به گزارش برگزیده های ایران، جان آلترمن در مقاله ای برای اندیشکده واکاوی های راهبردی و بین المللی نوشت: آمریکایی ها، با توجه بیش از حد به نقش چین در توافق سعودی- ایرانی، ممکن است از مهمترین بخش این توافق غافل شوند: تغییر نقش منطقه ای عربستان سعودی. یک هفته دیپلماسی منسجمِ روان، نه تنها نشان داد که عربستان سعودی یک بازیگر ماهر دیپلماتیک است بلکه یک بازیگر با نبوغ و خلاق هم هست. تصور عمومی آمریکایی ها از عربستان سعودی، یک مصرف کننده تقریبا منفعلِ امنیت تولیدی آمریکاست اما عربستان سعودی با این توافق، انفعال دهه های طولانی خود را کنار گذاشت و نشان داد که نیرویی دیپلماتیک است که باید به حساب آورده شود.
مفید است که ابتدا روشن سازیم که داشتن رابطه دیپلماتیک، چه مفهوم (و کدام پیامدی) برای ایران و عربستان دارد یا ندارد. در حالی که (باتوجه به تحولات سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶)، اکنون به نظر می رسد که دو کشور در حال گرم کردن پیوندهایشان هستند، اما این گرمایی است که در یک یخبندان عمیق رخ می دهد. هریک از دو کشور، ظرفیت های بزرگی برای ارائه به طرف دیگر دارند اما بدگمانی دوجانبه هم بسیار عمیق است.
همینطور باید به یاد آورد که چه تلاش درازی برای یافتن زمینه های مشترک میان دو طرف جریان داشت. مصطفی الکاظمی، نخست وزیر پیشین عراق این تلاش ها را دو سال پیش آغاز کرد و عمانی ها آن را ادامه دادند. آمریکا، فرانسه و دیگر کشورها هم حمایت کردند و کشورهای همسایه ای چون کویت و امارات هم روابط دو جانبه با تهران را در ماه اوت امسال از سرگرفتند. بنابراین، گرچه نمی شود نقش چین را در فرایند گفتگوها، تنها به یک میزبان تقلیل داد اما همچنین دشوار بتوان تصور کرد که پکن، کار زیادی برای اطمینان بخشی یا فشار بر هر یک از دو طرف انجام داده باشد. تاریخچه دیپلماتیک چین در خاورمیانه، کارنامه ای از علاقه به مشارکت بدون پاگیرشدن عمیق است. چین همچنین خواهان ایفای نقش فعالتری در دیپلماسی عربی- اسراییلی بوده که هر دو طرف را به احترام متقابل و پی جویی راه حل هایی برد- برد ترغیب کرده است.
برخی استدلال می کنند که باتوجه به اینکه چین سی درصد تجارت جهانی ایران را در اختیار دارد، از اهرمی برای فشار بر تهران برخوردار است اما چین هیچ سابقه ای از تمایل به قربانی کردن منافع خود برای دستیابی به یک خیر مشترک بزرگتر ندارد. چین از روابط دوجانبه، برای پیشبرد منافع خودش استفاده می کند- گاه با خود کشورها و گاه هم از این نوع روابط برای معامله با آمریکا برای کسب منافع ـ دلیلی ندارد که فکر کنیم چین در این مورد اخیر هم رفتار متفاوتی داشته است و هیچ شواهدی هم نیست که وعده وعیدی در این زمینه داده باشد.
اما از یک چشم انداز ایرانی، توافق اخیر حاکی از پیاده سازی راهبردی بود که ابراهیم رییسی در اوت ۲۰۲۱ که به ریاست جمهوری رسید، اعلام کرد- کاهش پافشاری بر رسیدن به توافقی با قدرت های غربی و تمرکز بر محیط همسایگی ایران. با اینحال به نظر نمی رسد که در این همسایگی، چیز زیادی نصیب ایران شده باشد. در واقع ایران بیشتر متعهد به واگذاری امتیازات شد. نیابتی های منطقه کمی عقب خواهند کشید (اما هنوز نه به آن اندازه که بطور کامل از صحنه حذف شوند.) در این میان، اقتصاد ایران همچنان در سراشیبی خواهد ماند و تحریم های تحت رهبری آمریکا، خسارات سنگین خود را وارد خواهد کرد. آژانس هسته ای همچنان سایه خود را بر برنامه هسته ای ایران حفظ خواهد کرد. شاید عربستان موافقت کرده باشد که فعالیت های ضدایرانی کانال ایران اینترنشنال را متوقف کند اما اعتراضات ایران ماههاست که خاموش شده. حرفهایی هم درباره سرمایه گذاری زده می شود اما در مجموع، ایرانی ها برنده بزرگ این ماجرا نبودند.
اما در مقابل، این عربستان بود که روی سکوی نخست ایستاد. این کارزار، اگر بشود چنین نامی بر آن نهاد، یک هفته به طول انجامید. نخست دولت سعودی اطلاعاتی را درز داد که در حال بررسی پیوندها با اسراییل است، همزمان هم بازبودن و سرسختی توامان را نشان داد. روز بعد توافق پکن را اعلام کرد. بعد از توافق پکن هم گفته شد که صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان، یک خط هوایی تازه تاسیس می کند و دو روز بعد هم قرارداد خرید دست کم ۷۸ هواپیمای پهن پیکر بوئینگ با آمریکا اعلام شد.
۳۱۱۳۱۱