برگزیده های ایران – بوشهر، سینا ناجی: نامه تهدیدآمیزی از سوی انگلیس فرستاده شد که در آن رئیسعلی را تهدید به ویران کردن خانهها و قطع نخیلات کرده بود ولی رئیسعلی در پاسخ نوشت: خانه ما کوه است و تخریب آن خارج از حیطه قدرت امپراتوری بریتانیا است، در صورت اقدام تا حد آخرین امکان مقاومت خواهم کرد.
داستان واقعی و حماسی زنان لَرده مصداقی کامل و بارز از این مکاتبه رئیسعلی با انگلیسیان است؛ اما این رویداد تاریخی – ملی چگونه رقم خورد؟
لرده کجاست؟
لرده روستایی کوهستانی در دل کوههای گیسکان در شمال شرقی شهر برازجان استان بوشهر است که زنان آن نام این منطقه را جاودانه کردهاند. بعد از اینکه مجاهدان دشتستانی از نبرد سربست چغادک به روستای احمدی و به سمت برازجان عقبنشینی کردند، انگلیسیها در صدد اسارت غضنفرالسلطنه حاکم دشتستان برآمدند، اما او با ترفندی از دست انگلیسیها گریخت و با سایر مجاهدین به سمت مناطق کوهستانی گیسکان و لرده رفتند تا بتوانند برای مقابله با انگلیس تجدید قوا کنند.
انگلیسیها زمانی که فهمیدند غضنفرالسلطنه و یارانش به سوی لرده عقب نشستند و پس از گذشت یک ماه هنوز دست از مبارزه بر نمیدارند برای اتمام کار وی به طرف کوههای گیسکان که پناهگاه وی و یارانش بود رفتند تا کار او را یکسره کنند.
افسر ژاندارمری سوئدی که روزشمار وقایع جنگ چغادک را نوشته درباره غضنفرالسلطنه مینویسد پس از شهادت محمود خان برادر غضنفرالسلطنه، به او پیشنهاد میدهند که ۷۰ هزار لیره بگیر و از جنگ علیه انگلیس دست بکش، اما او جواب میدهد به خدا قسم اگر ۷۰ میلیون لیره هم بدهید من برای دفاع از وطن و ناموسم میجنگم.
به نوشته جیمز مابرلی کاپیتان والاس (افسر ستاد فرماندهی) و ژنرال السمی به این نتیجه رسیدند که تنها راه، غافلگیری غضنفرالسلطنه است بنابراین شبانه با ۲ ستون، ستون سمت راست به فرماندهی ژنرال السمی و ستون سمت چپ به فرماندهی میجر فرنکز ساعت ۱۱ شب ۳۰ اکتبر ۱۹۱۸ / ۸ آبان ۱۲۹۷ حرکت و ساعت ۳ بامداد به قله لرده رسیدند.
لرزه دشمن از زنان لرده
پس از به آتش کشیدن چادر غضنفرالسلطنه و پراکنده شدن خانوادهاش ۱۱ نفر از مردان لرده به زعامت فرزندان رئیس ملک گیسکانی به نامهای حاجی و فرهاد به کمک تفنگچیان دشتستانی آمدند ولی بهرغم دلیری و رشادت آنها دشمن توانست با تاکتیکهای خاص آنان را محاصره و خلع سلاح نماید، خبر دستگیری مردان به بانوان لرده رسید ولی اراده و شجاعت و از جان گذشتن این بانوان حامسه آفرید؛ به گفته علمیراد فراشنبدی: بالاخره تاریخ نوشت که ۱۰ نفر زن کوهنشین دشتستانی که از گستاخی دشمن سخت به هیجان آمده بودند مرگ را استقبال نمودند و تا پای جان از حریم آب و خاک و حیثیت ملی رشیدانه دافع کردند.
این بانوان در لحظاتی که نیروهای انگلیس به پیروزی قطعی نائل شده و در راه برگشت بود با شلیک گلوله و فریادهای ترس آور (شیون) و هلهله توام با غریو (کل) که در کوهسار طنین انداخته بود سربازان هندی و انگلیسی را مرعوب نمودند به طوری که دشمن فکر کرد تعداد زیادی از جنگجویان با مهمات فراوان از پشت سر به آنها حمله کردند.
این مسئله باعث هراس نیروهای مهاجم شد و اسرا از فرصت به دست آمده استفاده کرده از مهلکه دور شدند و به کمک شیرزنان لردهای آمدند، شیرزنان لردهای که از ابتدا ضمن جابهجایی زنان برازجانی به مکانهای امن وظایف سنگینی همچون دیدهبانی و رساندن آب و آذوقه و مهمات به مردان را برعهده داشتند، اینبار به تنهایی یک ستون از نیروهای انگلیسی را مرعوب و متوحش ساختند.
انگلیسیها که تاب مقاومت و مقابله را در خود نمیدیدند تصمیم به بازگشت گرفتند دشمن حتی موقع عقبنشینی کشتگان و مجروحان خویش را نبرد؛ جالب اینجاست که هیچ یک از این زنان حتی مجروح هم نشدند.
عقب نشینی انگلیسی ها با تلفات زیاد
انگلیسیها پس از سه روز نبرد ناموفق با مردان وزنان لَردهای و برازجانی و عدم دسترسی به غضنفر السلطنه و دادن تلفات زیاد و مجروحین فراوان با زحمات زیاد ناچار به عقبنشینی شده و چون کشتهها و مجروحین خود را نمیتوانستند بهراحتی با خود حمل کنند، از اردوگاه خود در برازجان درخواست کمک کردند.
در این حماسه تاریخی شیرزنان لرده دشتستان با تفنگهای ساده خود موفق شدند یکی از گروهانهای انگلیسی را زمین گیر و تلفات سنگینی بر آنان وارد کنند. زنان دشتستانی همواره شجاعانه همدوش مردان خود در صحنهها حضور داشتهاند که در اوج خود حماسه لرده را میتوان بهعنوان یک الگو به زنان معرفی کرد زنان لرده دشتستان مظلوم واقع شدهاند و به واسطه این حماسه جاویدی که خلق کردند باید کتابها در وصف آنها نوشت و بیش از پیش به جامعه معرفی شوند.
نقل است که طی سه روز حماسه لَرده، انگلیسیها با بیش از ۳۰۰ کشته و دهها زخمی بر جای گذاشتند و مقادیر زیادی سلاح، توپ و مهمات از دست دادند و با خفت درحالیکه زنان لَرده نقش ویژهای را در شکست آنها داشتند به اردوگاه خود برگشتند اما فرمانده انگلیسی بعدها در گزارش عملیات خود بنا به تکبر انگلیسی، برای توجیه این شکست خفتبار از زنان عشایر، گم کردن راه را دلیل عقبنشینی سپاه خود عنوان کرد تا تاریخ ننویسد که انگلیسیها از چند زن ایرانی شکست خوردند؛ در تاریخ نام تعدادی از این بانوان بانامهای سوگل، سلطان، جانی، خانمی و گل عنبر ذکرشده است.
انگلیس و تاریخی که ارزش گفتن نداشت
جیمز مابرلی به سرپرسی سایکس مینویسد: … تنقیح و پیرایش سفت و سخت این تاریخ ارزش چندانی برجای نخواهد گذاشت علاوه بر این توجیه بسیاری از عملیات صورت گرفته را برای عموم نیز غیرممکن میسازد.
به هر حال با نبرد لرده انگلیسیها به اهدافی که داشتند یعنی در هم شکستن مقاومت غضنفرالسلطنه و دستگیری وی نرسیدند چه بسا اگر کمک و همراهی زنان لرده نبود قوای انگلیس که هم از حیث تجهیزات و نفرات برتری داشت به اهداف خود میرسیدند اما رشادت شیرزنان لرده و ایثار و فداکاری آنها باعث شد که این نبرد نتیجهای جز رسوایی برای قوای انگلیس و فرماندهانش به بار نیاورد و در صحت سخن ادوارد گری در برابر نمایندگان مجلس انگلیس که ضمن تمجید از قوای انگلیس گفته بود: “دولت بریتانیا می تواند با ۵۰۰ نفر نظامی از بوشهر تا اصفهان را تصرف نماید” بیشتر معلوم شود.
میجر فرنکز که طعم شکست از مردان دلاور و شیرزنان لردهای را چشیده بود و سخت تحت تاثیر آن حادثه قرار گرفته بود بعدها از آقاخان زیارتی حاکم برازجان میخواهد که ترتیب ملاقات وی با سرداران عشایر لردهای را فراهم آورد وی پس از حضور در جمع مردم زبان به ستایش آنها گشود و از چند نفر آنان عکس گرفت و گفت: عکس شما را به لندن میبرم تا دولت انگلیس چهرههای شما را ببیند، به آنها خواهم گفت که شما چگونه جنگیدید و …
الگوهایی که نیازی به ساختن و اغراقگویی ندارند
یکی از بزرگترین خلعهای ما در کشور نشناساندن الگوهای موجود در لابه لای تاریخ به نسل جوانان است؛ الگوهایی که نیازی به ساختن یا حتی اغراقگویی پیرامون اتفاقهای مربوط به آن ندارد بلکه با گفتن متن ساده تاریخی انقلابی در شکلگیری شخصیت این جوانان ایجاد میکند.
در روی دیگر با کمال تاسف پیرامون همین زنان لرده کتابی کامل و جامع تدوین نشده و بایستی فعالان حوزه تاریخ و فرهنگ بهویژه مسؤولین ذی ربط در این زمینه اهتمام جدی و بیشتری داشته باشند؛ تاریخ ایران زمین گوهری کمیاب و تا قسمتی دست نخوردهای است که باید با توجه به تغییر نسل و در قالبهای جذاب به جوانان شناسانده شود.
منابع:علیمراد فراشنبدی؛ جنوب ایران در مبارزات ضداستعماری
سروش اتابکزاده؛ جایگاه دشتستان در سرزمین ایران
سیدقاسم یاحسینی؛ از جنگ لرده تا حماسه سیمین
علیمراد فراشبندی؛ گوشهای از تاریخ انقلاب مسلحانه
جیمز مابرلی؛ عملیات در ایران
سیدقاسم یاحسینی؛ مطالعاتی در باب تنگستان
از نبرد دلوار تا حماسه لرده؛ فاطمه مومنی
انتهای پیام/ع