به گزارش خبرگزاری برگزیده، جدیدترین مسابقه تلویزیون که این روزها حسابی نامش بر سر زبانها افتاده است، پانتولیگ با اجرای محمدرضا گلزار، بازیگر و خواننده نام آشنای سینماست، گلزار چندی پیش هم با مسابقه «برنده باش» در شبکه سه سیما به عنوان مجری حضور داشته است.
«پانتولیگ» مسابقهای با تمرکز روی پانتومیم است اما کل آن محدود به بازی پانتومیم نمیشود. دو گروه چهار نفره مقابل هم قرار میگیرند تا هم چالشهایی متنوع در ارتباط با پانتومیم را از سر بگذرانند و هم به سؤالات اطلاعاتعمومی پاسخ دهند. در واقع عوامل مسابقه سعی کردهاند علاوه بر جلب توجه علاقهمندان به پانتومیم، دوستداران مسابقات اطلاعاتعمومی را هم با خود همراه کنند و از این طریق، رقابت را با هیجان بیشتری پیش ببرند. نکته قابل توجه اینکه شرکت کنندگان مسابقه از میان افرادی انتخاب شدهاند که سالها بهطور مستمر پانتومیم اجرا کردهاند و یک جورهایی حرفهای این رقابتند و از طرف دیگر اطلاعات عمومی خوبی هم دارند.
تسنیم نوشت:یکی از ویژگیهای مسابقه «پانتولیگ» ریتم بسیار خوب آن بود که البته اجرای به اندازه گلزار به حفظ این ریتم حسابی کمک کرده بود. شاید حضورِ گلزار و اجرایِ او در مسابقه «برنده باش» خیلی کمک کرده او اینجا در مقامِ یک مجری اتوکشیده وارد نشود. با شرکتکنندگان لحظاتی شوخی میکند تا مخاطبان با تماشای یک مسابقه سرگرمکننده، از طنازی او هم بهره ببرند.
بعضی اوقات روش کمک کردنش به شرکتکنندهها برای رسیدن به جواب درست هم موقعیتی بامزه ایجاد میکرد. البته در «برندهباش» موقعیت برای شوخطبعی و گپ و گفت با مخاطبان بیشتر فراهم بود. چون هم مسابقه طولانیتر بود، هم حضور تماشاگران بیشتر احساس میشد و هم در بخشهایی باید با خانواده و دوستان شرکتکنندهها تماس میگرفت و این مسئله هم به ایجاد موقعیتهای مختلف کمک میکرد. در «پانتولیگ» به دلیل متمایز بودن شیوه مسابقه، گلزار هم سعی کرده است اجرایی متفاوت داشته باشد.
اما شاید مهمترین نقطه قوت این مسابقه دور کردن مخاطب از فضای سرد مجازی است. تلویزیونی که سالها عضوی از خانواده تک تک ما ایرانیها بود و با تولید برنامههای گوناگون اثربخشی بسیار زیادی داشت، امروز با وجود شبکههای متعدد دیگر این تأثیرگذاری را ندارد، چون روزگاری تلویزیون مسابقات و سرگرمیهایی تولید میکرد که افراد علاقمند را پای آن مینشاند، مانند «مسابقه هفته» که علاوه بر این که در زمان خود جزو پرمخاطبترین برنامههای سیما بود، همچنان وقتی بخشهایی از آن در شبکه مجازی منتشر میشود، بازخوردهای مثبت بسیاری از آن میتوان دریافت کرد.
حتی پانتومیم و آموزش آن به قدری اهمیت داشت که در برنامههای تلویزیونی کودک و نوجوان با همان اندک شبکههای موجود نیز یا به نمایش در میآمد و یا آموزش داده میشد و علیرضا خمسه سردمدار این آموزشها بود. اما رفته رفته اجرای پانتومیم جایگاه خود را از دست داد و برنامههای تلویزیونی کمتری به آن اختصاص پیدا کرد. هرچند که در تئاتر همچنان جسته و گریخته به آن نیم نگاهی میشود، اما در تلویزیون دیگر این جایگاه وجود ندارد. شاید به این خاطر که نسل امروز با نسل دیروز متفاوت است. نسل امروز غرق در فضای مجازی و بازیهای رایانهای است و دیگر جایی برای پانتومیم و اجراهایی از این دست برایش باقی نمانده است.
همین ورود به فضای مجازی به نوعی بیتحرکی و عدم همبستگی خانوادگی و دور شدن از اجتماع را با خود به همراه آورده است و نسل امروز را متفاوت از نسل دیروز منزوی و گوشهگیر کرده است. در دنیای نسل امروز همه چیز پشت گوشیها و رایانهها پنهان شده است، حتی دوستیها و رفاقتها.
آدمهای امروز دیگر مانند گذشته اهل چهره به چهره صحبت کردن نیستند و بیشتر ترجیحشان این است که بتوانند از راه دور و در همان فضای مجازی صحبت کنند. امروز دیگر جای شور و نشاط گروهی که در میان نوجوانان دیروز وجود داشت، برای نوجوانان و جوانان امروز وجود ندارد.
از همین سو به نظر میرسد جای تولید برنامههایی که بتوانند با نگاه امروز جوان و نوجوان را با خود همراه کنند خالی است. اما شبکه سه سیما که از گذشته شعار جوانی را با خود حمل میکند، در این میان دست به یک اقدام تازه زد و با تولید برنامه «پانتولیگ» هم شورو نشاط را به دل برنامههای تلویزیونی آورد و هم هنر تا حدی فراموش شده پانتومیم را در قالب بازی و سرگرمی احیا کرد.
در این برنامه اعضای گروه میتوانند با هم خانواده باشند یا رفیق، فرقی ندارد مهم این است که با اجرای پانتومیم به شناخت از هم دست پیدا میکنند و علاوه بر سرگرمی و نشاط، دست به مطالعه میزنند و از لاک تنهایی خود خارج میشوند تا در دنیای واقعی و بازی بتوانند برای ساعاتی از فضای سرد و یخ زده مجازی دور باشند.
اقدامی که تلویزیون باید خیلی زودتر از اینها دست به کار میشد و انجام میداد. تولید برنامههایی همچون «پانتولیگ» میتواند این کار را انجام دهد و بازی و سرگرمی را از قاب تلویزیون به دل خانوادهها بیاورد.
حال باید دید در ادامه این برنامه به کجا میرسد؟ آیا قرار است ورود تلویزیون به فصل جدیدی از مسابقهسازی همچون گذشته در سایه استعدادیابی صرف همچون گذشته باشد یا مثلِ «معرکهها» و «پانتولیگها» خانوادهها را هم دعوت به سرگرمی و بازی در منزل کند. در واقع برخی از بازیها و سرگرمیهایی که تلویزیون میتواند ایجاد کند مخاطب را از آن خمودگیهای ناشی از فعالیتِ صرف در فضایمجازی به سمتِ شادابی سرگرمی با خانواده سوق میدهد.
باید منتظر ماند و دید که نهایتاً محمدرضا گلزار از اجرای تلویزیونی چه نمرهای میگیرد؟ در این میدان هم میتواند مخاطب را به سینماها بیاورد و اصطلاحاً مردِ اول گیشه باشد. این روزها تلویزیون به مخاطب نیاز دارد تا آن عقبه طلایی سریالها و برنامههای خیابانخلوتکن را برگرداند. اتفاقی که امروز به زعمِ مدیران تلویزیون به یک رویا و آرزو تبدیل شده است.
۲۲۰