Categories: اخبار روز

ماجرای یک عکس/ این جوان دو بار شهید شد!

ماجرای یک عکس/ این جوان دو بار شهید شد!

– اخبار فرهنگی –

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، «حبیب احمدزاده» از نویسندگان ادبیات مقاومت و رزمنده سال‌های هشت سال جنگ تحمیلی این‌طور خاطرت آن سال‌های حماسه و دفاع را زنده کرد:

امروز سالگرد شکست حصر آبادان در پنج مهر سال شصت است. شهری که پس از یک سال خطر سقوط و محاصره آزاد شد. ما سه نفر خندانیم به یادگار در این عکس، ماهها قبل از عملیات شکست حصر آبادان، در گلزار شهدا آبادان، زیر آتش توپخانه‌ای که هر دقیقه شهر را می‌کوبید و می‌درید.

نفر وسط، محمود نادری عزیز است که ما دو نفر پانزده و سیزده ساله را در بغل گرفته و می‌خندد. که فقط چند ماه بعدتر در همین عملیات آزادسازی محاصره شهر شهید خواهد شد. عمویش از شهرستان محل سُکنای خانواده جنگ‌زده‌اش خواهد آمد تا با آمبولانسی او را ببرد. در میانه راه جاده آبادان به اهواز بالگرد غزال عراقی از آن سمت کارون و خرمشهر که یک سال و اندی بعدتر آزاد خواهد شد با موشک هدایت‌شونده، آمبولانس را هدف قرار خواهد داد و از این یوسف رعنا فقط جنازه سوخته‌ای به همراه عموی شهیدش به خانواده‌اش خواهد رسید. او میخندد و نمی‌داند که در واقع چند ماه بعدتر به واقع (دو بار) شهید خواهد شد.

ماجرای یک عکس| دردناک ترین تصویری که «ساسان مویدی» در جنگ ثبت کرد

نفر سوم پرویز زارع سیزده ساله است. او می‌خندد و نمی‌داند که سه ماه بعدتر و در همین عملیات شکست حصر آبادان، پسرخاله جوانش علی، که خاله‌اش در بوشهر منتظر است تا فردایش برگردد تا سفره عقدش را برپا کند، درحال خنثی‌سازی میادین انبوه مین این عملیات، فقط با یک مین والمر جهنده چنان شهید خواهد شد که دیگر کف دستی نخواهد داشت تا مادرش در عقدش آنها را با حنا رنگ بدهد.

و من نفر پانزده ساله سمت راست که در این عملیات به عنوان یک بیسم‌چی وارد عملیات خواهم شد و پس از برگشت از عملیات و شنیدن خبر شهادت علی تاج‌الدینی همان پسرخاله پرویز، با چند نفر دیگر راه خواهم افتاد به طرف خطّ اروند تا به همین پرویز خندان در عکس، خبر شهادت پسرخاله نازنینش که از بچگی به واسطه یتیمی و فوت زودهنگام مادر، در کنارش در خانه خاله زمزمش همچون برادری کوچکتر بزرگ شده  را بدهم.

پرویز در این عکس همچنان می‌خندد ولی وقتی خبر شهادت علی‌اش را به او خواهم داد خنده‌ای که از دیدن ناغافل ما بر لبانش آمده رنگ خواهد باخت، حرفی نخواهد زد و در سکوت با ما راه خواهد افتاد تا به سروقت دیگر عزاداران برویم. و در راه است که فاجعه را باور خواهد کرد و  بغضش خواهد ترکید و بغض ما.

من هم می‌خندم و نمی‌دانم که بعدترها خبر شهادت برادر بزرگتر پرویز یعنی حمید را هم من به او خواهم داد، و بعدترها خبر شهادت عباس آن یکی برادرش را هم.

ولی خوبی عکس‌ها در همین است که هنوز هر سه ما در این عکس با تمام دردها برای همیشه تاریخ هنوز می‌خندیم و هیچ‌کس نمی‌تواند این خنده را از ما بگیرد.

admin

Share
Published by
admin

Recent Posts

چرا گیربکس چینی؟ بررسی مزایا و معایب نسبت به برندهای دیگر

گیربکس‌های چینی به دلیل قیمت پایین، دسترسی آسان و تنوع بالا مورد توجه قرار گرفته‌اند…

3 هفته ago

لیستی از هتل های محبوب سنگاپور از نگاه بوکینگ

شاید برای شما جالب باشد که بدانید سنگاپور جزو کشور هایی می‌ باشد که با…

4 هفته ago

فرق میسلار واتر و تونر

پاک نکردن آرایش، میتونه آسب های متعددی به پوستت بزنه، اولین و مهم ترین آسیب…

1 ماه ago

نیکزاد: تأثیر ۶۰ درصدی معدل در کنکور مطالبه متخصصان بود

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: تأثیرگذاری ۶۰ درصد معدل در کنکور، درخواست و مطالبه…

1 ماه ago

تدارک ویژه رادیو برای سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری (ع)

شبکه‌های مختلف رادیویی در آستانه فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری (ع) برنامه‌های…

1 ماه ago

سقوط ۲ پله‌ای تیم ملی فوتسال در رده‌بندی جدید فیفا

تیم‌های ملی فوتسال مردان و بانوان ایران در رده‌بندی جدید فیفا دچار تنزل رتبه شدند.

1 ماه ago