مرتضی رضایی : وقتی گوشی زنگ میخورد، پدر او تماس را جواب میدهد. عباس آقا را همه را آمل میشناسند. مردی خوش مشرب و با معرفت. از صبح خیلیها با او تماس گرفتهاند. از سازمان ورزش آمل و مازندران تا نمایندگان مجلس. لبخندی میزند و میگوید: «تا الان ما امیرحسین را بزرگ کردیم و حالا پسرم دارد ما را بزرگ میکند. افتخار میکنیم به او.»
این شروع بهانهای میشود برای یک گفتوگوی متفاوت با پدر کشتی گیری که دل میلیونها ایرانی را شاد کرد…
*آقای زارع قهرمانی پسرتان را تبریک میگوئیم. اینقدر مقتدرانه قهرمان شد که اشتباه کردیم شک به دل راه دادیم. خودتان توقع چنین حضور مقتدرانهای را داشتید؟
من همیشه ته دلم، دلشوره دارم. بچه است دیگر. یکی از رفقایم میگفت پسرم میخواست سر کلاس انشا بخواند من استرس داشتم، این که دیگر یک میدان بزرگ و بینالمللی است. هیچوقت هم دوست ندارم امیرحسین را تحت فشار بگذارم. از طرفی آدم مغروری هم نیستم. پارسال دیدید رو چه حادثهای امیرحسین کشتی را واگذار کرد؟ حسن یزدانی را دیدید؟ فن را زد. داور هم امتیاز داد ولی چلنج امتیازات را به تیلور واگذار کرد. اگر در فینال امیرحسین من به خاطر سیلی حریف عصبانی میشد و جوابش را با یک سیلی میداد چه می شد؟
*همه از رفتار پتریاشویلی شوکه شدند اما به واکنش امیرحسین بالیدند.
پسرم بعد از مسابقه گفت برای ما کشتی جنبه پهلوانی دارد نه قهرمانی. قهرمانی برد و باخت است ولی پهلوانی چیز دیگری است. الان کشتی اقتصادی شده ولی امیرحسین من اینطور فکر نمیکند. گفت پتریاشویلی اعصابش خرد شد و آن حرکت را انجام داد. بعد از مسابقه هم عذرخواهی کرد و امیرم گذشت. رفتار او را دوست داشتم و افتخار کردم. آنجا یک میدان بزرگ بود. همه دنیا میدیدند. امیرحسین با کاری که کرد فقط بزرگی، معرفت و شعور خودش را نشان داد. امیر در گود زورخانه بزرگ شد. من خودم باستانی کارم. برادرم رشته باستانی را به آمل آورد. یه عرقی به علی مولا در وجود همه ما هست. در مرام مولا علی است که گذشت کند. احساس و فکر ما این است. از بچگی هم یاد گرفتیم. امیرحسین هم از بچگی این را یاد گرفت.
قبل از مسابقه چه حسی داشتید؟
همه به من گفتند امیرحسین میبرد. لحظهای با خدا خلوت کردم. رو به آسمان گفتم خدایا تو که لطف داشتی، کاری کن آبروی بچه من نرود. جوابش را گرفتم. خدا کمک کرد. امیرحسین هم زحمتش را کشید و مدال طلا را گرفت. به عنوان یک پدر آرزو می کنم نه تنها پسر من که همه جوانهای این مملکت خوشبخت و موفق باشند.
امیرحسین بعد از بازی تاجگذاری هم کرد. البته با بردن مقتدرانه آکگل و پتریاشویلی تاجگذاری هم دارد.
ما اینهمه فوتبالیست داریم ولی یکی رونالد می شود و یکی مسی. این بازیکنان هم تاکتیک داشتند، هم سرعت، هم فکر و هم قدرت. اگر دیدید امیرحسین موفق شد، به خیلی چیزها بستگی دارد. او در مدرسه نمونه درس خوانده. اگر سمت کشتی نمیآمد الان دانشگاه بود. امیر من سرشار از استعداد است. بگذارید از بچگیاش یک خاطره تعریف کنم. یادم هست در اتوبوس بودیم، امیرحسین ۷، ۸ سال سن داشت. راننده تلفنی شماره یک نفر را گرفت و تکرارش کرد. وقتی قطع کرد شماره یادش رفته بود. ۵۰ نفر در اتوبوس بودند کسی شماره یادش نمانده بود ولی امیرحسین شماره را کامل حفظ کرده بود و برای راننده خواند. همه برای او دست زدند. میخواهم بگویم اگر ورزشکاری طلا میگیرد الکی نیست. روی همه چیز برنامه ریزی میکند. اگر یزدانی ۹ مدال میگیرد الکی نیست. اگر تیلور حسن را میبرد الکی نیست. نام یزدانی ترس به وجود همه میاندازد. البته به نظرم او روی یک حادثه نتوانست برنده شود و اگر امتیاز را برنمیگرداندند نتیجه چیز دیگری بود. امیرحسین خیلی زحمت کشیده به اینجا رسیده. تختی از دنیا رفت و خیلی ها از مرگ او متاثر شدند ولی نامش هنوز همه جا هست. مرگ تختی روی خیلی ها اثر گذاشت. او هنوز زنده است. بالاتر از تختی در این ورزش داشتیم؟ مقامی بله ولی شخصیتی نه. او اسطوره بود. نمی گویم امیرحسین مثل تختی می شود ولی دوست دارم پسرم مسیر او را برود. دوست دارم پسرم شعور تختی را داشته باشد.
چه آرزوی قشنگی. امیرحسین تا اینجا هم به لحاظ فنی مورد تائید همه بوده و هم به لحاظ رفتاری. این قطعا به شکل تربیت او هم برمی گردد.
ما در خانواده سعی کردیم تجربیاتمان را به او منتقل کنیم. دوست داشتم بچه هایمان طوری تربیت شوند که سرمان را بالا بگیریم. شما اگر بدانید از دیروز چند نفر تماس گرفتند و گفتند امیرحسین مرد است که سیلی خورد ولی جوابش را نداد و آنطور رفتار کرد. خیلی ها این حرف شما را زدند و باعث افتخار ماست.
اینطور که فهمیدیم روی دوستیهای امیرحسین هم حساسیت زیادی داشتید.
بله. من خودم رفیق باز بودم. همه جای ایران رفیق دارم. همیشه هم به امیرحسین یک توصیه می کرم. رفیق را مثل ابزاری ببین که هم تو به دردش بخوری، هم او به درد تو بخورد. البته این برای قدیم بود. الان خود امیرحسین است که با بزرگی اش دارد به ما درس می دهد. شما اگر بدانید امروز چه آدم هایی به بنده زنگ زدند که این لطف خداست. ما پسرمان را بزرگ کردیم و حالا او دارد ما را بزرگ می کند. مسئولان مختلف تماس گرفتند. این مسئولیت ما را سنگین تر میکند. نماز شکر خواندم و گفتم خدایا دمت گرم که اینقدر به خانواده ما لطف داری.
حرفی مانده؟
از مردم ایران تشکر میکنم. همه دعا کردند امیرحسین برنده شود. از صدا و سیما به خانه ما آمده بودند. یکی از آنها می گفت مادرش قرآن باز کرد و گفته امیرحسین برنده است. این چیزها را می شنیدم بیشتر افتخار می کردم و خوشحال میشدم. به نظر من قهرمانیها می آیند و میروند و یک روز تمام می شوئند. این مردم هستند که یک آدم را بزرگ می کنند.
۲۵۱ ۲۵۱