالمقدس ۲
بچههای رزمنده با همان ستونی که میآمدند بدون معطلی با فاصله یک یا ۲ متری از روی پل به سمت ساحل دشمن عبور میکردند؛ به شکلی که هیچ رزمندهای در لحظه اولیه متوجه نمیشد که روی پلی با ارتفاع بیش از ۲۰ متر، طول ۱۴۰ متر و عرض ۷۰ سانتیمتر عبور میکند. جالب بود که خود بچهها به هم روحیه میدادند و گاهی شده بود حدود ۵۰ ـ ۴۰ نفر روی پل بین زمین و آسمان با تجهیزات کامل در حال عبور بودند. در شب عملیات به حول و قوه الهی بیش از ۲ هزار رزمنده از روی پل عبور کرده و به سمت دشمن راهی شدند.
پل ابتکاری که قبل از عملیات بیتالمقدس روی رودخانه خروشان «قلعهچولان» ساخته شد
یکی از نکات جالب این بود که گروهی از اسرای عراقی را که عقب میآوردند، فرمانده تیپ عراقی که در بین اسرا بود اعتراض میکرد که «چرا ما را به بیراهه میبرید؟ مسیری که به سمت نیروهای ایرانی میرود غیر از این مسیر است.» وقتی این فرمانده تیپ عراقی با اصرار زیاد ما به سمت ساحل میآمد دائم اصرار میکرد به رزمندگان ما که، این مسیر راه به جائی ندارد؛ اما وقتی به ساحل رودخانه رسید و نگاهش به پل افتاد. حیرت زده شد و گفت: «همه چیز را فکر میکردیم الّا این که رزمندگان ایرانی خطر به این بزرگی را انجام بدهند و پلی ابتکاری روی این رودخانه خروشان بزنند و عبور کنند.»
۲۱۹۲۱۵