او نوشته است:
لی شانگفو، وزیر دفاع چین ناپدید شده است. برخی گزارشها حاکی از آن است که او با مقامات ویتنامی در حال ملاقات بوده و در میانه دیدار به بیرون از اتاق دیدار هدایت شده است. اما براساس گزارشهای موثق دیگر، او قبل از این دیدار بازداشت شده و بنابراین مجبور به لغو دیدار شده است. منابع چینی گزارش میدهند که وی به اتهام فساد تحت بازجویی قرار دارد.
لی علاوه بر رهبری وزارت دفاع، یکی از پنج عضو شورای ایالتی چین است و همین منصب او را به یک چهره بسیار مهم و بالاتر از سایر وزیران تبدیل میکند. ناپدید شدن وزیر دفاع چین، بهدنبال ناپدید شدن وزیر امور خارجه چین در ماه ژوئن رخ داد. کمی بعد وانگ یی، جایگزین وی شد. دولت چین برای برکناری او هنوز توضیحی ارائه نداده است. علاوه بر این، اخیراً چندین چهره ارشد اقتصادی و بانکی چین کنار گذاشته شدهاند. این حوادث اخراج هو جین تائو رئیسجمهور سابق چین را از مراسم اختتامیه بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین در اکتبر گذشته در ذهن زنده میکند.
لی و کین دو شخصیتی بودند که بیشترین مسئولیت را در امور خارجی چین داشتند؛ اولی برای دفاع ملی و دومی برای سیاستخارجی. دنیا مبهوت شده است. ویتنامیها از خود میپرسند که آیا کشوری که با وزیر دفاع خود اینگونه رفتار میکند، آنقدر پایدار است که بتوان به آن تکیه کرد؟
راههای ظریفتری برای بازنشستگی یا دستگیری اشخاص وجود دارد، اما پکن آنها را انتخاب نکرده است. واضح است که چین میخواست هر دو حادثه مورد توجه قرار گیرند.
به یک معنا، میتوان گفت که یک تغییر گسترده در دولت چین به تاخیر افتاده است. شی در سال ۲۰۱۳، زمانی که اقتصاد چین در حال رشد بود و موقعیت استراتژیک چین در حال تقویت بود، به قدرت رسید. در برخی محافل این احساس وجود داشت که چین از نظر قدرت اقتصادی و نظامی از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت. ده سال گذشته و اقتصاد چین به شدت ضعیف شده است، تا جایی که رفاه اقتصادی در تمام سطوح جامعه کاهش یافته و شی گامهای موثری برای معکوس کردن این افت برنداشته است.
شی وسواس زیادی نسبت به ایالات متحده داشت. به دنبال ایجاد پیوندهایی برای ممانعت از اقدامات ایالات متحده علیه ابتکار کمربند و جاده بود. شی «کمربند و جاده» را پایه و اساس یک تغییر اساسی در توازن قدرت قرار داد و البته شکست خورد. همزمان، چین در حال به چالش کشیدن قدرت دریایی آمریکا در دریای چین جنوبی، بهویژه در اطراف تایوان است. شی نمیدانست که چین تا چه اندازه برای سیستم اقتصادی خود به ایالات متحده وابسته است.
ایالات متحده منبع شماره یک صادرات چین است و سرمایهگذاریهای ایالات متحده و انتقال فناوری باعث رشد اقتصادی چین شده است. شی به دلایل داخلی و خارجی، ایالاتمتحده را بهعنوان دشمن اصلی چین معرفی کرده بود. مشکل شی این بود که ایالات متحده نیز او را جدی گرفت. شی نمیفهمید که ایالات متحده براساس چرخههای اقتصادی ساخته شده است. بنابراین بهطور طبیعی با وقوع چرخههای نزولی، چین تحت تأثیر قرار میگیرد و با افزایش ترس ایالات متحده از چین، مجموعهای از اقدامات علیه چین اجرا میشود. اگرچه اقدامات ایالات متحده مشکل اصلی چین نبود، اما یک عارضه مهمی بود. چین کشور مهمی است و خواهد بود، اما با اینکه بتواند ایالات متحده را به چالش بکشد، فاصله زیادی دارد.
همه این اتفاقات در دوره شی رخ داد. او در کسب پیروزیهای زودرس در اقتصاد داخلی و روابط جهانی فوقالعاده بود. او مردم چین را متقاعد کرد که چه چیزی را باور کنند. در چنین شرایطی تغییرات حکومت امری اجتنابناپذیر و امری عادی خواهد بود. اما شی نمیتواند یا نمیخواهد کنار برود. ممکن است توطئههایی علیه او وجود داشته باشد و توطئههای بسیار بیشتری ذهن او را آزار دهد. ممکن است دشمنان شی باور داشته باشند که او همه چیز را میبیند و قدرت متوقف کردن آنها را دارد، اما همین باور آنها را تشویق میکند که موثرتر باشند. شی نمیتواند استعفا دهد یا شکست را بپذیرد. بنابراین وزرا باید ناپدید شوند و رؤسایجمهور سابق باید در مقابل چشم جهانیان از جلسات مهم حذف شوند.
۲۳۳۰۲