به گزارش خبرگزاری برگزیده، نشست «آیا مصدق همچنان یک قهرمان ملی است؟» شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، در محل خبرگزاری برگزیده برگزار شد. در این مراسم خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ، صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی، رضا مختاری اصفهانی پژوهشگر تاریخ، علیاصغر سیدآبادی نویسندهی کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطورهای» و نیما شجاعی جامعهشناس به عنوان سخنران حضور داشتند.
در ابتدای این مراسم یک گزارش خیابانی از نسل زد پخش شد که در آن سه عکس به مخاطبان نشان داده میشد: هویدا، شریعتی و دکتر مصدق، زیر عکس هرکدام اسمشان نوشته شده و زیر عکس مصدق نوشته شده بود «مجتبی نواب صفوی». نکتهی قابل تامل اینکه اکثریت قریب به اتفاق این جوانان نه تنها دکتر مصدق که آن دو دیگر را نیز نمیشناختند.
کودتا نه یک غائله بود
خسرو معتضد یکی از سخنرانان این مراسم دربارهی حکم عزل مصدق سخن گفت و وجود چنین حکمی از جانب شاه را از اساس تکذیب کرد: «حکم عزل مصدق دروغ است، هیچکس تا حالا چنین سندی را ندیده است.» وی همچنین گفت که از نگاهش ۲۸ مرداد نه کودتا که یک غائله بوده است. او به خاطرات کرمیت روزولت هم در این زمینه اشاره کرد که چقدر نقش خود و آمریکاییها را در این رابطه پررنگ میداند.
معتضد در بخش دیگری از سخنان خود وقتی پای بحث ارتباط حزب توده با دکتر مصدق پیش آمد ضمن نقل خاطرهای از ملاقات خود با حسین مکی گفت که «مصدق از حزب توده متنفر بوده است.» او گفت «از مکی پرسیدم مصدق دربارهی توده چطوری فکر میکرد پاسخ داد: میگفت شما وقتی عقرب در خانهتانن باشد انبر برمیدارید میاندازیدش بیرون، من هم با حزب توده برای انگلستان مثل انبر رفتار میکنم.»
پروژهی ضد مصدق از یک سال قبل از کودتا آغاز شد
علیاصغر سیدآبادی در ابتدای سخنان گفت: «آقای معتضد اشاره کرد به کتاب روزولت، در حالی که اسنادی بسیار بیشتری منتشر شده است که نشان از دخالت آمریکا در کودتا دارد.» وی پروژهی منتهی به کودتا را کلیدخورده از یک سال پیش از آن دانست و اظهار داشت: «از ماهها پیش مجموعهی پروژهی بزرگ روابطعمومی برای تغییر افکار عمومی ضد مصدق شکل گرفته بود، از یک سال پیش.»
سیدآبادی همچنین با اشاره به گزارش خیابانی که در ابتدای نشست پخش شد گفت: «الگوی انتخاب این نسل با نسلهای قبلی فرق دارد. این نسل یکجور الگوی ادارهکرد جمعی دارد… خیر و شر مشخصی ندارد.»
سیدآبادی در ادامه به محتوای کتاب خود پرداخت و گفت: من در کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطورهای» بحثم این است که این مصدق چطور در ذهن ایرانیان تغییر کرده و نتیجهای که گرفتهام این است که روان جمعی ایرانیان بر پروژههای روابط عمومی پیروز شده است.
سیدآبادی در ادامه چند عامل را در تغییر چهرهی مصدق از تاریخی به اسطورهای دخیل دانست: «اولی سانسور است. سانسور باعث شده مصدق از متنهای تاریخی به شعر برود. اول مرثیهخوانی است. بعد خیر و شری میشود که خیر غایب است. کمکم جستوجوی نجاتدهنده است، در شعر مثل یک غایب بزرگ است که در سال ۵۷ به نظر من آن جای خالی پر میشود.»
نویسندهی کتاب از مصدق تاریخی تا مصدق اسطورهای دلیل دوم تغییر چهرهی مصدق را «تحقیر ملی» خواند: «تحقیری که بیگانه را بر ما مسلط کرده و تصور عمومی این است که رضاشاه برکنار شده و پسرش به تخت نشانده شده» و سومین عامل را «اجراگری» مصدق دانست «دادگاه مصدق عین یک مقتل است صف اشقیا را مشخص میکند. برخی این اجراگری را به عنوان شیادی نام بردهاند ولی من فکر میکنم این تمهید سیاسی است برای کسی که به لحاظ قدرت دستش خالی است. مثلا در دادگاه میگوید یک لیوان آب به من نمیدهید بعد میگوید از آب هم مضایقه کردند کوفیان هم نشد، انگار در ذهنش بوده که به او آب ندهند و این را بخواند. همان درست کردن خیر و شر. خوابیدنش وسط دادگاه، تصحیح قاضی همه این بازیها آگاهانه است.»
سیدآبادی در آخر روان جمعی ایرانیها را متاثر از این دوگانهی خیر و شر دانست که از دوران باستان بوده و در تاریخ بازآفرینی شده است و گفت مصدق کاملا به این نکته آگاه بوده است.
موضوع مصدق تحت تاثیر سیاست روز است
رضا مختاری اصفهانی این نکته را که بالاخره آیا ۲۸ مرداد کودتا بوده یا نه، بیاهمیت خواند ولی تاکید کرد که برای نخستین بار خود دربار واژهی «کودتا» را برای آن به کار برده و در خاطرات علم نیز چندین جا از ۲۸ مرداد با عنوان کودتا یاد شده است.
مختاری اصفهانی به موضوع نشست «آیا مصدق همچنان یک قهرمان ملی است؟» پاسخ مثبت داد اما این پرسش را مطرح کرد که «آیا برای نسل جدید هم قهرمان ملی است؟» و در ادامه موضوع مصدق را تحت تاثیر سیاست روز دانست و گفت: مثلا در دوگانهی مذاکره یا مقاومت عدهای میگویند مصدق لجاجت کرد، عدهای دیگر میگویند غربگرا بود و گول آمریکاییها را خورد.
وی ادامه داد: مصدق همچنان در حصر است، او امروز در حصر معنایی است بهویژه بعد از خرداد ۶۰ که آیتالله خمینی گفت کاری نکنید بگویم مصدق مسلم نبود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران گفت از نگاه او اگر مصدق در مذاکرات به نتیجه نمیرسید این به معنی مذاکره برای مذاکره نبود چرا که اسناد نشان میدهند که مصدق نگران بود و میخواست که حتما به نتیجه برسد. اما این بریتانیاییها بودند که نمیگذاشتند مذاکرات مصدق به نتیجه برسد چون نگران الگو شدن ملی شدن صنعت نفت بودن و اینکه بعدها برایشان تکالیفی ایجاد کند.
وی دلیل به نتیجه نرسیدن اقتصاد بدون نفت مصدق را نیز نداشتن زیرساخت دانست، و همین را دلیلی برشمرد برای اینکه مصدق از بحران اقتصادی نجات نیافت.
مختاری اصفهانی در ادامه مصدق را دارای ویژگیهای یک قهرمان ملی دانست از جمله اهمیت دادن او به حاکمیت ملی که حاضر نبود به توافقی تن دهد که این حاکمیت را خدشهدار کند. «حاکمیت ملی هم در عملکرد مصدق پیداست و هم گفتارش. مصدق مشروطهخواه بود. ما میبینیم در جمهوری اسلامی مخالفت مدرس با شاه شدن رضاشاه را بارها و بارها بیان میکنند در حالی که مخالفت اصلی را با این موضوع دکتر مصدق در مجلس پنجم انجام میدهد. مصدق به مجلس اعتقاد دارد و دنبال حرکتهای رادیکال نیست. دیگر ویژگی او به عنوان قهرمان ملی غیرسازی و استعمارستیزی اوست که از قراداد ۱۹۱۹ به این سو برجسته شد.»
او در پاسخ به این پرسش که چرا مصدق در نگاه نسل امروز قهرمان نیست؟ گفت: «مصدق پس از کودتا به حصر رفت. بعد از انقلاب ۵۷ بقاییچیها دوگانهای میسازند به عنوان مصدق – کاشانی که اصل آن دوگانه مصدق و بقایی است. آنها در این دوگانه سعی میکنند مذهبیها را پشت خود بیاورند به ویژه بعد از مراسم ۱۴ اسفند در احمدآباد. روند اوضاع هم کمک میکند که این دوگانه را پررنگ کنند. در این دوگانهی مصدق و کاشانی کسانی مثل آیت نقش پیدا میکنند و میکوشند مصدق را به حصر ببرند. آنها در این دوگانه مصدق را غربگرا جلوه دادند.»
او ادامه داد: اگر امروز در جامعهی ما یک نگاه بینابینی به مصدق وجود دارد و قهرمان ملی نیست به خاطر هژمونی است که هم در ادبیات و گفتمان رسمی و نیز در فضای مجازی است. الان در فضای مجازی شاه در جانب خیر واقع شده است و هرکس در مقابل او شر است مثل مصدق و شریعتی چون نسل جدید انتقاد به وضع موجود دارد. اما اگر نسل جدید مصدق را مطالعه کند حتما او را به عنوان قهرمان ملی میپذیرد چون در گفتمان او عدالت اجتماعی، رسیدگی به طبقات محروم جامعه و همهی عناصر قهرمان ملی وجود دارد.»
هژمون سایهی مرافعههای سیاسی بر تحلیل درست
صادق زیباکلام نیز با بیان اینکه ما با دو مشکل اساسی دربارهی دکتر مصدق روبهرو هستیم: مشل نخست را عقبماندگی ما در علوم انسانی خواند و گفت: خیلی از پدیدهها را غربیها تبیین کردهاند و ما حداکثر توانستهایم ترجمه کنیم. این عقبماندگی همچنان علیرغم تحولات بعد از انقلاب که از صد هزار دانشجو به سه چهار میلیون در هر سال تحصیلی رسیدهایم و علیرغم رشد فزایندهی آمار فارغالتحصیلان ما بیشتر هم شده.
زیباکلام بخشی از علت این عقبماندگی را به خاطر وجود حکومتهایی دانست که مزاجشان با توسعه علوم انسانی سازگار نیست و قرائت خودشان را از این علوم آموزش میدهند… «این مشکل بوده و در تمام مقاطع تاریخ معاصر ایران این بلیه را داریم چه در مورد مصدق و… با ناکامی مواجهایم چه در خصوص پدیدههای دیگر…»
«هژمون سایهی مرافعههای سیاسی» مشکل دومی بود که زیباکلام بر سر راه تحلیل دوران مصدق دانست: « در مورد مصدق ما مرافعات زیادی داشتیم و بیشتر مواقع تحت تاثیر آن بودیم. در سخنان دوستان به برخی از این مرافعهها اشاره شد.» او علاوه بر این دو مشکل سومی را هم در این زمینه برشمرد: «عقبماندگی و تحتتاثیر تنشهای سیاسی بودن به کنار جدیدا پدیدهی دیگری اضافه شده و آن این است که اساسا هر چیزی در رابطه با جمهوری اسلامی باشد نسل جدید نعل و نفرین میکند. هرگز تصور نمیشد یک روز لعن و نفرین دامنگیر مصدقی شود که روزی عکسش را در راهپیماییها سر دست میبردند! کمکم مصدق بدهکار هم شده و گفته میشود مثلا میخواست شاه را بیندازد و… این نشان میدهد که ما در علوم انسانی عقبمانده هستیم و بهتدریج داریم با نسلهایی مواجه میشویم که اگر نگوییم متنفر، سرخورده از گذشته و ناامید از آینده است.»
زیباکلام در ادامه با بیان اینکه در این شرایط خیلی نمیشود وارد جزئیاتی ۲۸ ماه نخستوزیری دکتر مصدق شد چرا که جو سیاسی بر آن سنگینی میکند، بخش عمدهای از آنچه در این مدت به آمریکاییها نسبت داده شده را خلاف دانست. «جدا از جزئیات روز یا روزهای کودتا بخش عمدهای از آنچه به آمریکاییها نسبت داده شده حداقل در ۴۶ سال گذشته خلاف است. روایت جمهوری اسلامی این است که آمریکاییها از اول جلوی ملی شدن نفت ایستادند و مصدق هم به آنان اعتماد کرد، این روایت نادرست است چراکه اتفاقا بعد از نخستوزیری مصدق آمریکاییها تمام تلاششان را به کار گرفتند که شاید مسئله را حل کنند. حتی یک سری راهحل را عملا به انگلیسیها تحمیل کردند. انگلیسیها از اول میگفتن هیچ راهحلی وجود ندارد… آمریکاییها از جایی به بعد به این نتیجه رسیدند که انگار انگلیسیها پر بیراه هم نمیگویند و ممکن است تودهایها مصدق را برکنار کنند و خودشان قدرت را در دست بگیرند و از بخت بد ما در همان زمان آیزنهاور جمهوریخواه روی کار آمد. از آن نقطه به بعد رفتند به دنبال کودتا و سرنگونی دکتر مصدق و موفق هم شدند.»
او گفت: «واقعیت این است که به خاطر طبع محافظهکارانهای که محمدرضا پهلوی داشت، چندان تمایلی به برکناری مصدق نداشت از تبعات آن نگران بود اما آمریکاییها او را به آن سمت هل دادند.»
نگاه نسل جدید به قهرمانان ملی خاکستری است
نیما شجاعی با نگاهی جامعهشناسانه به بحث اظهار داشت: من فکر میکنم این دوگانههای خیر و شر کمکی به آگاهی تاریخی ما نمیکند. دکتر رضاقلی در کتاب جامعهشناسی نخبهکشی میگوید جامعهی ایران هر بار استثنایی مثل امیرکبیر و مصدق داشته سریع دستگاه خیر و شر سازیاش را به کار بسته و آصف الدولهها و میرزا آقاخانها را سر کار آورده است. به نظر میرسد به واسطهی تغییرات نسلی بیشتر جامعه الان دنبال این واقعیت است که مصدق چه کمکی به امروز من میکند. ما یک پیمایش انجام دادیم از قهرمانان ملی که در آن مصدق، امیرکبیر و… وجود دارند. واقعیت این است که نسل ایران به همهی اینها نگاه خاکستری دارد.
ادامه گزارش این نشست را در روزهای آتی بخوانید.
۲۵۹۵۷