Categories: فرهنگ و هنر

دنیای مد به روایت «حسنا و ملکه‌های رنگی»

دنیای مد به روایت «حسنا و ملکه‌های رنگی»

– اخبار فرهنگی –

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، در سال‌های اخیر، مهمان تازه‌ای به جمع بحران‌های نوجوانی اضافه شده است؛ مهمانی که روی مصرف بی‌جا و ریخت و پاش زیاد اصرار می‌کند و هرچه از در بیرونش می‌کنیم باز از پنجره برمی‌گردد. تجمل‌گرایی و پرداختن به امیال، مهمان تازه و البته ناخوانده نوجوان‌های ماست.

کتاب «حسنا و ملکه‌های رنگی» به قلم نسیبه استکی که به تازگی از سوی انتشارات جمکران به چاپ رسیده، با دغدغه پرداختن به همین موضوع نوشته شده است. در معرفی این اثر آمده است: «حسنا و ملکه‌های رنگی»، دنیایی را که نوجوان ما فکر می‌کند، ایده‌آل است نشانش می‌دهد و ذره ذره طعم بودن در این دنیا را به او می‌چشاند. دنیایی که در آن همه چیز حتی پله‌ها، صندلی و دیوارها برق می‌زنند. هزاران کمد لباس نو وجود دارد و فقط اگر سری به یکی از کمد جواهرات ملکه بزنیم دهانمان باز می‌ماند. اما واقعاً درون این دنیای پرزرق و برق همه چیز همین قدر بی عیب و نقص است؟!

«حسنا» که شخصیت اصلی داستان ماست، آیا می‌تواند بی‌ترس از حیله‌های ملکه و فکر دلتنگی خانواده‌اش اینجا بماند؟! اصلاً شاید حسنا هم ملکه شود و در این دنیای قشنگ، قصری برای خودش بسازد، شاید هم اسیر این چیزها نشود و یاد حرف‌های پدرش بیفتد که همیشه می‌گفته «با این چیزها دست و پای ذهنت رو می‌بندی، ذهنی که بسته شد، دیگه نمی‌تونه آزادانه رشد کنه».

ورود «شهر شکل‌ها ۲» به کتابفروشی‌ها

کتاب «حسنا و ملکه‌های رنگی» که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده، تلاش دارد تا با زبانی شیرین و ورود ماجراهای جذاب به متن داستان، دست مخاطب خود را بگیرد و به یکی از مهمترین دغدغه‌های نوجوانان امروز پاسخ دهد. دو راهی انتخاب بین علایق شدید وجودمان و ارزش‌های درست، محور اصلی کتاب است؛ محوری که خوراک نوجوان امروزی و مهمان‌های جدیدش است.

رمان نوجوان «حسنا و ملکه‌های رنگی» در ۱۷۲ صفحه و با قیمت ۱۰۵ هزار تومان به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران روانه بازار نشر شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

حسنا همین که می‌خواست به خانه برگردد، چیزی طلایی روی سنگ جلویش برق زد. حسنا عاشق جواهرات بود، از هر نوعش؛ بدل یا واقعی، انگشتر یا النگو مهم نبود.

یک قدم به جلو برداشت. پایش لیز خورد و نزدیک بود بیفتد توی دریا. باید زود برمی‌گشت. همین حالا هم بیش از اندازه دیر کرده بود، ولی نمی‌توانست بی خیال آن جسم براق شود. دوباره نفس گرفت و سر جایش ایستاد. بعد آهسته به جلو خم شد. همین که نوک دستش با آن شی براق تماس پیدا کرد، سنگ زیر پایش شروع به لرزیدن کرد. لرزید و لرزید و یک‌دفعه پایین رفت… .

/

admin

Share
Published by
admin

Recent Posts

نقشه هولناک مادر و پسر۱۷ساله برای قتل پدر خانواده

در پی اعلام خبری از سوی شهروندان مبنی بر کشف جسد مردی جوان در جاده…

5 ساعت ago

کدام استان‌های کشور بارانی است؟/ خنک‌ترین و گرمترین مرکز استان‌ها اینجاست

طی فردا و پس فردا اردبیل با کمینه ۱۳ و ۱۴ درجه سانتیگراد و اهواز…

5 ساعت ago

جاده چالوس مسدود شد/ جزئیات

جاده چالوس از ساعت ۸ صبح امروز مسدود است.

5 ساعت ago

سقف و کف شهریه کودکستان ها چقدر است؟

رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک گفت: سقف وکفی برای شهریه در نظر گرفته…

5 ساعت ago

رویکرد قوه قضاییه بر اصل علنی بودن محاکمات

اصل علنی بودن محاکمات به عنوان یکی از اصول حقوق بشر، در اصل ۱۶۵ قانون…

5 ساعت ago

ادارات این استان ساعت ۱۱ امروز تعطیل می‌شوند

ادارات قم ساعت ۱۱ تعطیل می‌شوند.

5 ساعت ago