به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، بهترین گزارشهای تاریخی از رویدادهای مربوط به عترت علیهمالسلام را باید در بیان خود آن بزرگواران جست؛ چرا که کلام مورخان میتواند محل خدشه باشد، اما کلام امام معصوم منطبق بر وحی الهی و بر اساس علم لدنّی و نیز دارای حکمتهای فراوان و درسهای معرفتی است. جریان غدیر به عنوان محور معارف اسلام، از جمله رویدادهایی است که درباره آن نقلهای متعدد تاریخی شده است، اما اهل بیت وحی علیهمالسلام درباره مفاد آن و لایههای پنهانش، روایاتی فرمودند. در این راستا، از مهمترین منابع روایی ما، یکی زیارت غدیریه امام هادی علیهالسلام و دیگری، حدیث مطوّلی از امام کاظم علیهالسلام در شرح ماجرای غدیر است. در ادامه، به بخشهایی از حدیث امام کاظم علیه السلام درباره رویداد غدیر پرداخته میشود.
امام کاظم علیهالسلام فرمود: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَمَّا أَوْقَفَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ مَوْقِفَهُ الْمَشْهُورَ الْمَعْرُوفَ ثُمَّ قَالَ یَا عَبِیدَ اللَّهِ انْسُبُونِی فَقَالُوا أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ أَنَا مَوْلَاکُمْ وَ أَوْلَى بِکُمْ مِنْکُمْ بِأَنْفُسِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَنَظَرَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ یَقُولُ ذَلِکَ ثَلَاثاً وَ یَقُولُونَ ذَلِکَ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ أَلَا مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ وَ أَوْلَى بِهِ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ أَوْلَى بِهِمْ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، امیرالمؤمنین علیهالسلام را در آن توقفگاه مشهور و معروف نگاه داشت، فرمود ای بندگان خدا، نَسَب مرا بگویید. گفتند تو محمد بن عبدالله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف هستی. فرمود ای مردم، آیا من نسبت به خود شما برتر نیستم و من مولای شما نیستم؟ گفتند بله ای رسول خدا؛ پس به آسمان نگاهی کردند و سه بار فرمود «خدایا تو شاهد باش» و آنها نیز سه بار اینچنین گفتند. بعد فرمود هرکه من مولای اویم و در این زمینه بر او اولی هستم، پس این علی مولای اوست و نسبت به آنها اولی است. خدایا، هرکه او را مولایش قرار دهد، ولیّ او باش و هرکه با او دشمنی میورزد، دشمن او باش و یاریکننده او را یاری کن و خوارکننده او را خوار کن.
ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا أَبَا بَکْرٍ فَبَایِعْ لَهُ بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ فَفَعَلَ ذَلِکَ وَ بَایَعَ لَه ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا عُمَرُ فَبَایِعْ لَهُ بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ فَبَایَع ثُمَّ قَالَ بَعْدَ ذَلِکَ لِتَمَامِ التِّسْعَهِ ثُمَّ لِرُؤَسَاءِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَبَایَعُوا کُلُّهُمْ فَقَامَ مِنْ بَیْنِ جَمَاعَتِهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ قَالَ بَخْ بَخْ لَکَ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَایَ وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ ثُمَّ تَفَرَّقُوا عَنْ ذَلِکَ وَ قَدْ وُکِّدَتْ عَلَیْهِمُ الْعُهُودُ وَ الْمَوَاثِیقُ
سپس فرمود برخیز ای ابابکر و با علی بر امیری مؤمنان بیعت کن. پس ابوبکر برخاست و بیعت کرد. سپس فرمود: برخیز عمر و با وی به عنوان امیرمؤمنان بیعت کن. پس وی برخاست و بیعت کرد. سپس به همه آن نه نفر و بعد از آنها، بزرگان مهاجرین و انصار را فراخواند و همگی بیعت کردند، سپس عمر بن خطاب از میان جماعت برخاسته و گفت: مبارک باد، مبارک باد بر تو ای پسر ابوطالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن شدی. سپس پراکنده شدند، در حالی که عهد و میثاقهای محکم بر این امر از ایشان گرفته شده بود.
ثُمَّ إِنَّ قَوْماً مِنْ مُتَمَرِّدِیهِمْ وَ جَبَابِرَتِهِمْ تَوَاطَئُوا بَیْنَهُمْ إِنْ کَانَتْ لِمُحَمَّدٍ ص کَائِنَهٌ لَنَدْفَعَنَّ عَنْ عَلِیٍّ هَذَا الْأَمْرَ وَ لَا نَتْرُکَنَّهُ لَهُ فَعَرَفَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْ قِبَلِهِمْ وَ کَانُوا یَأْتُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ یَقُولُونَ لَقَدْ أَقَمْتَ عَلِیّا أَحَبَّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ وَ إِلَیْنَا کَفَیْتَنَا بِهِ مَئُونَهَ الظَّلَمَهِ لَنَا وَ الْجَائِرِینَ فِی سِیَاسَتِنَا
گروهی از سرکشان ستمگر آن قوم، در میان خویش دسیسه چیده و توافق کردند و گفتند: «اگر برای محمّد (حادثهای رخ داد و از دنیا رفت ما قطعاً این امر را از علی علیهالسلام میگیریم و اجازه نمیدهیم این مقام برای او باشد و در این جایگاه بماند. اما خداوند متعال از دلهای آنان و آنچه در آن میگذشت، آگاه بود. آنها نزد رسولخدا (میآمدند و میگفتند: «به راستی که علی را نزد خداوند، خودت و ما محبوبترین آفریدگان قرار دادی و او را برای در امان نگاهداشتن ما از حکومت بیدادگران و ستمگران کافی دانستی و ما را در این موارد کفایت کردی».
وَ عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى فِی قُلُوبِهِمْ خِلَافَ ذَلِکَ مِنْ مُوَالاهِ بَعْضِهِمْ لِبَعْض وَ أَنَّهُمْ عَلَى الْعَدَاوَهِ مُقِیمُونَ وَ لِدَفْعِ الْأَمْرِ عَنْ مُحِقِّه مُؤْثِرُونَ فَأَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُحَمَّداً عَنْهُمْ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ وَ مِن النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ الَّذِی أَمَرَکَ بِنَصْبِ عَلِیٍّ إِمَاماً وَ سَائِساً لِأُمَّتِکَ وَ مُدَبِّراً وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ بِذَلِکَ وَ لَکِنَّهُمْ مُوَاطِئُونَ عَلَى هَلَاکِکَ وَ هَلَاکِهِ یُوَطِّنُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَى التَّمَرُّدِ عَلَى عَلِیٍّ إِنْ کَانَتْ بِکَ کَائِنَهٌ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون
این در حالی بود که خداوند متعال میدانست آنان در دل، خلاف گفتههایشان و در سر، دسیسهای دارند و در راه دشمنی با او استوارند و برآنند تا این مرد شایسته را از این امر کنار زنند؛ لذا خداوند محمد (ص) (را از نیّت آنها با خبر ساخت و فرمود: ای محمد، «وَ مِن النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ؛ بعضی از مردم میگویند ما به خداوند ایمان داریم» که تو را فرمان داد تا علی علیهالسلام را امام و مهتر و پیشوای امت خود کنی؛ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ؛ حال آنکه آنان به این مطلب (ولایت علی (علیهالسلام)) ایمان ندارند؛ بلکه بر کشتن تو و او تبانی کرده و خود را آماده کردهاند تا بعد از مرگ تو از علی سرپیچی کنند. این گفته خداست که یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون؛ با خدا و مؤمنان نیرنگ مىبازند، اما جز بر خویشتن نیرنگ نمىزنند، و شعور ندارند.
امام کاظم علیهالسلام در این چند فراز، ابعادی از جریان غدیر را از زاویهنگاه مغرضان غدیر و بر اساس آیات ۸ و ۹ سوره بقره تشریح کردند. در فراز اول، به بیان معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام و لزوم پایبندی به ولایت ایشان و لعن و نفرین دشمنان ایشان از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله پرداختند. در فراز دوم، به تقلای رسول خدا صلیالله علیه و آله درباره بیعت مسلمانان به ویژه صفاولیهای اسلام نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره کردند. در فراز سوم، از توطئه معاندان و منافقان نسبت به جریان غدیر و روحیه نفاق آنها خبر میدهند و در فراز آخر، به تأویل و اصل تفسیر نزول آیات هشتم و نهم سوره بقره پرداختند.
انتهایپیام/