قصد نوشتن طولانی ندارم فقط به چند نکته اکتفا می کنم.
۱. دیوان دو کار انجام داد اول صلاحیت خود را برای رسیدگی به شکایت آفریقای جنوبی پذیرفت. وقتی دیوان قرار است به پرونده ای رسیدگی کند ابتدا باید رای دهد که صلاحیت این کار را دارد. دوم یک قرار موقت صادر کرد.
۲. از نظر حقوق دیوان هیچ سخن جدیدی نگفت و هیچ چیزی نگفت که بتوان قضاوت یا برداشت خاصی علیه اسرائیل از آن صورت گیرد. دیوان در قرار موقت فقط به نکات بدیهی و واضحی اشاره کرد که قبلا صدها بار توسط سازمانهای بین المللی و دولتها حتی دولت آمریکا هم گفته شده بود و در کنوانسیونهای مختلف از جمله کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی آن، کنوانسیون ژنوساید و صدها سند حقوق بشری بیان شده و اسرائیل بعنوان عضو این اسناد ملزم به رعایت آن بود و هست ولی تا کنون آنها را رعایت نکرده است. در مورد نسل کشی و ژنوساید که موضوع دعوا است دیوان گفت از انجام اقداماتی که ممکن است منجر به ژنوساید یا نقض کنوانسیون شود پیشگیری یا خودداری prevent کند. البته طبیعت قرار موقت این است ولی اگر می گفت اعمالی را که باعث نقض کنوانسیون یا احتمالا منجر به نسل کشی کند را متوقف کند شاید گامی به جلو بود.
۳. در واقع دیوان در قرار موقت نگفت آتش بس شود یا جنگ متوقف شود در واقع گفت جنگ ادامه یابد مراقب باشید نسل کشی نشود و کمک بشردوستانه به فلسطینیان صورت گیرد. این سخن را همه گفته اند.
۴. رای دیوان ضمانت اجرا ندارد در نهایت پس از رای ماهوی برای عدم اجرای رای می توان دستور اجرای آن را به شورای امنیت محول کرد که با وجود آمریکا و انگلیس در شورای امنیت کاری از پیش نخواهد رفت.
۵. این یک دعوای دوجانبه بین آفریقای جنوبی و اسرائیل نیست بلکه دعوا بر سر اختلاف دو کشور در مورد تفسیر و اجرای یک کنوانسیون بین المللی است که همه اعضای این کنوانسیون می توانند در قالب مخالف و موافق طرف این دعوا شوند. اینگونه نگاه به مسائل چند جانبه چندان مناسب نیست.
۶. تاکنون اسرائیل متهم و محکوم نیست. تنها یک قرار موقت صادر شده که از اسرائیل خواسته های جامعه بین المللی را تکرار کرده است. خواسته های دیوان اجرا نخواهد شد و اسرائیل ادعا خواهد کرد که تمام توان و ظرفیت خود برای جلوگیری و پیشگیری از نسل کشی را بکار گرفته است. ورود به ماهیت دعوا و رسیدگی به اسناد و مدارک حداقل یکسال و نیم تا دو سال طول خواهد کشید اما در آن زمان ممکن است قضیه اصولا منتفی شده باشد.
اما اهمیت این پرونده در چیست؟
۱. دیوان بین المللی دادگستری یک نهاد بیطرف و قضایی است. امکان نفوذ سیاسی آمریکا و اسرائیل در آن کمتر است. استناد به سخن دیوان پس از صدور رای احتمالی علیه اسرائیل می تواند سند محکمی برای استناد سایر کشورها در مورد جنایتکار بودن اسرائیل باشد. ولی در هر حال استفاده از رای احتمالی علیه اسرائیل بستگی به برنامه ریزی کشورهای رقیب یا دشمن اسرائیل دارد. رای بخودی خود هیچ تغییر معنا داری در وضعیت روی زمین ایجاد نمی کند.
۲. در هر حال و تا همین حد هم فضای دیپلماتیک و افکار عمومی علیه اسرائیل بازتر و گسترده تر شده است. اقدام آفریقای جنوبی باعث فشارهای روانی و دیپلماتیک علیه اسرائیل شده است و این برای اسرائیل ناخوشایند است.
۳. یک نکته مهم است که بسیاری از اسناد حقوق بشری و حتی همین کنوانسیون ژنوساید بخاطر یهودیان و برای پیشگیری از جنایاتی که در جنگ جهانی دوم علیه یهودیان و سایرین ارتکاب یافت، نگارش و تصویب شدند. جنایات هولناکی علیه یهودیان توسط نازی ها و سایر کشورهای اروپایی ارتکاب یافت ولی تشکیل اسرائیل و تداوم طلب کاری اسرائیل از اروپا و جهان با مظلوم نمایی و پنهان شدن پشت دردها و رنج های یهودیان ادامه یافت. این یک سپر انسانی و سو استفاده سیاسی از جنایات در طول جنگ جهانی دوم و پیش از آن بود. اما اکنون اسرائیل با این اعمال در حال تلاقی با یک پارادوکس بزرگ است. شاید یکی از نگرانی های بزرگ اسرائیل روبرو شدن با این تناقض است. هر چه اسرائیل مرتکب جنایات جدید می شود بخصوص جنایاتی مانند جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و ژنوساید متهم شود قدرت باج گیری سیاسی آن از جامعه بین المللی با استناد به جنایات علیه یهودیان کمتر خواهد شد. غزه هلوکاستی است که قربانیان آن مردم غزه هستند.
همانطور که گفتم استفاده از جنایات اسرائیل علیه مشروعیت خودش مستلزم یک برنامه ریزی دقیق و جدی است که کار آسانی نخواهد بود.
۳۱۱۳۱۱