به گزارش خبرگزاری برگزیده های ایران از زنجان در آستانه شهادت سردار سلیمانی، سردار دلها ملت ایران و مردم منطقه بیش از پیش دلتنگ حاج قاسم مرد خستگی ناپذیر و دلسوزی هستند، که شب و روز را خسته کرده بود.
بعد از گذشت دو سال این روزها جای خالی سردار در منطقه احساس میشود تا شاهد خروج خفت بار کدخدا از افغانستان و عراق باشد، خروجی که ثمره خون شهید سلیمانی و یارانش است.
امروز مردم منطقه و مردم ایران با شنیدن خاطرات همرزمان شهید حاج قاسم سلیمانی، بیش از پیش پی به بزرگواری، متانت، شجاعت، مردم داری و… سردار دلها میبرند و هر روز زوایای جدیدی از شخصیت بزرگ آن شهید بزرگوار آشکار میشود.
احمد کریمپور، یکی از همرزمان و نزدیکان حاج قاسم طی چندین سال گذشته، یکی از کسانی است که بیشتر دوران خدمت خود را با سردار دلها گذرانده و خاطرات بسیار شیرینی از او دارد.
نگرانی حاج قاسم برای آهوان ستاد!
سردار کریمپور: بچههای دفتر سردار نقل میکنند که یک موقعی سردار از سوریه زنگ زد، از آن طرف صدای توپ و گلوله با شدت تمام شنیده میشد، بدون اینکه اجازه دهد ما سوالی از وضعیت منطقه بپرسیم، ایشون گفتند شنیدم در تهران برف آمده، گفتیم بله سردار گفت ببینم غذایی برای آهوان بالای کوههای مشرف به ستاد در نظر گرفتهاید ما گفتیم بله، حالا شما چرا در این اوضاع به فکر آهوها هستید، سردار گفت من نیازمند دعاهایشان هستم!
در یک مورد دیگر سردار با راننده تاکسی وارد دفتر میشود و از کارکنان دفتر میخواهد که از وی به خوبی پذیرایی کنند، کارکنان دفتر از راننده سوال میکنند که از کی سردار را میشناسد، راننده پاسخ میدهد که من ایشان را از فرودگاه به اینجا آوردهام و زمان آشنایی ما هم به همین میزان است.
اگر شما سردار سلیمانی هستید من هیچ غم و غصهای ندارم!
این افراد موضوع را از سردار سوال میکنند،سردار جواب میدهد چون راننده ستاد دیر رسید من از فرودگاه تاکسی گرفتم، راننده با رصد از آینه خودرو در راه از من پرسید که شما شبیه سردار سلیمانی هستید آیا از اقوام و نزدیکان وی هستید؟
من گفتم من خود سردار هستم راننده نپذیرفت و گفت که سردار اگر بخواهد و رفت و آمد کند حتماً همراهانی خواهد داشت، من قسم و آیه آوردم که خود سلیمانی هستم، در راه از ایشان پرسیدم که اگر مشکلی دارید که شاید بتوانم حل کنم، بگویید. راننده به من گفت اگر شما سردار سلیمانی هستید من هیچ غصه و غمی ندارم و من برای اینکه ثابت کنم سلیمانی هستم از ایشان خواستم که در دفتر با هم چایی بخوریم.
سردار سلیمانی نسبت به بیتالمال بسیار دقیق بودند
در مورد دیگری بچههای دفتر نقل میکنند که بارها به ایشان گفتیم که مبلمان دفتر باید عوض شود سردار میپرسید چرا، ما میگفتیم مبلمان کهنه شده و باید عوض شوند، سردار میگفت چرا باید عوض شوند روکش آن را عوض کنید مگر هر چیزی کهنه شد باید عوضش کرد؟ در واقع این روحیه عدم تجملگرای و قناعت از طرف ایشان بود و نسبت به بیتالمال بسیار دقیق بودند.
ببینید سردار جز در مواقعی که لباس نظامی به تن داشتند که بسیار مرتب لباس میپوشید هیچ وقت لباس اتو کشیده و خارج از عرف به تن نمیکردند و نسبت به بیتالمال تاکید فراوان داشتند.
برای نقل قول در این مورد باید بسیار دقت شود و در واقع سردار سلیمانی در این مورد دقت و حساسیت بسیاری داشت و از نظر ایشان رعایت حقالناس امر واجب بود که نباید خسارتی به کسی وارد شود. این دقت در حدی بود که حتی در میدان جنگ هم هیچ وقت با کفش وارد خانههای مردم نمیشد اگر مصرفی از خانه مردم انجام میشد حتماً باید جبران میشد و روحیه مردمداری بسیار عجیبی داشت.
به حرف مردم گوش دادن
کریمپور در پاسخ به سوالی در مورد یادآوری حق الناس به مسؤولان و وجود روحیه اشرافیگری در زندگی برخی از مسؤولان گفت: ببینید اگر مسؤولان به فکر تعالی و پذیرش از طرف خداوند منان باشند به حرف مردم گوش دهند.
من از شما برای بازدید از منزل شخصی سردار سلیمانی دعوت میکنم تا ببینید آیا نشانهای از مسؤول مصرفگرا در زندگی ایشون وجود دارد و اگر در مورد نوع خودرو شخصی پرسیده شود که سوال اصلی باید این باشد که اصلاً وی خودروی شخصی داشت یا نه؟
مسؤولان باید متوجه باشند که عشق به دنیا را ذخیره زندگی خود قرار ندهند و گرنه هستند در تاریخ افرادی که در نتیجه این علاقه زندگی دنیوی و اخروی خود را باختهاند.
انتهای پیام/۷۳۰۰۴/ق/م