به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، نوشتن از مدافعان حرم در سالهای گذشته، مسیر جدیدی را پیش روی ادبیات مقاومت قرار داد. ادبیاتی که تلاش دارد فارغ از نگاههای ملیگرایانه، مقاومت را در جغرافیای کشورهای اسلامی به تصویر بکشد.
«پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» به انتشار تقریظهای رهبر انقلاب بر کتابهای «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» اختصاص داشت، رهبر انقلاب بر تقریظی بر این کتاب نوشتند: « پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خواندهام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبه این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است. این چهره برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا. اراده قوی، فهم درست، روحیه ایثار، شجاعت، خستگیناپذیری، ادب، دلِ انباشته از محبت و صفا، و بسی دیگر از خصوصیات برجسته، بخشهایی از شخصیت این جوان فداکار و انقلابی نسلهای دوم و سوم انقلاب است. خواندن این کتاب برای من غبطهانگیز است. این گلهای سرسبد به چه مقاماتی رسیدند، و من و امثال من چگونه در این مسیر، پای در گل ماندیم. سلام و صلوات خدا بر شهید مصطفی صدرزاده و همسر صبور و پدر و مادر ایثارگر او.»
«سرباز روز نهم» روایتی است از زندگی و زمانه بسیجی مدافع حرم شهید مصطفی صدرزاده که به قلم نعیمه منتظری و از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است. در معرفی این کتاب آمده است: «این کتاب حاصل زندگی مجاهدانه و خستگیناپذیر شخصی است که میتواند در دوره حاضر، بیشک الگویی دستیافتنی باشد. او که از سال۱۳۹۲ با دهها ترفند پایش را به سوریه باز میکند، ظرف دو سال از چهرههای محبوب و مؤثر مدافعان حرم میشود؛ تا جایی که سردار شهید سلیمانی را به تمجید وامیدارد. در این کتاب سعی کردیم شهید و زندگیاش را آنطور که میتواند در میدان زندگی اجتماعی مردم الگو شود، نشان دهیم و نه صرفاً روایتی ماورایی و صرفاً معنوی و احساسی از شهید ترسیم کنیم. شاید گشتی در زندگینامهها و خاطرات شهدا آنطور که نشر شدهاند، ما را به این رهنمون کرد که: «ملموس و واقعی تصویر کنیم، نه دستنیافتنی!
آنچه شهدا را الگو میکند، همه زندگی ایشان است. مصطفای شهید، زندگی فردی و خانوادگی شیرینی دارد که همین برای مخاطب خواندنی و لذتبخش خواهد بود؛ اما شقوق فرهنگیاجتماعی و اندیشهای و حتی سیاسی زندگی ایشان، افقی را پیش رویمان باز میکند.»
در این کتاب سعی کردیم جامعه را آنطور که هست نشان دهیم؛ با همه خوبیها و بدیهایش، با زیاد و کمش. به همین دلیل، کمی بیشتر از زندگی مصطفی را گفتیم؛ کمی نزدیک شدیم به محلهاش، به ریشههایش و به زمانهاش. حتماً خاطرات سال۸۸برای مردم تلخ است؛ ولی نباید فراموش شود که مایه عبرت است.
از آن جهت که مصطفای شهید در همین جامعه زیسته و با همین مشکلات یا بیشترش جنگیده و بر بنبستهایش فائق آمده است، برای مخاطب شیرین و افقگشاست. در واقع، اساساً ما با روایت شهید و زمانهاش، هم نقد کردهایم و هم راه نشان دادهایم؛ چه اینکه شهدا مسیر امنی هستند برای صلاح و اصلاح…»
استفاده از صوتهای متعدد شهید که در موقعیتهای مختلف ثبت شده نیز از ویژگیهای این کتاب بهشمار میرود؛ از سخنرانی شهید قبل از عملیاتها گرفته تا زمانی که برای دوستانش خاطره میگفته است. همچنین مصاحبه با برخی فرماندهان ایرانی جبهه مقاومت که شاید برای اولین و آخرینبار فرصت گفتوگو با ایشان فراهم شد نیز ز جمله مطالب خاص کتاب حاضر است. در بخشهای مختلف این کتاب، علاوه بر استفاده از تصاویر آرشیوی درباره فعالیتهای مختلف شهید مصطفی صدرزاده، قسمتی از فیلمهای موجود نیز به صورت QRکد درج شده است.
مصطفی صدرزاده که فرماندهی گردان عمار لشکر فاطمیون را برعهده داشت، اول آبان ۱۱۳۹۲مصادف با تاسوعای حسینی در مبارزه با تروریستهای تکفیری در حومه حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد.
نعیمه منتظری که بازنویسی کتاب «سرباز روز نهم را بر عهده داشتهاست» درباره این کتاب به برگزیده های ایران میگوید: کتاب به شیوه داستانی ـ روایی تنظیم شده است، در حدود ۴۷۰ صفحه خاطرات از پدر، مادر،همسر و سایر اقوانم شهید از سوی دوستانی که تحقیق کار را بر عهده داشتند به صورت خام دست من رسید که بر اساس آن من بازنویسی نهایی را انجام دادم.
منتظری: «سرباز روز نهم» الگویی برای ادامهدهندگان روشهای تربیتی شهید صدرزاده است
وی ادامه میدهد: داستان از کودکی شهید آغاز شد و تا شهادت او پیش رفت، در مجموع کتاب «سرباز روز نهم» برای افرادی که علاقهمند به روشهای تربیتی شهید صدرزاده هستند، بسیار مناسب است. روشهای تربیتی که همه زندگی شهید را در بر میگیرد، شهید صدرزاده شهید شاخصی است که در دوره نوجوانی و جوانی در پایگاه بسیج در محله کهنز شهریار تهران که از مناطق محروم فرهنگی و اقتصادی است، فعال بوده است، او تلاش کرد تا مسجد و بسبج پاتوق بچههایی شود که در سایه این فقر به راههای نادرست کشیده شده بودند، شهید صدرزاده با هر بهانهای بچهها را دور مسجد جمع میکرد، اتز پول خود بازیهای کامپیوتری تهیه میکرد، تا بچهها در مسجد بازی کنند، جمعهها صبح لیگ فوتبال راه میانداخت تا بچهها به بهانه فوتبال در دعای ندبه هم شرکت کنند.
محمدمهدی رحیمی از پژوهشگران کتاب نیز در گفتوگویی با پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای درباره این کتاب و شهید میگوید: مصطفی خیلی آدمها را دوست داشت. کار فرهنگی آنجایی روی مخاطبت جواب میدهد که تو او را بخواهی و دوستش داشته باشی. برادرت و مادرت را چطور دوست داری؟ همان طور دوستش داشته باشی. آن وقت است که آن کار فرهنگی جواب میدهد ولو شده یک نفر. فکر میکنم مصطفی این ویژگی را داشت. چرا کار فرهنگیاش جواب میدهد؟ چرا دست روی هر کاری میگذارد موفق میشود؟ پایگاه نوجوانان میزند، پایگاه بسیج راه میاندازد، هیئت راه میاندازد، سوریه میرود. با بچهها کار میکند. در سوریه بین مردم هست. فعالیت میکند. فکر میکنم دلیل عمدهاش همین است که مصطفی مردم را دوست داشت. مخاطبش را دوست داشت و به خاطر همین تأثیرگذار شد. حاضر بود از همه چیزش بزند برای آن بنده خدا یک کاری کند.»
/