گروه سیاسی خبرگزاری برگزیده های ایران _ سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر: در هفته دفاع مقدس، به بررسی کوتاهی از چند سند همکاری درون سازمانی وزارت خارجه آمریکا که در ۲۵ فوریه سال ۲۰۰۳ به وسیله آرشیو ملی آمریکا منتشر شده است میپردازیم تا بتوان نسبت به تحلیل و واکاوی نظام سلطه در جنگ نابرابر تحمیلی، شفافیت و تبیین زیرساختی بیشتری را بیان داریم؛ بدین منظور بخشهایی از دو سند از سندهای منتشره وزارت خارجه آمریکا را را بررسی خواهیم کرد.
اولی سندی با عنوان: «ماموریت خاورمیانه_کوششهای آمریکا برای متوقف کردن فروش جنگ افزار به ایران _ ۲۴ مارس ۱۹۸۴»
در این سند به وضوح به طراحی و عملیاتی کردن طرحی به نام عملیات «استانچ » که یکی از مهمترین برنامههایی بود که آمریکا جدای از دیگر طرحهای خود برای جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ به اجرا درآورد. (استانچ به معنی بندآوردن یا بستن میباشد)
در اصل، طراحی این عملیات و ابتکارعمل آن هم با نظر کارشناسان نظامی و سیاسی واشنگتن بود.
در عملیات خیبر زنگ خطر بزرگی برای عراق، آمریکا و عربهای حامی صدام به صدا درآمد که موجب شد «دونالد رامسفلد» به صورت شتابزده و در آخرین فرصت پیش آمده درخواست کرد فهرست کشورهای فروشنده جنگ افزار به ایران را به او بدهند و با داشتن لیستی از فروشندگان تسلیحات، دست پر به بغداد برود.
در بخش دیگری از تحلیل این سند آمده است که ریچارد مورفی دیپلمات کهنه کار آمریکایی که در سالهای جنگ ایران و عراق سفیر عراق در عربستان بود در گفتگویی آورده است که «ما فکر میکردیم میتوانیم با تحریم فروش سلاح علیه ایران به اهداف و نتایج مورد نظر خود برسیم… بله در زمان دیدار رامسفلد بود که تصمیم گرفته شد مانع از ارسال هرگونه سلاح به ایران شویم تا ایران نتواند به جنگ ادامه دهد… .»
در عملیات خیبر زنگ خطر بزرگی برای عراق، آمریکا و عربهای حامی صدام به صدا درآمد که موجب شد «دونالد رامسفلد» به صورت شتابزده و در آخرین فرصت پیش آمده درخواست کرد فهرست کشورهای فروشنده جنگ افزار به ایران را به او بدهند.
در بخشی از سندی دیگر با عنوان «راهبرد امنیتی ایالات متحده برای خاور نزدیک و جنوب آسیا، ۱۲ جولای ۱۹۸۳» چنین آورده است: «… راهبرد امنیت ملی آمریکا در دوران ریگان یک راهبرد تازه بود که با دوران کارتر تفاوت های زیادی داشت، تقابل میان شرق و غرب شدت گرفت و دوران جنگ سرد وارد مرجله جدیدتری شد. این دستورالعمل طرح جامعی از سیاست خارجی آمریکا بود. بخشی از این طرح حفظ هژمونی آمریکا در منطقه بود. شرایط خاورمیانه تغییر کرده بود و آمریکا در افغانستان، لبنان، عراق، اسرائیل و ایران با وضعیت کاملا متفاوتی دست به گریبان بود.»
در تحلیل این سند چنین آمده است: «… نکته مهم آن است که ریگان تصمیم میگیرد بر پایه این راهبرد امنیتی به کشورهایی در منطقه که نیازمند کمک هستند، یاری رساند. این کمکها در بخش تقویت و ثبات منطقهای، بخش تهدید علیه منافع آمریکا و بخش تقویت نیروهای فنی در منطقه خاورمیانه آمده است. در این هنگام یکی از مهمترین دستاوردهای رهنمود امنیت ملی آن بود که آمریکا باید چشمان خود را بر روی کاربرد سلاح شیمیایی از سوی عراق در جنگ علیه ایران میبست.»
ایالات متحده دقیقا همین نظریه را نیز در دستور کار خود قرارداد و عملی کرد؛ شان هرمیس در فارین پالیسی اشاره میکند: «دولت ریگان تصمیم گرفت اگر حملات شیمیایی عراق جریان جنگ را تغییر دهد، بهتر است اجازه دهد تا حملات شیمیایی ادامه پیدا کند. سازمان سیا شرط بست که حتی اگر این کاربرد علنی هم شود، خشم و محکومیت جهانی را میتوان خاموش کرد و حتما خاموش میشود.»
در بخش دیگری از اسناد آمده است: «از نتایج بسیار مهم دیگر این راهبرد جدید، ارسال تصاویر ماهوارهای آرایش نیروهای نظامی ایران و مناطق شکاف در خطوط مقدم جنگ ، به ویژه در هنگام تکهای نیروهای ایرانی به عراق بود.»
کلنل بازنشسته نیروی هوایی آمریکا «ریک فرانکونا» افسر سازمان سیا و وابسته نظامی آمریکا در بغداد، در مصاحبه با رسانههای آمریکایی، مهمترین بخشهای ناگفته همکاری پنهانی سازمان سیا با صدام را در زمینه جنگ و سلاح شیمیایی و ارسال تصاویر ماهواره ای افشا کرده است که برخی از فایلهای مصاحبه های او در سازمان سیا نیز از طبقه بندی خارج شده و در اختیار مطبوعات آمریکائی گذاشته شده است.
وی میگوید آمریکا از سال ۱۹۸۳ دلایل قوی و اسناد محکمی داشت که نشان دهنده استفاده عراق از سلاح شیمیایی بوده است و قابل توجه اینکه سازمان سیا نیز خاطرنشان میکند، استفاده از گازهای عصبی میتواند تاکتیک موج انسانی ایران را بی اثر کند تا ایران را مجبور به از دست کشیدن از این استراتژی کنند.
/