مرتضی پایهشناس که مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» را کارگردانی کرده و با این فیلم در جشنواره فجر حضور داشته، در گفتوگو با برگزیده، میگوید: تمرکز جشنواره فیلم فجر روی سینمای داستانی است، در سالهای اخیر آنچه درباره سینمای مستند رخ داده، نشان میدهد دبیران جشنواره یا مدیران سینمایی قرابتی با سینمای مستند ندارند. نحوه چینش فیلمهای مستند در جدول نمایش، ساعت اکران و برگزار نکردن نشست نقد و بررسی برای این آثار نشان میدهد، حضور مستندها در فجر، تزئینی است.
این کارگردان ادامه داد: زمانی که «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» در برج میلاد اکران داشت از مدیران جشنواره خواستم اجازه بدهند نشست نقد و بررسی برای فیلم برگزار شود. با توجه به فضای فیلم مطمئن بودم تماشاگران درباره شخصیت این فیلم، فرجامش و نحوه ساخت این مستند، سوالهایی خواهند داشت. با برگزاری نشست موافقت نشد و گفتند نشست مختص فیلمهای داستانی است، پس از پایان نمایش فیلم در یکی از سالنهای برج میلاد، تماشاگران خودجوش، در سالن ماندند. گروهی ایستاده در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کردند و این جلسه دو ساعت به طول انجامید.
کارگردان «چوب» افزود: با نگاهها و سلایق خط کشی شده نمیتوان به اکران مستند در جشنواره فیلم فجر فکر کرد. جشنوارهها باید هویت مستقل داشته باشند، طبیعی نیست که پس از دو ماه از جشنواره «سینماحقیقت»، دوباره همان فیلمها یا چینشی نزدیک به آن در جشنواره فجر روی پرده بروند. در دنیا جشنواره های معتبر رویکردهای مختلف دارند. کن مثل برلین یا ونیز فیلم انتخاب نمیکند، وقتی که جشنواره ها هویت پیدا میکنند، فیلمساز انتخاب می کند به چه جشنوارهای فیلم بدهد. با همین توضیح، جشنواره «سینماحقیقت» باید هویت و رویکرد خود را داشته باشد و جشنواره فیلم فجر هم، همین طور.
این کارگردان و تدوینگر افزود: استدلال مدیران سینمایی این است که فیلم مستند در جشنواره فجر مخاطب ندارد، این محصول همان رویکرد غلط است. در جشنواره فیلم فجر مستندهایی باید انتخاب شوند که برای مخاطب عام ساخته شده اند. مثلا مستند «صفر تا سکو» دارای این ویژگی است، مستندهایی از این دست میتوانند انتخاب جشنواره فجر باشند. فیلم داستانی با دههها تمرکز و خبرسازی و برنامه سازی با سینمای مستند که حتی در جشنواره فجر به آن بی مهری می شود، یکی نیست. اگر مدیران فرهنگی و سینمایی چند سال روی کمبودهای سینمای مستند برنامه ریزی و برای رفع آن تلاش کنند، آن زمان می شود قضاوت کرد که فیلم مستند در برابر فیلم داستانی، جذابیتی دارد یا ندارد؟
کارگردان «گلوله باران» ادامه داد: در شکل فعلی، حضور سینمای مستند در جشنواره فیلم فجر تاثیر زیادی ندارد. مدیران سینمایی بیشتر به روابط و آینده حرفهای خود فکر میکنند و حاضر نیستند به این موضوع بپردازند که نمایش آثار مستند در جشنوارهای که حجم تبلیغات، اطلاعرسانی و تمرکزش بر سینمای داستانی است، بر مهجوریت سینمای مستند میافزاید. جشنواره فیلم فجر در حوزه سینمای داستانی، رخدادی معتبر و موثر است، اما بستری که برای تعریف سینمای مستند در آن در نظر گرفته شده، هرگز همتای سینمای داستانی نیست و این ظلمی مضاعف بر سینمای مستند ایران است که اگر مدیری مطلع باشد، متوجه خواهد بود آثار متنوع و جذاب فراوانی دارد.
مرتضی پایه شناس در پایان گفت: با قدرت گرفتن هوش مصنوعی به نظر می رسد خیلی دور نیست که سینمای داستانی، نیازش به بخش عمده ای از عوامل را از دست بدهد. اما سینمای مستند این گونه نیست، در سینمای مستند مهم است که شما از نزدیک کنار واقعیت بایستید و آن را ثبت کنید. سینمای مستند روایت دست اول از تجربه زیستهی آدمهاست. از این منظر فکر می کنم آینده از آن مستندسازان است.
۵۷۵۷