روش امام حسن عسکری (ع) برای مقابله با جریانات انحرافی
روش امام حسن عسکری (ع) برای مقابله با جریانات انحرافی
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، دوران امامت حضرت امام حسن عسکری (ع) از سال ۲۵۴ تا ۲۶۰ هجری قمری به طول انجامید. در این دوره، جامعه اسلامی با تنوع گستردهای از فرقهها و جریانهای فکری مواجه بود. این دوران بهویژه از نظر سیاسی و فکری، زمانهای پرتنش بود که در آن چندین فرقه و مکتب فکری در عرصه حضور داشتند. در میان این فرقهها، گروههای غالی یا اهل غلوّ بهطور خاص، تفاوتهای بارزی از خود نشان دادند و این موضوع باعث شد که امام حسن عسکری علیهالسلام به مقابله عملی و نظری با آنها بپردازد. پیش از پرداختن به این موضوع، ابتدا به بررسی مهمترین جریانهای فکری عصر آن امام بزرگوار خواهیم پرداخت و سپس بهطور خاص به مسئله غلات خواهیم پرداخت.
۱. اسماعیلیه
فرقهای که معتقد به امامت اسماعیل بن جعفر، فرزند امام جعفر صادق علیهالسلام بودند. این گروه به جای پیروی از امام موسی کاظم (برادر اسماعیل)، فرزند اسماعیل را به عنوان امام بعدی میشناختند و در زمان امام حسن عسکری نیز فعال بودند. اسماعیلیان در این دوران یکی از شاخههای اصلی تشیع بودند که رهبری آنها توسط خلفای فاطمیان در شمال آفریقا و بهویژه در مصر به رسمیت شناخته میشد.
۲. واقفه
این فرقه بعد از شهادت امام کاظم علیهالسلام شکل گرفت و معتقد بودند که امام کاظم آخرین امام است و امامت به پایان رسیده است. واقفه به این باور داشتند که امام کاظم در حالت غیبت است و بازخواهد گشت. این فرقه در زمان امام حسن عسکری همچنان فعال بود، هرچند به تدریج از نفوذ و قدرت آن کاسته میشد.
۳. معتزله
یکی از جریانهای فکری برجسته در میان اهل سنت که تأکید زیادی بر عقل و تفکر عقلی داشتند. معتزله بر اساس اصولی چون عدل و توحید شکل گرفتند و در مباحث کلامی و فلسفی نقش مهمی داشتند. معتزله در این دوره به شدت در مسائل کلامی و فلسفی فعال بودند و برخی از اندیشههای آنها در جامعه اسلامی، بهویژه در بغداد و بصره، مورد بحث و جدل قرار داشت.
۴. اشاعره
فرقهای کلامی که توسط ابو الحسن اشعری بنیانگذاری شد و بر مبنای تعالیم اهل سنت، به ویژه در تقابل با معتزله، از روشهای متفاوتی در مباحث کلامی استفاده میکرد. آنان در برخی از مسائل دینی به جبرگرایی متمایل بودند و از نقش عقل در دین کاستند. در زمان امام حسن عسکری، اشاعره به عنوان یک مکتب فکری مهم در حال شکلگیری بودند و به تدریج جایگاه ویژهای در جامعه اهل سنت پیدا کردند.
۵. زیدیه
یکی از فرقههای شیعه که به امامت زید بن علی، فرزند امام زینالعابدین علیهالسلام معتقد بودند. زیدیه بر خلاف شیعیان اثناعشری به این باور بودند که هر کسی از اهل بیت که قیام به شمشیر کند، حق امامت دارد. زیدیه در یمن و برخی دیگر از مناطق همچنان فعال و به عنوان یکی از شاخههای اصلی شیعه مطرح بودند.
۶. غلات
اما غلات، گروههایی از شیعیان بودند که در برخی از عقاید خود به افراط رسیدند طوری که ائمه را به مقام اولوهیت میرساندند. این گروهها به دلیل افراط در اعتقادات خود، توسط امامان شیعه رد و طرد میشدند. آنها در زمان امام حسن عسکری نیز وجود داشتند و امامان شیعه همواره با افراطگرایی این گروهها مبارزه میکردند. از جمله افراد مشهور غالی در زمان امام حسن عسکری علیهالسلام احمد بن هلال کرخی و علی بن حسکه بودند. احمد بن هلال ابتدا از یاران امام هادی علیهالسلام بود، اما بعدها به غلو و افراط گرایش پیدا کرد. امام حسن عسکری او را طرد کرد و به شیعیان دستور داد که از او دوری کنند. احمد بن هلال به عنوان یک غالی به برخی از عقاید انحرافی در مورد امامان دامن میزد. علی بن حسکه خود را باب و نائب و فرستاده امام هادی علیهالسلام معرفی میکرد و معتقد به الوهیت آن حضرت بود. همچنین حسن بن محمد بابای قمی با نمیری فعالیتهای خود را انجام میداد. به همین دلیل امام هادی امام حسن عسکری علیهما السلام، نمیری و حسن بن محمد بن بابای قمی را لعنت کردند و به افشای سود جوئی ایشان از نام و مقام اهل بیت علیهم السلام پرداختند.
برخورد امام حسن عسکری با غلات
امام حسن عسکری علیهالسلام با غلات به شدت مخالفت میکرد و رفتار و تعامل ایشان با این گروه، بهطور مستقیم بر جلوگیری از انحراف عقیدتی و دینی متمرکز بود. امام به پیروان خود دستور داد تا از این جریانهای منحرف فاصله بگیرند. مضاف بر اینکه ائمه علیهمالسلام در سخنان و احادیث خود به صراحت به پیروان شیعه هشدار میدادند که امامان را از مقام انسانی و حجتهای الهی فراتر نبینند و آنها را بهعنوان موجودات فراطبیعی تصور نکنند. در صورت کلی، برخوردهای امام در چند موضوع شاخهبندی میشود که عبارتند از:
۱.مبارزه با تفکرات افراطی غلات
رد غلو: امام حسن عسکری علیهالسلام مانند امامان پیش از خود، با شدت تمام هرگونه غلو و افراط در مورد مقام و شأن امامان را رد میکرد. بنابراین غلوّ حتی ریشه در تاریخ صدر اسلام هم داشت و از آن زمان این عقیده بین مسلمانان رایج بود.
1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در روایتی فرمود «رَجُلَانِ مِنْ أُمَّتِی لَا تَنَالُهُمَا شَفَاعَتِی إِمَامٌ ظَلُومٌ غَشُومٌ وَ غَالٍ فِی الدِّینِ مَارِقٌ مِنْهُُ؛ یعنی دو گروه از امّت من به شفاعت من نمیرسند: پیشوای ستمگر و ظالم و آنکه در دین غلوّ کند و از چارچوب اصولش خارج شود».
۲. امیرالمؤمنین علیهالسلام نیر در روایتی فرمود «اللَّهُمَّ إِنِّی بَرِیءٌ مِنَ الْغُلَاهًِْ کَبَرَاءَهًِْ عِیسَیابْنِمَرْیَمَ مِنَ النَّصَارَی اللَّهُمَّ اخْذُلْهُمْ أَبَداً وَ لَا تَنْصُرْ مِنْهُمْ أَحَداً؛ یعنی خداوندا، من از کسانی که غلو میکنند بیزارم، همان طور که عیسیبنمریم بیزار بود. خدایا آنها را تا ابد خوار کن و هیچ کدامشان را یاری نکن.
۳. امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمود “لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ قَالَ فِینَا مَا لاَ نَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ أَزَالَنَا عَنِ اَلْعُبُودِیَّهِ لِلَّهِ اَلَّذِی خَلَقَنَا”؛ یعنی خداوند لعنت کند کسی را که در مورد ما چیزی بگوید که ما درباره خودمان نمیگوییم و خدا لعنت کند کسی را که ما را از عبودیت و بندگی به خداوندی که ما را آفریده است، جدا کند.
۲. موضعگیری سیاسی و اجتماعی در برابر غلات
امام حسن عسکری به دنبال آن بود که تفکرات غالیان را از میان شیعیان دور نگه دارد و تلاشهای بسیاری برای آموزش پیروان خود انجام داد. از آنجا که عباسیان به شدت شیعیان را تحت نظر داشتند، امام از گسترش عقاید غالیانه که میتوانست بهانهای برای سرکوب بیشتر شیعیان باشد، جلوگیری میکرد. این تلاشها برای حفظ اصالت اعتقادات شیعه و جلوگیری از انحرافات در مسیر فکری و عقیدتی پیروان بود.
از جمله رویدادهایی که سبب واکنش امام شد، ماجرایی مربوط به علی بن حسکه است. یکی از اصحاب امام به ایشان نامهای مینویسد و گزارش میدهد که فردی به نام علی بن حسکه ادعا میکند که از اولیای امام است و به مردم میگوید که امام حسن عسکری قدیمی و اول است و او (علی بن حسکه) باب و نبی ایشان است. این فرد ادعا میکند که امام او را مأمور کرده تا مردم را به این باورها دعوت کند و همچنین میگوید که نماز، زکات، حج و روزه در واقع همان معرفت امام است و کسی که به این معرفت دست یابد، از انجام این عبادات معاف است. بسیاری از مردم نیز به سمت او تمایل پیدا کردهاند. صاحب نامه از امام حسن عسکری درخواست میکند تا پاسخی برای جلوگیری از این انحرافات و نجات مردم از هلاکت ارائه دهد.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) در پاسخ نوشتند: علی بن حسکه دروغ میگوید، لعنت خدا بر او باد. کافی است بدانی که من او را نمیشناسم و او از موالیان من نیست. خدا او را لعنت کند. به خدا سوگند، خداوند محمد و پیامبران پیش از او را جز با دعوت به دین حنیف (اسلام) و برپا داشتن نماز، زکات، روزه، حج و ولایت نفرستاده است. و پیامبر تنها به توحید و یکتاپرستی خداوند دعوت میکرد. همچنین ما اوصیا از نسل او (پیامبر) هستیم؛ ما بندگان خدا هستیم و هرگز شریکی برای او قائل نیستیم. اگر از او اطاعت کنیم، خدا ما را مورد رحمت قرار میدهد و اگر نافرمانی کنیم، ما را عذاب خواهد داد. ما هیچ حجتی بر خداوند نداریم، بلکه حجت خدا بر ما و همهی مخلوقاتش است. من از کسانی که چنین سخنانی میگویند بیزاری میجویم و از این اعتقاد نزد خداوند تبرّی میکنم. از این افراد دوری کنید، خداوند آنها را لعنت کند و راه را بر آنان تنگ کنید. اگر یکی از آنها را به تنهایی یافتید، سر او را با سنگ خرد کنید؛ فَاهْجُرُوهُمْ لَعَنَهُمُ اَللَّهُ وَ أَلْجِئُوهُمْ إِلَى ضِیقِ اَلطَّرِیقِ. فَإِنْ وَجَدْتَ مِنْ أَحَدٍ مِنْهُمْ خَلْوَهً فَاشْدَخْ رَأْسَهُ بِالصَّخْرِ. (رجال الکشی , ج۱ , ص۵۱۸)
روایت بعدی از امام حسن عسکری علیهالسلام نقل شده است و تفسیر آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» از سوره فاتحه را نیز توضیح میدهد. محمد بن قاسم استرآبادی، مفسر، نقل کرده است: به من یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار از پدرانشان روایت کردند کهامام حسن عسکری علیهالسلام در تفسیر آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» فرمود:
«پروردگارا، توفیق خود را که به واسطه آن در گذشته ما را بر طاعت و بندگیات موفق کردی، برای ما ادامه ده تا در آینده نیز همچنان تو را اطاعت کنیم. صراط مستقیم دو نوع است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت. اما راه مستقیم در دنیا همان راهی است که از غلوّ دور است و از کوتاهی (در دین) بالا رفته است و بر مسیر مستقیم قرار دارد که به هیچکدام از امور باطل منحرف نمیشود.و اما راه دیگر (در آخرت) راه مؤمنان به سوی بهشت است که مستقیم است و آنها از بهشت به سوی آتش منحرف نمیشوند و به هیچ چیز دیگر جز بهشت نمیروند.»
این روایت بیان میکند که صراط مستقیم هم در دنیا و هم در آخرت اهمیت دارد. در دنیا، به معنای مسیر اعتدالی است که از افراط و تفریط دوری میکند، و در آخرت، به معنای راهی است که انسانهای مؤمن را به سوی بهشت هدایت میکند و آنها را از جهنم دور میسازد.
این لحن شدید و قاطع امام نشاندهنده خطر بزرگ و تهدیدی است که غلات برای جامعه اسلامی به ویژه در زمان غیبت امامان دارند. امام حسن عسکری علیهالسلام بهطور واضح به پیروان خود دستور دادهاند تا راه را بر غالیان تنگ کرده، از آنها دوری کنند تا از گمراهی و انحرافات آنها جلوگیری شود. همچنین امام به تبیین مفهوم صراط مستقیم در دو بعد دنیوی و اخروی پرداختهاند. در دیدگاه ایشان، صراط مستقیم در دنیا به معنای دوری از غلوّ و پیروی از مسیر صحیح دینی است که از انحرافات باطل مصون مانده و به حقیقت نزدیک است. این صراط در نهایت به صراط مستقیم آخرت متصل میشود که راه مؤمنان به سوی بهشت را نشان میدهد و آنها از این مسیر به هیچوجه منحرف نمیشوند. به این ترتیب، امام حسن عسکری علیهالسلام به پیروان خود یادآوری میکنند که پیروی از صراط مستقیم در دنیا به معنای دوری از غلوّ و انحرافات است تا در آخرت نیز به صراط مستقیم بهشت هدایت شوند.
انتهایپیام/