به گزارش خبرگزاری برگزیده به نقل انجمن نجات، با آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴، مریم رجوی رهبر کیش شخصیتی مجاهدین خلق( گروهک تروریستی بار دیگر در قالب «رئیس جمهور خودخوانده دولت انتقالی»، فرصت خودنمایی را غنیمت شمرده و پیامی خطاب به «دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و استادان» منتشر کرده است. این در حالی است که برای سالهای متوالی، تحصیل قریب به هزار کودک و نوجوان به دلیل ارتباط والدینشان با مجاهدین خلق، با وقفه یا ترک کامل مواجه شد.
به طور ویژه آن دسته از کودکان مجاهدین خلق که برای استخدام به عنوان کودک سرباز در ارتش مجاهدین خلق از اروپا و آمریکا به عراق قاچاق شدند، برای همیشه از ادامه تحصیل باز ماندند. تنها شماری از آنها که موفق به فرار از تشکیلات شدند پس از پناهنده شدن به کشورهای اروپایی موفق به ادامه تحصیل شدند. بسیاری از کودکسربازانی که هنوز در تشکیلات مجاهدین خلق هستند، در آستانهی میانسالی فاقد تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی هستند.
امیر یغمایی که از کودکسربازان نجات یافته از فرقهی رجوی است و پس از اقامت در کشور سوئد موفق به اخذ مدرک دکتری در رشتهی محیط زیست شده است، در واکنش به پیام کذایی مریم رجوی به مناسب آغاز سال تحصیلی در حساب کاربری خود در شبکهی اجتماعی ایکس مینویسد:
«پیام خانم مریم رجوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴. والا ما هم در فرانسه داشتیم تحصیل می کردیم ولی با تشویق مسئولین سازمان و تبلیغ و مغزشویی ما را در سن ۱۴ سالگی بردن در جبهه جنگ در عراق.»
در سال ۲۰۲۱، در گزارش لوییزا هومریش در مجلهی «دیسایت» آلمان، به طور شفاف به این موضوع پرداخته شد. بر اساس این گزارش بسیاری از کودکان مجاهدین خلق که در پانسیونهای آن سازمان در شهر کلن آلمان نگهداری میشدند به ناگهان از مدرسه ناپدید میشدند و همچون امین گلمریمی که گزارش بر اساس زندگی او نوشته شده است، به عراق فرستاده میشدند. در گزارش هومریش آمده است:
بیشتر بچههای ایرانی از امین بزرگتر بودند و در دبیرستان مارتین لوتر کینگ جونیور در شهر کلن درس میخواندند. یکی از معلمان در آن زمان به یاد میآورد: بچه ها «شاد و سختکوش» بودند. اما یک چیز متعصبانه نیز در آنها وجود داشت. برخی از آنها رهبرشان مسعود رجوی و همسرش مریم را «مثل خدایان» میپرستیدند.
او یک بار شب را در خانهی یکی از دوستان مدرسهی آلمانی خود ماند و از اینکه پدر و مادرش هر دو او را [با] شببهخیر بوسیدند تعجب کرد. او میگوید: «در آن زمان بود که فهمیدم زندگی من بسیار متفاوت است.»
از اواسط دههی ۱۹۹۰، برخی از معلمان متوجه شدند که بچههای مجاهدین خلق به طور ناگهانی از کلن ناپدید شدهاند. نوجوانان ۱۴، ۱۵ و ۱۶ ساله ناگهان در کلاس حاضر نشدند.
امین گلمریمی میگوید در سال ۱۹۹۹، برادر ۱۸ سالهاش حنیف نیز ناپدید شد. حنیف به امین و برادر سومشان علیرضا دستور داد تا برای خداحافظی با یکدیگر به یک نقطهی ملاقات مخفی در وستفریدوف کلن بروند. حنیف گفت: به عراق میروم. مقصد او مقر مجاهدین خلق(گروهک تروریستی منافقین) ، اردوگاهی نظامی به نام اشرف بود. کادرها به او قول داده بودند که در آنجا با مادرش ملاقات کند. امین گلمریمی میگوید با شنیدن این سخنان شوکه شد و اشک ریخت.
ژینا حسیننژاد نیز از دختران کودکسرباز سابق مجاهدین خلق است که روایت خود از ترک تحصیل از مدرسه فرانسوی پیش از استخدامش در ارتش مجاهدین خلق(گروهک تروریستی منافقین) ، را با ارئهی سندی منتشر کرده است. او مینویسد:
نهایتا نوامبر ۱۹۹۳ هنگامی که در آستانهی پانزدهسالگی بودم، مسئول پایگاه زائریان در کونفلان به من گفت که امروز میروی و این کاغذ را به مدیر مدرسه میدهی و بیرون میآیی و از این پس کادر کار آزمایشی پایگاه میشوی، تا زمانی که رفتنت به عراق بررسی و پذیرفته شود. روی کاغذ نوشته شده بود؛ «این دختر به نام … برای ادامه تحصیل به آمریکا می رود.» و چنانکه در عکس ضمیمه میبینید، مدیر مدرسه برگهی ترک تحصیلم را امضا کرد و بهم داد.
و آزاده معصوم کودکسرباز سابق دیگری است که عکسی از خود در کنار آلان محمدی در دوران کودکسربازی در کمپ اشرف را برای اولین بار منتشر کرد. او و آلان و دختر دیگری به نام مریم ذوالجلال که در عکس در یونیفرم نظامی و در یک خودروی نظامی نشستهاند پس از ترک تحصیل از مدارس اروپایی به عراق قاچاق شدند. آزاده در پای عکس مینویسد:
اینم عکس آلان ۱۳ یا ۱۴ ساله که مجاهدین میگفتن با سلاحش خودکشی کرد. آخه دست بچه ۱۳، ۱۴ ساله سلاح چکار میکرد؟ منم که کنارشم ۱۷ سالم بود، مریم ذوالجلال هم که سمت چپ من نشسته حدس میزنم ۱۷ سالش بود چون بچه که بودیم همکلاسی بودیم.
آلان محمدی، مریم ذوالجلال و آزاده معصوم
به فاصله کوتاهی از گرفته شدن این عکس آلان در حالی که باید در مدرسه در حال تحصیل میبود، در برج نگهبانی کمپ اشرف، کلاشینکوف به دست به زندگی خود پایان داد. در آغاز سال تحصیلی در ایران، مریم رجوی از درس اول که «آزادی» است داد سخن میدهد و ادعا میکند که آزادی، مهمترین انتخاب است. اما کودکان مجاهدین خلق(گروهک تروریستی منافقین) ، بهویژه کودکسربازان میدانند که هنگامی که کودکانی ناآگاه بودند که برای انتقال از اروپا به عراق توسط عوامل مریم رجوی شستوشوی مغزی میشدند، حق انتخابی وجود نداشت و امضای حکم استخدام در ارتش به اصطلاح ملی آزادیبخش مجاهدین، تنها گزینهی پیش روی آنها برای ملاقات با والدین مجاهدشان در عراق بود.
۲۳۲۵۹