Categories: سیاسی

حاج رحیمی؛ از مرکز آموزشی در افغانستان تا حضور در جنگ ۳۳روزه

حاج رحیمی؛ از مرکز آموزشی در افغانستان تا حضور در جنگ ۳۳روزه

– اخبار سیاسی –

گروه دفاعی خبرگزاری برگزیده های ایران ـ سیدمحمد طاهری: 13 فروردین ماه امسال و در جریان حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق هفت نفر از مستشاران کشورمان در سوریه به شهادت رسیدند، یکی از این شهدا که قبلاً هیچ تصویری و نامی از او در رسانه‌ها منتشر نشده بود «سردار محمدهادی حاج‌رحیمی» بود.

شهید حاج‌رحیمی که از سال ۱۳۵۹ در کسوت مربی و از پادگان امام حسین(ع) کار خود را آغاز کرده بود، رفته رفته مسیر تعالی و تحول را طی کرد تا اینکه به فرماندهی یکی از مهمترین رده‌های نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یعنی یگان نیروهای مخصوص امام علی(ع) رسید و مبدأ تحولات بسیاری در این یگان و در پرورش رزمندگان جبهه مقاومت شد.

پس از شهادت سردار حجازی، ایشان به سمت معاون هماهنگ‌کننده نیروی قدس منصوب شد و پس از چند سال در حالی که مسئولیت بالاتری داشت با اصرار خودش قرار شد جانشین سردار شهید علی زاهدی در منطقه سوریه شود.

گروه دفاعی خبرگزاری برگزیده های ایران به‌مناسبت چهلمین روز شهادت سردار حاج‌رحیمی، در قالب پرونده ویژه «فرمانده بدون مرز» به گفتگو با همرزمان و خانواده شهید حاج‌رحیمی پرداخته است تا بتواند ابعاد مختلف شخصیتی و مدیریتی این فرمانده بزرگ را مورد واکاوی قرار دهد.

«فرمانده بدون مرز»؛ روایاتی ناگفته از سردار شهید حاج رحیمی
سردار چیذری:شهید حاج‌رحیمی نیروهای ملل مختلف را آموزش می‌داد
سردار چراغچی: بارریزی هوایی در سوریه ابتکار «حاج‌رحیمی» بود
طرح ۲۰روزه حاج‌‌رحیمی برای آموزش نیروهای عراقی علیه داعش

 

در چهارمین قسمت از ویژه‌نامه «فرمانده بدون مرز» به گفتگو با سردار اکبر رحیمی مسئول سابق آماد و پشتیبانی نیروی قدس سپاه پرداخته‌ایم. سردار رحیمی هم بچه محل شهید حاج رحیمی بوده و هم سال‌ها از نزدیک با این شهید کار کرده است و از این جهت شناخت کاملی از او دارد.

آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفتگوی خبرنگار دفاعی خبرگزاری برگزیده های ایران با سردار اکبر رحیمی است.

***

برگزیده های ایران: به عنوان سوال اول بفرمایید شما از کجا و چه زمانی آقای حاج رحیمی را شناختید و با او آشنا شدید؟

سردار رحیمی: من از ۲۳ بهمن ماه ۵۷ پاسدار شدم یعنی از اولین روز انقلاب. سه چهار ماه اولی که انقلاب پیروز شد، من کمیته کن بودم و با یک اختلاف دو سه ماهه از تشکیل سپاه به عضویت این نهاد در آمدیم.

ما آن موقع در پاگان ولیعصر(عج) که در حقیقت مرکز عملیات سپاه هم بود مستقر بودیم ولی ارتباط مستقیمی با پادگان امام حسین(ع) که مرکز آموزش سپاه بود، داشتیم.  یک روز به پادگان امام حسین(ع) رفته بودیم که آنجا آقای حاج رحیمی را دیدم، سلام علیک کردیم و با هم گرم گرفتیم. بعد بیشتر آشنا شدیم و فامیل در آمدیم و دیدیم آقای حاج رحیمی اهل منطقه کن هست و در روستای کشار ملک و املاک و باغ داشتند. بعدها فهمیدم پدرش پسر عموی باجناق من هست و ارتباطمان بیشتر شد تا زمانی که جنگ شروع شد.

 عمده بچه‌های سپاه را در پادگان امام حسین(ع) آموزش می‌دادند. آقای حاج رحیمی هم یکی از بهترین مربی‌های تاکتیک آن موقع این پادگان بود. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه من به لشگر ۲۷ رفتیم و ایشان هم به لشگر ۱۰ سیدالشهدا(ع). از اینجا ارتباط ما یک مقدار دور شد و بعد به خاطر اینکه من بعد از آنجا جابجا شدم ارتباطمان کامل قطع شده بود و فقط گاه‌گداری همدیگر را می‌دیدم.

* راه‌اندازی مراکز آموزشی در افغانستان برای نیروهای مقاومت

تقریبا سال ۷۷ متوجه شدم ایشان به آموزش نیروی قدس آمده است و موضوع آموزش نیروهای نهضتی را پیگیری می‌کند و برای برخی آموزش‌ها به کشورهای مختلف می‌رفت. بعدها ایشان به لبنان رفت و به تاسیس آموزشگاه در جنتا کمک کرد.

وقتی به ایران بازگشت به دانشکده امام علی(ع) رفت و جانشین فرمانده آنجا شد. در یان بازه زمانی خیلی با نهضت‌ها گره خورده بود البته قبل از اینکه به لبنان برود به افغانستان هم برای راه اندازی مرکز آموزشی رفته بود که خیلی هم مثمرثمر بود.

 وقتی که از آنجا برگشت به خاطر شرایط تغذیه‌ای و آب و هوایی قیافه‌اش خیلی بهم ریخته شده بود ولی این مسائل برای او مهم نبود، تمام سختی‌ها را به جان می‌خرید تا بتواند مثمرثمر باشد و ماموریتش را انجام دهد.

بعد از آنکه مسئول یگان امام علی(ع) شد، جنگ‌های سوریه هم شروع شد. از این برهه به بعد همیشه با ماموریت‌های نیرو عجین بود. در جنگ سوریه ابتدا درگیری‌های خیابانی دمشق آغاز شد و بعدا داعش و گروه‌های تکفیری وارد صحنه شدند و برخی مناطق را اشغال کردند؛ در این برهه شهید حاج رحیمی به خاطر اینکه فرمانده عملیات مستقیم بود باید به منطقه می‌رفت. بچه‌های حاج رحیمی هم درگیر این ماموریت و دائما در منطقه بودند، لذا شهید حاج رحیمی هم به خاطر سرکشی  به نیروهایش و اشرافی که به سوریه داشت دائم در منطقه بود.

 بعد از آن در ۲۳ خرداد ۹۳ درگیری‌های عراق شروع شد و داعش حمله کرد و تا سامرا آمد و نزدیک بغداد شده بودند. از آنجا شهید حاج رحیمی وارد ماموریتهای عراق هم شد و یک بخشی از نیروهایش برای کارهای مستشاری به عراق می‌رفتند. بعد هم جنگ یمن شروع شد و درگیر موضوع یمن هم شد، در افغانستان هم کم و بیش فعالیت داشت.

* نه تو راننده من هستی نه من رئیس تو!

برگزیده های ایران: ویژگی بارز شهید حاج رحیمی چه بود؟

سردار رحیمی: ایشان آدم ساده، متواضع، با اخلاق و متدینی بود. در حفاظت از بیت المال و درست استفاده کردن از آن و ضربه نزدن به اموال بیت المال بسیار کوشا بود. این را من متوجه می‌شوم چون درگیر این مسائل بودم و درکش می‌کردم یعنی از حداقل امکانات حداکثر استفاده را می‌کرد.

یک دفعه راننده‌اش برای من تعریف کرد گفت یک روزی با حاج آقا بودیم که بعد به او گفتم حاج آقا من راننده شما هستم، حاجی هم ناراحت شد گفت که نه تو راننده من نیستی تو همکار من هستی حالا یک کاری انجام می‌دهی و من هم یک کاری انجام می‌دهم و ما با هم همکاریم و هیچ طبقه بندی نداریم و نه تو راننده من هستی و نه من رئیس تو.

همیشه هم تبسم به لبهایش بود. من همین الان در خیابان تصاویرش را هم می‌بینم  می‌گویم خنده‌ات کار دستت داد.همیشه گشاده رو بود و خنده به لبهایش بود و واقعا به آنچه که می‌خواست رسید.

 یک یا دو هفته قبل از اینکه به منطقه برود او را دیدم. حالتش با موقعی که فرماننده یگان عملیات مستقیم بود یا قبلش که جانشین دانشکده بود هیچ فرقی نکرده بود و با اینکه پست بالاتری گرفته بود با زیر دست‌هایش هم با تواضع رفتار می‌کرد.

حضرت آقا در ماه رمضان برای مسئولین نظام یک صحبتی کردند، من دیدم که واقعا مصداق بارز این حرف آقا، سردار حاج رحیمی است. آقا فرمودند که مسئولین برای این کار نکنند که خودشان را نشان بدهند و پست بالاتر بگیرند، کار کنند که کار مردم راه بیفتد. مصداق بارز این کلام آقا، شهید حاج رحیمی بود، او هیچ وقت برای این کار نمی‌کرد که پست بالاتر بگیرد ولی همیشه در گرفتن ماموریت از دیگران پیشی می‌گرفت.

برگزیده های ایران: عمدتا در مورد شهدا از سجایای اخلاقی آنان صحبت می‌کنند و کمتر به توانمندی‌هایشان اشاره می‌شود، لطفا درخصوص نحوه مدیریت و فرماندهی شهید برایمان توضیحاتی بفرمائید؟

سردار رحیمی: اولا اینکه ایشان فرمانده یک یگان عملیاتی بود. یعنی هرجایی که می خواست عملیاتی شود این یگان باید وارد می‌شد. اگر شهید حاج رحیمی فردی بود که این کار به روحیاتش نمی‌خورد یا توان آن را ندشت، هرگز این مسئولیت را نمی‌پذیرفت.

شهید حاج رحیمی آدم شجاع و نترسی بود و می‌دانست مسئولیت چه جایی را قبول کرده است و واقعا هم شایسته این مسئولیت بود. برایش مهم نبود در چه جایگاهی قرار دارد مهمترین موضوع برایش این بود که بتواند ماموریتی که به او داده‌اند را به نحو احسن اجرا کند.

عمدتا خودش در صحنه ماموریت حضور داشت. در سوریه هم به تمام مناطق عملیاتی می‌رفت و به نیروهایش سر می‌زد و آنها را در صحنه هدایت و کنترل می‌کرد تا ماموریت بهتر انجام شود. واقعا آدم شجاعی بود و در مناطق آلوده و خطرناک حضور می‌یافت تا خدشه‌ای به ماموریت وارد نشود؛ او همواره در صحنه نبرد بود و عمدتا شبهای عملیات در مناطق مبارزه با داعش  خودش در خط اول حضور داشت.

ما با ارتش‌های دنیا فرق داریم. فرماندهان غربی در ساختمان امن می‌نشینند و با امکانات بیسیمی و تلویزیونی با نیروهایی که چند کیلومتر جلوتر هستند، صحبت می‌کنند بعد می‌گویند بروید فلان کار را انجام دهید.اما فرماندهان ما همیشه از نیروهای تک‌ور ما جلوتر بودند، شهید حاج رحیمی هم یک آدم شجاع نترس و ماموریت پذیر و همیشه جلوتر از همه بود.

برگزیده های ایران: با این حجم از مشغله کاری شهید حاج رحیمی آیا می‌توانست وقت مناسبی برای رسیدگی به خانواده خود اختصاص دهد؟

سردار رحیمی: چنین فرماندهانی خودشان را وقف ماموریت کردند؛ اما شکر خدا شهید حاج رحیمی خانواده خوب و متدینی دارد که قطعا این مسائل را درک می‌کنند.

خانواده آقای حاج رحیمی هم موقعیت ایشان را درک و با او همراهی می‌کردند. این اواخر که با هم صحبت می‌کردیم به او گفتم مراقب باش وضعیت و شرایط سوریه امنیتی شده، مراقبت کن. به من گفت: اسرائیل می‌خواهد چکار کند؟ ما که عمرمان را کرده‌ایم پرش رفته و کمش مانده، ماشین بزند، تصادف کنیم، بمیریم، خوب است؟ یا مثلا اینجا مریض بشویم سرطان بگیریم در رختخواب بیفتیم خوب است؟ واقعا آقای حاج رحیمی شهادت حقش بود که خداوند به او داد.

* حاج رحیمی مربی سران مقاومت بود

برگزیده های ایران: ایشان تهدید امنیتی داشت یعنی اسرائیلی‌ها ایشان را می‌شناختند؟

سردار رحیمی: بله ایشان آدم موثری بود، آدمهایی که در این سمت هستند، دشمنان رویشان مطالعه و اطلاعاتشان را دارند به اضافه اینکه آقای حاج رحیمی شخصت تاثیرگذاری داشت و مربی بسیاری از سران گروه‌های مقاومت بود.

برگزیده های ایران: فرماندهی در این سطح چطور آنقدر گمنام بود؟

سردار رحیمی: این از خصوصیات اخلاقی‌شان بود، خودش می‌خواست اسمی از او نباشد، ما هم که می‌گفتیم خجالت می‌کشید. خیلی به زیارت ائمه(ع) علاقه داشت و مشهد هم زیاد می‌رفت. هر وقت هم برای ماموریت به سوریه و عراق می‌رفتیم می‌گفت برویم زیارت کنیم یک امین الله بخوانیم و بعد برویم.

برگزیده های ایران: شهید حاج رحیمی در جنگ ۳۳ روزه هم نقش داشتند؟

سردار رحیمی: بله ایشان هم در آموزش نیروهای جبهه مقاومت و حزب الله نقش داشت و هم اینکه خوشان هم در این نبرد حضور داشتند. اینجور افراد در سازمان همواره مثمرثمر هستند، شما نگاه کنید یک آدمی مثل حاج رحیمی در این نیرو راه برود نفس بکشد وقتی جوانها تواضع و تدین این آدم و عشق به ولایت و ولایت پذیری او را می‌بینند از او الگو می‌گیرند.

برگزیده های ایران: شما چطور مطلع شدید ایشان شهید شده‌اند؟

سردار رحیمی: من در فضای مجازی دیدم که خبری منتشر شد که چند دقیقه پیش سوریه را زدند. بعد همین که عکس را دیدم گفتم احتمالا سفارت را زده‌اند. سریع با بچه‌ها تماس گرفتم که ببینید حاج رحیمی هم در ساختمان بوده یا نه. با منطقه تماس گرفتم و فهمیدم ایشان شهید شده است. خیلی لحظه بدی بود.

دو روز قبل از اینکه برود با هم بودیم، من یک کاری با او داشتم گفتم که فلان کار را می‌خواهم انجام بدهم چکار کنیم؟ گفت بگذار من بروم و ۱۳ فروردین برمی‌گردم این مطلب را با هم حل می‌کنیم. 

* می‌گفت عشقم این است در منطقه باشم

برگزیده های ایران: یکی از سوالهایی که پیش می‌آید این است که با وجود این تهدیدات، چطور فرماندهانی در این سطح به مناطق پرخطر اعزام می‌شوند؟

سردار رحیمی: آقای حاج رحیمی آدم عافیت طلبی نبود، ایشان اینجا که بود پست بالا و مسئولیت مهمی را داشت ولی وقتی که احساس می‌کند منطقه به او احتیاج دارد و باید به آنجا برود تابع امر ولایت می‌شود.

آقای زاهدی با او صحبت کرده بود گفته بود من اینجا تنها هستم و کسی را ندارم بیا اینجا به من کمک کن و ایشان هم قبول کرده بود. اگر به ما باشد می‌گوییم اینجا پست بالاتری داریم و راحت‌تریم و پیش زن و بچه‌ خود هستم ولی ایشان می‌پذیرد و می‌آید و با آقای قاآنی صحبت می‌کند که من آمادگی رفتن به منطقه را دارم؛ یعنی زمانی که حس می‌کند نیاز به او هست، پست بالاتر و موقعیت بهتر و راحت‌تر را رها می‌کند و به منطقه می‌رود.

این هم به انتخاب خودش بوده و هیچ اجباری هم نبوده است. خودش اصرار می‌کرد که اجازه بدهید من به منطقه بروم و آنجا مثمرثمرتر از اینجا هستم. آدمهایی که عملیاتی هستند دائم دوست دارند در منطقه باشند و گوشه نشین نیستند؛ یعنی می‌خواهند بروند و دستی بر آتش داشته باشند. به همین خاطر پذیرفت که پست اینجا را تحویل بدهد و به یک منطقه خاص برود و آنجا ماموریت انجام دهد. می‌گفت اکبر من عشقم این است در منطقه باشم و بتوانم کمکی کنم.

برگزیده های ایران: اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.

سردار رحیمی: ما برای خودمان ناراحت هستیم که یک رفیق، دوست، همراه و همرزم و یک آدم با اخلاق را از دست داده‌ایم. خوشا به سعادت  او که جای خودش را پیدا کرد و مزد همه زحمت‌ها و شبخوابی‌هایش را گرفت. خداوند متعال این زحمات را می‌بیند و  آقای حاج رحیمی هم مزد این چند سال خدمت و مجاهدتش را گرفت.

/

admin

Share
Published by
admin

Recent Posts

چرا گیربکس چینی؟ بررسی مزایا و معایب نسبت به برندهای دیگر

گیربکس‌های چینی به دلیل قیمت پایین، دسترسی آسان و تنوع بالا مورد توجه قرار گرفته‌اند…

3 هفته ago

لیستی از هتل های محبوب سنگاپور از نگاه بوکینگ

شاید برای شما جالب باشد که بدانید سنگاپور جزو کشور هایی می‌ باشد که با…

4 هفته ago

فرق میسلار واتر و تونر

پاک نکردن آرایش، میتونه آسب های متعددی به پوستت بزنه، اولین و مهم ترین آسیب…

1 ماه ago

نیکزاد: تأثیر ۶۰ درصدی معدل در کنکور مطالبه متخصصان بود

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: تأثیرگذاری ۶۰ درصد معدل در کنکور، درخواست و مطالبه…

1 ماه ago

تدارک ویژه رادیو برای سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری (ع)

شبکه‌های مختلف رادیویی در آستانه فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری (ع) برنامه‌های…

1 ماه ago

سقوط ۲ پله‌ای تیم ملی فوتسال در رده‌بندی جدید فیفا

تیم‌های ملی فوتسال مردان و بانوان ایران در رده‌بندی جدید فیفا دچار تنزل رتبه شدند.

1 ماه ago