زمانی بود که با وجود همه محدودیت ها سینما همه سینما بود. دوپارگی و چند پارگی از زمانی شروع شد که تصمیم بر ریل گذاری شد و سال به سال جدایی و تفاوت مسیرها آشکارتر هر چند همین حالا هم این جشنواره آیینه تمام نمایی از سینمایی است که ریل گذاران و برنامه ریزان دوست دارند و تلاش می کنند از سینمای ایران بسازند و البته اطمینان داریم که همین هم عمیقاً مطلوب شان نیست. اما همه باید بدانیم که سینما، همه سینماست.
از ۳۷ سال پیش و برگزاری پنجمین دوره جشنواره فجر، ما هم شروع به انتشار ویژه نامه جشنواره کردیم و کار به آنجا رسید که برای دوستدار جدی سینما و تماشاگر جشنواره رو جشنواره فجر بدون ویژه نامه مجله «فیلم» رسمیت نداشت انگار چیزی کم داشت. سالها گذشت زمانه عوض شد. اینترنت به کمکمان آمد و به تعبیری بر همه زندگیمان سایه انداخت مناسبات و ابزار فیلم ساختن و عرضه و نمایش فیلم عوض شد. در دنیای رسانه انقلاب شد رسانه های آنلاین و فضای مجازی بر رسانه های چاپی غلبه کرد و مهمتر از همه این که نسلهای جوان سینماگر به تدریج از راه رسیدند و با استفاده از امکانات تکنولوژی جدید نمیخواستند به محدودیتهای گذشته تن بدهند، نمیخواستند تمکین کنند، چون زمانه عوض شده است.
ما در سالهای وقوع این دگرگونیها نیز با اصرار سعی کردیم همان روال و رویه گذشته و سنت انتشار ویژه نامه جشنواره را ادامه بدهیم اما هر سال این کار سخت تر میشد. در پنج شش سال گذشته، سخت تر از همیشه رویدادهای سیاسی تحولات فرهنگی، تنگناهای اقتصادی، افزایش هزینه ها، محدودیتها، فضای تحریم جشنواره نزد بسیاری از سینماگران و نویسندگان به دلایل آشکار انتشار ویژه نامه را تبدیل به روندی جان فرسا کرد به خصوص که با فضای رسانه ای جدید و سلطه رسانه های دیجیتال نیاز به چنین ویژه نامههایی هم مانند دهه های گذشته احساس نمی شود. حالا پرداختن به هر رویدادی از جمله رویدادهای فرهنگی سازوکار دیگری دارد. زمانی ما اصرار داشتیم به عنوان ماهنامه سینمایی همه رویدادهای مرتبط با کارمان را ثبت کنیم یا به آن واکنش نشان بدهیم حالا دیگر نه امکانش هست و نه ضرورتش حالا ما به عنوان یک نشریه سینمایی همان طوری که بنا به ضرورت و جبر زمانه به سوی استفاده از فضای مجازی رفته ایم در پرداختن به رویدادی چون جشنواره هم باید همین مسیر را ادامه بدهیم پای فشردن بر روشهایی که در سرعت سیر تحولات، به سرعت ناکارآمد میشوند هم انرژی بیشتری میطلبد هم بازتابها و کاربردهای گذشته را ندارد.
اما نکته مهم تر این است که در سالهای اخیر فضای روانی جامعه به دلیل حوادثی که در کشور رخ داده چنان به سوی افسردگی و نومیدی پیش رفته که نه شور و شوق گذشته را در فضای سینما می بینیم نه در میان همکاران خودمان لطفاً بیاییم شمارهای کلیشه ای مورد پسند مسئولان و مدیران در باب ایجاد امید و پرهیز از سیاه نمایی را کنار بگذاریم. در حالی که بسیاری از آنان در تضاد با شعارهای کیلویی بابت ایجاد امید و صدور وعده های پوچ و دروغین به شدت در حال تولید یأس و سرخوردگی از طریق سرکوب و تحقیر هستند. از رسانه ها انتظار ترویج امید در جامعه دارند در همین محدوده سینما این همه سینماگران متهم و محکوم و ممنوع از کار انزوای سینماگران مستقل مهاجرتها خانه نشینیها و نومیدی کسانی که طی سال ها پرورده شده اند و جزو سرمایه های فرهنگی جامعه هستند، وضعیتی غیر عادی ایجاد کرده که با شعارهای کلیشه ای درمان نمی شود. زمانی از یکی دو ماه پیش از آغاز جشنواره برخی از همکاران مجله با اشتیاق تماس می گرفتند که برای گرفتن کارت جشنواره فراموششان نکنیم حتی همکاران گاه به گاه که شاید سالی یک یا دو مطلب به ما می دادند، یا پیش کسوت های خیلی کم کار که به هر حال حق آب و گل داشتند و از این فرصت برای تماشای فیلمها استفاده میکردند اما در سالهای اخیر این تماس ها و تقاضاها به شکل چشمگیری کم شده و در دو سال اخیر کار به جایی رسیده که محض رعایت مناسبات همکاری و برای اجرای وظایف ژورنالیستی مان ناچاریم خودمان با همکاران تماس بگیریم و از بابت کارت جشنواره از آنها استعلام کنیم امسال کارت جشنواره نمی خواهید؟… نمی خواهید؟ اغلب پاسخها منفی است و وقتی این پاسخ ها را در آستانه رویدادی می شنویم که زمانی این همه اشتیاق به وجود می آورد و مهم ترین حادثه سینمایی سال بود از خود و دیگران از روزگار و سازندگان این روزگار می پرسیم چه به روزمان آمده که حالا دیگر همکاران ما مثل بسیاری دیگر از مشتاقان سابق جشنواره چنین بی اشتیاق شده اند؟
واقعیت همین است ما به عنوان ژورنالیستهای عرصه سینما، با وجود تحریم ها و دل زدگیها میخواهیم و باید وظیفه ژورنالیستی مان را انجام بدهیم اما جدا از تحولات رسانه ای که قالبهای سنتی گذشته را برنمی تابد و بی نیاز از آن هاست از حیث نیروی انسانی نویسنده و منتقد برای دیدن فیلم های جشنواره و نوشتن درباره آنها وضعیتی غیرعادی داریم کسی را به زور نمی توانیم وادار به کاری کنیم که علاقه ای به آن ندارد. حاصل نوشته های زورکی هم به درد کسی نمی خورد و خواننده ای ندارد. حالا در این «روزگار نو ما برای انجام کارمان هم از امکانات موجود باید استفاده کنیم و هم تابع مقتضیات آن باشیم ویژه نامه مانند گذشته نه میسر است و نه تولید کننده و خواهان دارد پرداختن به این رویداد سینمایی را با توجه به همان امکانات و مقتضیات چه در خود مجله و چه در فضای مجازی در حد مقدورات پی می گیریم زمانه دیگری است و ما هم باید کار دیگری را به شیوه های دیگر انجام دهیم.
*مجله فیلم روز
۵۷۵۷