به گزارش خبرنگار فرهنگی برگزیده های ایران، نشست نقد و بررسی کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی امالبنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی، فرمانده لشکر فاطمیون با حضور مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور؛ هادی آشتیانی، مشاور حوزه دبیرکل؛ محمدرضا اسفاری، مدیرکل امور فرهنگی و ترویج کتابخوانی؛ مهدی زرافشان، مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل، علیرضا زندوکیلی؛ مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران؛ مریم قربانزاده، نویسنده اثر، گلستان جعفریان؛ منتقد کتاب، خانوادههای شهدای مدافع حرم، کتابداران و اصحاب رسانه به همت ادارهکل کتابخانههای عمومی استان تهران در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.
مهدی رمضانی دبیرکل نهاد در این نشست کتاب «خاتون و قوماندان» را اثری جذاب دانست و گفت: چارچوب، ابعاد، ظرفیت و تبیین کتاب، تصویرسازی، نکات حضرت آقا در تقریظ کتاب، همگی از نقاط قوت کتاب محسوب میشود.
وی ادامه داد: شهید سلیمانی میفرمودند: «از دل تهدیدها، فرصت ایجاد میشود.» اتفاقاتی که در سوریه رخ داد، ظاهری تلخ داشت که در مقابلش خلق حماسه، جهاد و معنویت قرار گرفت. شاید اگر این حادثه اتفاق نمیافتاد، کنار هم قرار گرفتن برادران افغانستانی، پاکستانی، عراقی، لبنانی و ایرانی در قالب فاطمیون، زینبیون و… هرگز تجربه نمیشد. در آن صورت تشکیل جلسهای با این کیفیت که در آن عزیزان افغانستانی و ایرانی کنار هم بنشینند و از موضوعی مشترک صبحت کنند، به سادگی امکانپذیر نبود. بنابراین این اتفاق، از برکات و نقاط پنهان حادثه بود و تقریبی که حاصل شد، مخصوصاً بین دو ملت ایران و افغانستان بسیار ارزشمند است. جهت همسو و زاویه دید یکسان، از ظرفیتهایی بود که در خلال این حادثه ایجاد شد.
دبیرکل نهاد ادامه داد: آشنایی مسئولان با مسائل و دغدغههای مهاجران با خواندن چنین کتابی، که شاید با این نگاه نگاشته نشده، بسیار ارزشمند است. اینکه ما نسبت به مسائل یکدیگر جرأت ابراز نظر میکنیم، کتاب مینویسیم و تجربیات خود را به اشتراک میگذاریم، اتفاق بزرگی است. ما در نهاد برای فعال شدن این ظرفیت بسیار تلاش کردیم و این جلسه در همین راستا برگزار شد. همچنین ما به بحث تقویت منابع کتابخانهای با موضوع افغانستان اهتمام داشتهایم. این ظرفیت را باید پاس بداریم و از آن در راستای آنچه به عنوان سرزمین تمدنی ایران بزرگ یاد میشود، زبان و تعلقات دینی مشترک، استفاده کنیم و خدای ناکرده حوادث سیاسی از علاقه ما نسبت به یکدیگر کم نکند.
وی سخنان خود را با بیان آخرین جمله از کتاب «جانستان، کابلستان» رضا امیرخانی خاتمه داد و گفت: «رو به روی حرم امام رضا (ع)، جانستان عالم، میایستیم و سلام میدهیم و برای چشمان بلاکش هندوکش و برای انسان ایران بزرگ دعا میکنیم.»
خاتون زنی مدرن و روشنفکر است
همچنین گلستان جعفریان در این نشست طی سخنانی گفت: وقتی کتاب را مطالعه کردم دیدم خاتون خواستگارهای زیادی دارد و پدرش روی ازدواج او حساس است. با این وجود این پدر وقتی عکس شهید توسلی را میبیند میگوید من به این پسر دختر میدهم. خاتون میگوید این آدم پولی ندارد ولی خدا و مذهب برایش ملاک و معیار انتخاب است.
وی با بیان اینکه خاتون برای من در این کتاب یک زن مدرن و روشنفکر است، ادامه داد: او به شدت نیاز دارد تحصیل کند و در اجتماع دارای پرستیژ اجتماعی باشد و به نوعی معیارهای مدرن دارد اما از آنجا که به مدرسه نمیرود، درد میکشد. او در یادداشتهایش میگوید میخواهد مادر و همسری باشد که درس بخواند تا با حرفهای سطحی، فرزندانش از مادری و همسرش از نادانی او عذاب نکشند. خاتون در عین اینکه ۱۵ سال دارد مانند یک زن مدرن رفتار میکند. او انتخابگر است. وقتی علیرضا توسلی را انتخاب میکند پای این انتخاب میایستد. او با چرخ خیاطی به سختی این زندگی را اداره میکند و در عین مشکلات مالی تلاش میکند که فرزندانش را راحتتر بزرگ کند. به هر حال او همسری را انتخاب میکند که از قضا دست به هر کاری می زند با فقر دست به گریبان است و فقرشان مادی است نه فرهنگی.
خاتون و همسرش الگو و راهنمای ما در زندگی
این منتقد ادامه داد: یک دلیل افتخار آفرینی این خانواده این است که فقر فرهنگی ندارند. این معیارها، خاتون و همسرش الگو هستند. او به جای غر زدن به چرخ خیاطی رو میآورد و کار میکند. عملکرد او زندگی را نجات میدهد و او با انتخاب شهید برای این زندگی سختیهای بسیاری میکشد. جالب است که من در برخورد با زنان شهید اغلب دیدم که شهدا بسیار هوای همسرشان را داشتهاند که در زندگی مشترک دچار سختی مالی و … نشوند اما شهید توسلی وقتی میخواهد به سوریه برود به خاتون میگوید من میروم سوریه و تو به این چرخ خیاطی بچسب.
وی گفت: من این کتاب را به علاقه مندان ادبیات پایداری توصیه میکنم. قلم نویسنده کتاب را به جهت نگاه نویی که دارند، میستایم. اغلب درباره همسران شهدا نگاهی تکراری وجود دارد و تا الان شاید خیلی از نویسندگانی که در این حوزه کار میکردند به دلیل موازی کاری و تکراری بودن آثار از این حوزه کنار کشیدند اما قربان زاده نویسنده کتاب در اثر «دریادل» و این کتاب نگاهی جدید و نو داشته است.
جعفریان با بیان اینکه خاتون شخصیت زن داستان پای انتخاب خودش میایستد، افزود: اشکش را همسرش نمیبیند. شکایتی هم از مشکلات مالی نمیکند. او تلاش میکند سواد اطلاعاتی و دانشی خود را افزایش دهد و به ارتزاق روحیاش میپردازد به طور مثال درباره علت جهاد مبانی نظری را از منابع مختلف جستجو میکند. از سوی دیگر تلاش میکند که مسائل مالی را در زندگی حل کند و این بسیار قابل تقدیر است.
شفافیت ویژگی خاص قلم نویسنده است
این محقق با بیان اینکه شفافیت از ویژگیهای قلم قربان زاده بوده و تکلیف خواننده با کتاب ایشان روشن است، تاکید کرد: این خصوصیت در ادبیات پایداری مهم است. البته این کتاب به لحاظ تکنیکی در ژانر خاطره نگاری نمیگنجد چون خاطرات خیلی به هم پیوسته در این اثر روایت نمیشود. در خاطره نگاری باید پی رنگ، شخصیت پردازی و … وجود داشته باشد اما جای آن در این اثر خالی بود و خاطرات خیلی جمع و جور و اصلاح شده در اثر قرار میگیرد.
جعفریان افزود: پیچیدگی شخصیت زن و مرد داستان به عنوان دو مهاجر افغان بسیار زیاد است و بنابراین مضمون رمان بسیار پیچیده است اما تکنیک پایش لنگیده و پا به پای محتوا نتوانسته پیش بیاید. ما روایت سادهای را از زندگی خاتون میشنویم و این حالت باعث میشود خیلی مخاطب با آن همذات پنداری نکند و سختیها آن را به پای زندگی یک مهاجر افغان میگذارد.
به گفته او، نویسنده میتوانست با شرح جزئیات بیشتر در شخصیت پردازیها و داستان، خواننده را به آن نزدیک کند. توصیف افغانستان و شهرهای آن در حد یک روایت مادربزرگانه است و جزئی نمیشود. وقتی شخصیت داستان وارد سوریه میشود، پیوند نویسنده با داستان قویتر میشود شاید به این دلیل که نویسنده و راوی در بحث سوریه میانشان پیوندی رخ میدهد و باعث میشود که داستان در این بخش بهتر و دقیقتر روایت شود.
کتاب «خاتون و قوماندان» انتقال دهنده سیره شهدا است
ام البنین حسینی، همسر شهید توسلی نیز که به صورت مجازی در این نشست حضور یافت، گفت: امیدواریم بتوانیم سیره شهدا را منتقل کنیم. همانطور که کتاب بیان کرده این داستان زندگی امالبنین حسینی و سختیهای دوران زندگی او از کودکی تاکنون به عنوان یک مهاجر است.
وی ادامه داد: دوران کودکی من در شرایط جنگ و سختی سپری شد و من میدیدم در همسایگی و بسیج محله کاروانهای زیادی به جنگ اعزام میشوند. جنگی که شرایط خودش را داشت و این چه حکمتی بود که من که کودکی ۵ ساله بودم برایم سؤال بود که چطور یک خانم وقتی میداند همسرش قرار است شهید شود او را به جنگ میفرستد. با گذشت زمان و مهاجرتهایی که بالاجبار صورت میگرفت، زندگی ما در کودکی سختیهای بسیاری داشت. در عین حال من برای خودم دنیای عجیبی داشتم. من احساس میکردم خداوند این سرنوشت را برای من مقدر کرده که در کنار یک رزمنده بی شیله و پیله که پول ندارد، زندگی کنم. زمانی که ایشان به من معرفی شد اولین جرقه در ذهن پدرم روشن شد و حس محبت پدرم را به ایشان میدیدم و برایم جالب بود.
وی افزود: حتی در فاصله خواستگاری تا زمانی که ازدواج کردیم با اینکه ارتباطی نداشتیم من همواره ایشان را دعا میکردم که در راه نجات میهن میجنگد. ما در عید غدیر ازدواج کردیم. من وقتی روحیه معنوی ایشان را دیدم پذیرفتم که زندگی سختی ممکن است داشته باشم ولی این سختی را پذیرفتم گرچه الان حس میکنم سختی وجود نداشته است. من خیلی سختم بود صبحها برای نماز بیدار شوم اما ایشان با روشهای خودش من را برای نماز صبح ترغیب میکرد.
شهید علیرضا توسلی دغدغه بیداری اسلامی داشت
وی ادامه داد: شخصیت و محبت ایشان مرا به قدری لبریز کرده بود که سختیهای دوری را در زمان اعزام به جبهه احساس نمیکردم. حضور و محبت و سخنان او را همواره در کنار خود حس میکردم. امروز همه درگیر امورات زندگی خودشان هستند ولی این شهید همواره دغدغه بیداری اسلامی را داشت و در عالم خودش این هدف را دنبال میکرد.
حسینی گفت: ایشان سال ۹۰ وارد سوریه شد و در اردیبهشت ماه سال ۹۲ شهید شدند. من همان زمان هم چرایی حضور مدافعان افغانستانی را در سوریه درک نمیکردم ولی ایشان همواره میگفتند سوریه کربلای ما است. من همواره فکر میکردم با این سخنان حضورش را در آنجا توجیه میکند اما بعدها فهمیدم که جایگاه مدافعان حرم به چه میزان اهمیت دارد و به این حضور افتخار میکردم. ایشان و همرزمانش و ما خانوادهها سختیهای این حضور را پذیرفتیم. شهید توسلی دفاع از حریم خانواده و اهل بیت (ع)، تشکیل یک یگان نظامی شیعی و تغییر دولت و ملت ایران نسبت به مهاجران افغانستانی را دلایل حضور در سوریه میدانست.
همسر شهید توسلی اضافه کرد: حضرت آقا این کتاب را مطالعه کردند و این کتاب باعث شد با استفاده از اطلاعات آن آگاهیهای نسبت به وضعیت من و شهروندان افغانستانی پیدا کنند.
مهاجران افغان برای دفاع از ارزشهای انقلاب همواره تلاش کردهاند
حسینی گفت: ما مشکلات زیادی در دهه ۶۰ و ۷۰ داشتیم البته الان معتقد هستم تصمیمات دولت در برابر افغانستانیها در آن دوره حتماً دلایلی داشته است. به هر حال به عنوان مهاجران افغانستانی ذرهای در هدفمان برای دفاع از ایران خللی ایجاد نشد و برای دفاع از ارزشهای انقلاب همواره تلاش کردیم.
قربان زاده نویسنده کتاب هم در ادامه این نشست درباره انگیزه خود از نگارش کتاب گفت: وقتی درباره شهدای افغانستان پژوهش میکردم، فکر نمیکردم درباره یک شهید مهاجر کتابی بنویسم. البته من از دوران دبیرستان نسبت به شهدای مهاجر احساس تعلق داشتم و همواره دوست داشتم به آنها بپردازم. از سوی دیگر من به حوزه ادبیات دری و فارسی شیرین افغانستان و شعرهای آنها علاقه داشتم.
وی ادامه داد: اطلاعات ما درباره مهاجران افغان و حضورشان به عنوان مدافع حرم برگرفته از اطلاعات و شایعات در رسانهها و فضای مجازی است و برایمان همواره این سؤال مطرح بود که چرا یک افغان که میتواند با کارگری در ایران هم زندگی کند باید برای دفاع از ایران به سوریه برود. یک روز همسرم گفت که جانبازی از سوریه برگشته و بچهها میخواهند به عیادت او بروند. من رفتم به آن جلسه و از این جانباز خواستم من را با مهاجران افغانستانی مدافع حرم ارتباط بدهند. از این طریق من با خانواده شهید توسلی آشنا شدم و طی دو سال گفت و گوهایی با همسر شهید داشتم و بعد نوشتههایم به محضر یکی از دوستان مورد وثوق خانم حسینی رسید و اینگونه کتاب شکل گرفت؛ سپس در مشهد یک رونمایی ساده گرفته شد.
قربان زاده گفت: این کتاب فقط شمایی از زندگی یک دختر افغانستانی نیست بلکه روایت دختر ایرانی است که دلش میخواهد لحظه به لحظه رشد کند و خودش را ارتقا دهد. خانم حسینی با تمام مشکلات و محدودیتهایی که داشته کتاب میخواند و به لحاظ علمی خودش را رشد میدهد و انتظار دارد که همسرش نیز یک کتاب خوان باشد.
این محقق بیان کرد: من اگر میخواستم همه تلخیها و سختیهای مهاجران افغانستانی را بیان کنم شاید باعث ناامیدی و سیاه نمایی میشد.
وی عنوان کرد: اینکه چرا نویسندگان و ناشران افغانستانی همت نکردند که به سختیهای زندگی مهاجران افغانستانی در ایران بپردازند باید در جای دیگری بررسی شود و اگر قرار است در ادبیات افغانستان ژانری در این باره شکل بگیرد باید این عزم در خود مردم افغانستان وجود داشته باشد. البته این به معنی ندیدن کم کاریهای ما نیست اما لازم است که خود افغانها نیز در این باره کار کنند.
قربان زاده با اشاره به اینکه بحران هویت نوجوانان افغانستانی در ایران به شدت زیاد است، گفت: خالد حسینی افغانستان را از دریچه عکسها میدیده است. این گسست فرهنگی برای نوجوان افغانستانی دردناک است آنها سعی میکنند ایرانی حرف بزنند و فارسی دری حرف نمیزنند. کسی میگفت شما کتاب را ایرانیزه کردهاید در حالی که این طور نیست و من کتاب را افغانستانیزه کردهام.
به گفته قربان زاده، بسیاری از نوجوانان افغانستانی متولد در ایران نسبت به ادبیات افغانستانی ناآشنا هستند. باید نسل جوان و نوجوان افغانستانی با شاعران، ادبا و اسطورههای افغانستانی آشنا شوند.
وی تاکید کرد: من تلاش کردم از دریچه یک شهید افغانستانی به این هویت بپردازم اما لازم است افغانستانیها نیز از دریچه خودشان به این فرهنگ بپردازند.
نیاز داریم وجوه اشتراک بین ایرانیها و افغانستانیهاتقویت شود
در بخش دیگری از این نشست پدر شهید مصطفی صدر زاده از شهیدان مدافع حرم به بیان خاطرات خود از فرزند شهیدش پرداخت و گفت: شهید مصطفی صدرزاده متولد ۱۳۶۵ دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. او فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون بود که در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تکتیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه به شهادت رسید.
عارف جعفری، مدیر دفتر افغانستان در حوزه هنری طی سخنانی گفت: موانعی برای تحقق آرمانها و ارزشهای مهاجران افغانی وجود دارد و یکی از آنها چالش بین زندگی معنوی و مادی است که به خوبی در کتاب ترسیم نشده است.
وی افزود: متن میتواند آئینه ای برای انعکاس زندگی مهاجران افغانستانیها به مسئولان کشور باشد. شهید توسلی که در لشکر فاطمیون شهید شده است میتواند نمادی برای مهاجران افغانستانی باشد که علی رغم مشکلات زیاد در زندگی مادی، برای ارزشهای معنوی جنگیدند. تعداد شهدای افغانستانی ۴۲۰۰ نفر در جنگ بوده که در مقایسه با آمار شهدای ایرانی بسیار قابل تأمل است. تا سالها این قضیه مخفی ماند و به آن توجه نشد؛ وقتی در سوریه شهدای افغانستانی زیادی شهید شدند، باعث شد مسئولین به این موضوع توجه بیشتری کنند.
سید مسافر فعال فرهنگی افغانستان و همرزم شهید ابوحامد نیز طی سخنانی گفت: بچههای انقلابی ایران نمیدانستند نگاه ما افغانستانیها به ایران و دفاع از ارزشهای آنها چیست. ما نیاز داریم وجوه اشتراک بین ایرانیها و افغانستانیها تقویت شود. اگر بخواهیم تمام مشکلات مهاجران افغانستانی را بگوییم واقعاً باعث ناامیدی میشود اما انقلابیگری باعث میشود که ما هم علی رغم سختیهای بسیار برای این ارزشها بجنگیم. این نکات در کتاب بیان شده است.
وی افزود: واژههای زیبای افغانستانی در کتاب استفاده شده که بسیار قابل ستایش است. البته در کتاب برخی از واژهها نیز استفاده شده که برای من به عنوان یک افغانستانی غریب بود. کتاب خاتون نخستین اتفاقی است که برای خانمهای افغانستانی رقم میخورد تا زنان قهرمان افغان را بشناسیم چون اساساً آنها شناخته نشده و مظلوم باقی ماندند.
سید مسافر در پایان بیان کرد: یک زن افغانستانی علی رغم سختیهایش اجازه نمیدهد کسی متوجه این سختی شود. نویسنده حتی به این لحظههای سخت نزدیک شود و این بسیار قابل توجه است.
/