میزگرد مستند «قویدل»| الهی: دنبال احیای مطالبهگری قانونی بودیم، نه خونهای آلوده! / فراهانی صدر: ژانر «دارک کمدی» بهترین انتخاب بود
میزگرد مستند «قویدل»| الهی: دنبال احیای مطالبهگری قانونی بودیم، نه خونهای آلوده! / فراهانی صدر: ژانر «دارک کمدی» بهترین انتخاب بود
خبرگزاری برگزیده های ایران- گروه فرهنگی
شب گذشته بود که فیلم مستند «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیهکنندگی سعید الهی برنده سیمرغ بلورین بهترین مستند جشنواره فیلم فجر شد؛ مستندی که پیش از این و در جشنواره سینما حقیقت نیز ۴ جایزه را از آن خود کرده بود؛ بهترین کارگردانی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بهترین فیلم بخش شهید آوینی و جایزه ویژه دبیر.
روایت این فیلم مستند، درباره پرونده خونهای آلوده است؛ اتفاقی جنجالی که در سالهای پایانی دهه ۱۳۷۰ به شدت خبرساز شد. ماجرا به ورود دو محموله فاکتور خون از خارج از ایران بازمیگردد؛ خونهایی که به ویروس هپاتیت و ایدز آلوده بودند و کسانی که بیخبر این خونها را از مراکز درمانی دریافت کرده بودند، آلوده شدند.
احمد قویدل سوژه اصلی فیلم مستند «قویدل» است. فرزند او آسیبخورده از خونهای آلوده است و همین موضوع تبدیل به انگیزهای برای او میشود تا به مدت ۹ سال این پرونده را پیگیری کرده و در نهایت به نتایج مهمی برسد. همین اتفاق تبدیل به موضوع اصلی این مستند شده است.
میزگردی با حضور سعید الهی تهیهکننده فیلم، علی فراهانی صدر کارگردان و علی رستم آبادی نویسنده این فیلم در خبرگزاری برگزیده های ایران داشتیم که متن آن در زیر منتشر میشود.
به نظرم فیلم شما یک پرداخت غیرتلخ به سوژهای تلخ دارد؛ ایده ساخت این فیلم از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟ و چرا چنین پرداختی به این موضوع داشتید؟
علی رستم آبادی: اوایل کرونا یعنی اواخر اسفند ۱۳۹۸ که عدهای ورود این بیماری به کشور را تکذیب میکردند، بنابر دلایلی پرونده خونهای آلوده را در ذهن داشتم. همان زمان به این موضوع فکر میکردم که این پرونده ناگفتههایی دارد که اکثر اهالی مطالعه آنها را بد متوجه شدهاند. قرابت بین این دو موضوع (تکذیب ورود کرونا به کشور و پرونده خونهای آلوده) ایده ساخت چنین مستندی را در ذهن من به وجود آورد.
برای اولین بار، این ایده را با علی فراهانی مطرح کردم و برای او بسیار جذاب بود. همان زمان به این نتیجه رسیدیم که ایده خوبی است و میتوان یک مستند از آن ساخت. خاطرم هست علی فراهانی یک تصویر افتتاحیه نیز در ذهنش ساخت!
– آن تصویر چه بود؟
رستم آبادی: دوربین از پیادهرو عبور میکند، در حالی که مردم در حال صحبت کردن هستند. در نهایت از یک شیشه عبور میکنیم و به پرونده خونهای آلوده میرسیم. دقت داشته باشید که در آن زمان، ما اصلا با آقای احمد قویدل آشنا نشده بودیم و صرفاً خود پرونده را میدیدیم.
– چه طور شد که از آن ایده به «قوی دل» رسیدید؟
رستم آبادی: آرام آرام، پژوهشگر فیلم یعنی آقای خلیلی به ما اضافه شد. در لابهلای پژوهش در هر جایی که میرفتیم به احمد قویدل میرسیدیم. در حقیقت، او پررنگترین کاراکتر پرونده در سیر پژوهشی ما بود. تصمیم گرفتیم سراغ وی برویم و نزدیک به ۱۵-۱۶ جلسه پژوهشی با ایشان داشتیم. خیلی صبور بودیم و اجازه میدادیم همه چیز را با تمام جزئیات تعریف کند. او از دهه ۱۳۴۰، ۱۳۵۰، ۱۳۶۰ و … تعریف میکرد و بین همه اتفاقات پل میزد. در نهایت بعد از این جلسات توانستیم به یک درک کلی از شخصیت و افکار وی برسیم. در اینجا بود که همراه با علی فراهانی به این نتیجه رسیدیم که پرونده خونهای آلوده باید در زیرمتن فیلم دیده شود و اصل قضیه مواجهه احمد قوی دل با این پرونده است.
– آیا از ابتدا که این ایده در ذهنتان پررنگ شد، میدانستید دنبال چه خروجی هستید؟
علی فراهانی صدر: خاطرم هست در همه اتفاقات تلخ سال ۱۳۹۸، به درونمایهای جالبی فکر میکردیم و آنهم این بود که سرپوش گذاشتن روی اتفاقات کوچک میتواند منجر به اتفاقات بزرگی شود. نمونه آن پرونده خونهای آلوده بود. در حقیقت، در آن روزها هیچ صحبتی از احمد قویدل نبود! اما وقتی با ایشان آشنا شدیم آن ایده را کنار گذاشتیم. به نظرم در سیر پژوهشی فیلم، نوعی بلوغ وجود دارد که ما را به این نتیجه میرساند که عدهای در پرونده خونهای آلوده دروغ میگویند. ما آرام آرام از این موضوع آگاه میشویم اما سوال اساسی اینجاست که آیا چنین چیزی باید برای ما مهم باشد؟
به نظرم مهمتر از این موضوع، کنش خود ما نسبت به چنین اتفاقات و برهههای زمانی است. به عبارت دیگر، از خود بپرسیم در مواجهه با یک اتفاق بزرگ مثل پرونده خونهای آلوده، وظیفه ما چیست؟ من معتقدم که احمد قویدل این وظیفه را به خوبی میدانست و آن را اجرا کرد. همین موضوع باعث شد که مسیر فیلم خود را به سمت وی ببریم.
– در فیلم، یک خط روایی مهم وجود دارد که در دیالوگهای احمد قوی دل بارها شنیده میشود و آنهم اثرگذاری رسانه در پیشبرد مطالبهگری اوست. چه قدر به این موضوع فکر کردید که نقش رسانه در تلاشهای وی چه بوده است؟
فراهانی صدر: فراموش نکنید رسانه ابزار است؛ این ابزار در خدمت احمد قویدل قرار گرفت تا بتواند کارش را پیش ببرد. شاید اگر در همان ماههای ابتدایی، این پرونده در دادگاه حل میشد، کار به رسانه کشیده نمیشد.
– یعنی به نظر شما احمد قویدل بالاتر از رسانه است؟
فراهانی صدر: دقیقا. او یک کنش فردی دارد و رسانه برایش ابزار است. بگذارید یک مثال بزنم تا موضوع بهتر فهم بشود؛ فرض کنید ۴۰۰ سال قبل است و هیچ روزنامه یا خبرگزاری وجود ندارد و به جایش پرنده نامهبر وجود دارد. به نظرم، اگر احمد قویدل در آن شرایط قرار میگرفت، برای رساندن حرفش به گوش همه مردم، از پرنده نامهبر استفاده میکرد. حتی به عنوان مثالی دیگر، اگر احمد قویدل در یک جامعه کوچک روستایی قرار میگرفت و رسانه ملی نداشت، برای پیشبرد کارش، سراغ رسانه چهره به چهره میرفت.
– شما برای ساخت مستندی درباره پرونده «خونهای آلوده» و معرفی مقصرین این پرونده میتوانستید به شیوه دیگری نیز فیلمسازی کنید. مثلا میتوانستید یک مستند آرشیوی بسازید، مثلا سراغ تکه روزنامهها و افراد مطلع بروید تا بالاخره معلوم شود چه کسانی در این پرونده مقصر بودند. چرا چنین نوع از فیلمسازی را انتخاب نکردید؟
فراهانی صدر: خود من به چنین اتفاقاتی، از مدیوم هنر نگاه میکنم. هر چیزی که در آن مدیوم نگنجد و درام نداشته باشد، سراغش نمیروم.
– درام مستند «قویدل» در کجاست؟
فراهانی صدر: اولا، زندگی شخصی خود احمد قویدل درام دارد و ثانیا فراز و فرودهایی که در مسیر پیگیری تجربه میکند، شدت زیادی دارد. در حقیقت اینگونه نیست که احمد قویدل بیرون از ماجرا باشد و بشنود قاضی رشوه گرفته است. او خودش قاضی را پیدا میکند و خودش متوجه میشود که قاضی رشوه گرفته است. درحقیقت، قویدل در دل بحران است.
اگر ما کاراکتر قویدل را نداشتیم، چگونه باید فیلم میساختیم؟ احتمالا باید یک نریشن میگذاشتیم و با نشان دادن بریدههای روزنامه میگفتیم قاضی رشوه گرفته است. من علاقهای به ساخت مستند اینچنینی ندارم و جز اولویتهای کاری من نیست.
– وقتی از پژوهش در سینمای مستند صحبت میکنیم، عدهای معتقدند که پژوهشهای انجام شده باید به چشم بیاید. در نقطه مقابل، یک ایده دیگر وجود دارد و آنهم این است که بار اصلی پژوهش بر عهده راوی فیلم گذاشته میشود. ایده شما برای این موضوع چه بود؟
فراهانی صدر:سعید الهی به عنوان تهیهکننده این فیلم، حساسیتهای زیادی بر محتوا دارد و از ما درخواست میکرد برای جمله به جمله از سخنان احمد قویدل سند بیاوریم. خاطرم هست یکی از موضوعاتی که احمد قویدل بیان میکرد، به دلیل آنکه سند دقیقی برایش وجود نداشت، تا روزهای آخر باز مانده بود و دربارهاش صحبت میکردیم.
ما ۵۴۰ صفحه سند درباره پرونده خونهای آلوده داشتیم، اما از بین این همه سند، تنها برخی میتوانند در دل خود فیلم آورده شوند. برای مثال برای روایت ورود بحران به کشور در همان روزهای ابتدایی که احمد قوی دل حضور ندارد، از چنین سندهایی استفاده میکنیم. خاطرم هست در جایی از فیلم، از آقای هاشمی رفسنجانی سخن به میان میآید. در اینجا باید سند ارائه میدادیم و ارائه دادیم. البته فراموش نکنید که منظورم از سند، لزوما مکتوبات نیست، بلکه تصویر هم هست. برای مثال، همزمان با آلوده شدن عدهای به هپاتیت، عدهای هم ادعا میکنند از طریق خونهای آلوده مبتلا به ایدز شدهاند. برای این اتفاق، یک سند تصویری قرار میدهیم که عدهای داد میزنند و میگویند ما مبتلا به ایدز شدهایم.
– اتفاقا میخواستم این سوال را بپرسم که آن افراد آلوده شده به ویروس ایدز، چگونه مبتلا شدند؟
فراهانی صدر: خونهای آلوده به هپاتیت، تولید شده در داخل از طریق آن پالایشگاهها است. همچنین دو فاکتور محموله خون وارد کشور میشود که آلوده به ویروس ایدز بودند. آقای قوی دل برای هپاتیت به دادگاه میرود اما میفهمد که عده زیادی به ایدز مبتلا شدهاند.
البته این تحلیل هم وجود دارد که دادگاه مبتلایان به هپاتیت و ایدز را با هم برگزار کردند تا هپاتیت گم بشود، چرا که ویروس هپاتیت تولید پالایشگاههای داخل بوده است!
– البته در فیلم به این موضوع اشاره نکردید؟
فراهانی صدر: بله. چون در حد تحلیل بود. شاید اگر نگاه ژورنالیستی داشتم، این حرف را هم میزدم اما نگاه من ژورنالیستی نبود.
– مخاطبی که دقایق ابتدایی مستند را میبیند، با یک سه ضلعی روبهرو میشود؛ یکی خود پرونده خونهای آلوده، دیگری احمد قویدل و سوم مقصرین این پرونده. به نظرم فیلم شما در معرفی مقصرین این پرونده خیلی ورود نمیکند. این موضوع تعمدی است؟
سعید الهی:معتقدم که در مستندسازی به ویژه آنهایی که نوعی نقد اجتماعی در درون دارند، دو مدل میتوان نقد کرد؛ یک مدل نقد که اسمش را نقد سلبی میگذارم اینگونه است که منجر به شناسایی مقصرین شده و مطالبه جدی شکل میگیرد، اما یک مدل نقد دیگر که اسمش را نقد ایجابی میگذارم اینگونه است که ضمن بیان ابعاد مختلف موضوع، در جهت پیشرفت جامعه و فرهنگسازی آن قدم برمیدارد. در این مدل نقد، به تندی نقد میکنید اما هدف اصلی بیان یک حرف دلسوزانه است. با این حرف، هم دستگاه دولتی متوجه قصور خودش میشود و هم مردم متوجه میشوند که میتوانند مطالبهگر جدی باشند.
مدل نقد ما در فیلم مستند «قویدل» نقد ایجابی است. از روز اول با کارگردان و نویسنده فیلم تصمیم گرفتیم نوعی نقد ایجابی نسبت به پرونده خونهای آلوده داشته باشیم. در واقع، این پرونده موضوع اصلی ما در تولید فیلم نبود، بلکه به چیزهای بزرگتری فکر میکردیم. فراموش نکنید که نزدیک به ۲۰-۲۵ سال از بسته شدن این پرونده میگذرد و برهمین اساس، معرفی مقصرین آن دردی را دوا نمیکند، اما به همین بهانه میتوان یک حرف جدیتر زد و آنهم بیان یک نقد ایجابی نسبت به رفتار مردم، دولت و حاکمیت است.
– به نظر شما در چنین پرونده مهمی که قربانیان زیادی داشته، میتوان نقد ایجابی کرد؟
الهی: درباره این پرونده سالها پیش صحبت شده و موضوع آن تمام شده است، احکام آن صادر شده و یک دهه پیش دعواهایش به اتمام رسیده است. هیئت داوران جشنواره فیلم سینما حقیقت این موضوع را فهمید که هدف ما بیان یک موضوع مهم دیگر به بهانه این پرونده است.
– آن موضوع مهم از نظر شما چیست؟
الهی: در بخشی از فیلم، قصه به سمت رسانهها میرود. ما به بهانه پرونده خونهای آلوده به نقش مهم رسانهها در روزگار خودش و امروز میپردازیم. بنابراین معتقدم که باید موضوع فیلم را فراتر از پرونده بدانیم.
– یعنی برای شما مهم نیست که وقتی یک مسئول دولتی این فیلم را میبیند، نگران این باشد که مبادا اتفاق مشابهی در آینده تکرار شود؟
الهی: بگذارید یک سوال از شما بپرسم؛ به نظر شما مهمتر این است که یک مسئول دولتی این فیلم را ببیند و بترسد از اینکه در آینده چنین اتفاقی تکرار شود یا مهمتر این است که همان فرد یاد بگیرد اگر جایی خطا کرد، عذرخواهی کند؟ قطعا دومی مهمتر است. اگر ما ادعا داریم که جامعه رو به توسعه هستیم، باید چنین مفاهیمی را نشان بدهیم و یادآوری کنیم تا در اذهان جا بگیرد و آن را یاد بگیرند.
من با این فیلم مستند، فرهنگسازی میکنم. اگر حتی یک مسئول یاد بگیرد که بعد از اشتباهش عذرخواهی کند، مستند «قوی دل» رسالتش را انجام داده است. از سویی دیگر، با این فیلم به جامعه یادآوری میکنم که باید حقوق شهروندیاش را یاد بگیرد. فراموش نکنید که من درباره یک گفتمان حرف میزنم.
یک مسئول موظف است که در مواجهه با سلامت مردم همه حواسش را جمع کند تا مبادا خون آلوده، واکسن آلوده و … وارد کشور نشود، اما فیلم ما درباره موضوع مهمتری حرف میزند. مفهومی که در سطح علوم انسانی تعریف میشود. ما از طریق بازخوانی یک پرونده به مفاهیم رسیدیم.
چرا این مستند توانست هم نظر داوران و هم نظر تماشاگران را جلب کند؟ به این دلیل بود که روی مفاهیم اصلی بحث میکرد. اگر ما گرفتار یک موضوع کوچکتر میشدیم، مستند به این موفقیت نمیرسید. خیلی از مستندهایی که درباره آسیبهای اجتماعی ساخته میشود، در نهایت یک تلنگر به سازمان بهزیستی میزند و تمام. این مستندها باید با یک راهبرد و استراتژی کلان ساخته شود تا به عقبه آن موضوعات برویم و بدانیم ریشه این موضوع چیست؟ چنین کاری سطح بسیار بالاتری دارد.
اشکالی که در سینمای مستند ما وجود دارد این است که مستندسازان از راهبرد پیروی نمیکنند. بر مبنای یک موضوع ذهنی که در چارچوب ذهن بستهای وجود دارد، جلو میروند و احساس میکنند بهترین کار را انجام میدهند. اصلا اینطور نیست! من معتقدم هر محصول هنری باید در ابتدای آغاز خود نسبت به طراحی راهبرد کلان اقدام کند و بداند چه میخواهد.
فراهانی صدر: بگذارید یک مثال بزنم؛ آقای قویدل در جایی از مصاحبهها از من ناراحت شد و گفت چرا اسامی کسانی که در این پرونده خطا کردند را یاد نمیگیری؟ به او گفتم اصلا برایم مهم نیست!
– چه طور شد که با احمد قویدل آشنا شدید و آیا در واقعیت همانگونه است که در فیلم نشانش دادید؟
فراهانی صدر: او دقیقا همانطوری است که در فیلم دیدید. بدون کم و کاست.
– گاهی اوقات میبینیم که مستندساز کاراکتر خود را بهگونهای هدایت میکند که آن چیزی که دوست دارد را بر زبان بیاورد، آن فعالیتی را انجام بدهد که مطلوب اوست و … آیا شما هم اینگونه بودید؟
فراهانی صدر: بله. در روند فیلم هم مشهود است.
فرض کنید که در جایی از فیلم، کاراکتر ۶۰ ساله را به مدرسه ابتدایی میبریم و از او میخواهیم به بچهها پس گردنی بزند و سپس به او میگوییم که میخواهیم ازت مستند بسازیم! چه احساسی پیدا میکند؟
الهی: احساس میکند او را سرکار گذاشتهاید!
فراهانی صدر: در بعضی موارد حتی اتود بازیگری هم میزدیم تا کار در بیاید، اما در اکثر موارد سعی میکردم برای او موقعیت تعریف کنم. البته اصلا اینطور نیست که صفر تا صد فیلم نمایشی باشد.
– یکی از چیزهایی که در فیلم مشهود و قابل تقدیر بود، بیان اهمیت جایگاه رسانه است. احمد قویدل در جایی از فیلم میگوید: «قدر بچههای رسانهای را بدانید که ما خیلی مدیون آنان هستیم.» بیان این موضوع چه قدر برای شما مهم بود؟
فراهانی صدر: فراموش نکنید که گره این پرونده در رسانه باز میشود و ما باید این موضوع را بیان میکردیم. حتی برای بیان همان جملهای که شما گفتید یک لوکیشن تعریف کردیم. ما نزدیک به ۲۰ دقیقه در لوکیشن روزنامه کیهان بودیم.
– اشاره شد که این فیلم دنبال هدفی بالاتر از خود پرونده خونهای آلوده است. منظور شما دقیقا از این هدف بالاتر چیست و چه ارتباطی با نیاز جامعه امروز دارد؟
فراهانی صدر: کنشگر بودن افراد برای من خیلی مهم بود و تلاش کردم این موضوع را نشان بدهم. به نظرم وظیفه ذاتی هر فرد است که نسبت به اتفاقات محیط پیرامونیاش کنشگر باشد.
الهی: بگذارید شفاف به شما بگویم؛ هدف اصلی این فیلم احیای مطالبهگری قانونی است. این موضوع روز به روز در جامعه ما کمرنگتر میشود. البته منظورم مطالبهگری قانونی و صحیح است. معتقدم در جامعه امروز ما بیتفاوتی نسبت به همدیگر به شدت در حال افزایش است. هر انسانی در حوزه فردی خود مختار است هر کاری انجام بدهد اما وقتی در جامعه زندگی میکند، تابع مسئولیت اجتماعی است و در این حوزه باید مطالبهگر، کنشگر و تابع قانون باشد.
اگر بتوانیم با همین فیلم، قشری از جامعه را در مسیر درست مطالبهگری از حقوق شهروندیشان قرار بدهیم، موفق شدهایم. اگر بتوانیم اصل ۸ قانون اساسی که به ما میگوید: «نظارت مردم بر دولت، نظارت دولت بر مردم و نظارت مردم بر مردم وظیفه همگانی است» را احیا کنیم، موفق شدهایم. آیا این اصل هشتم قانون اساسی چیزی فراتر از امر به معروف و نهی از منکر است؟ در شرایط این روزها وقتی از امر به معروف و نهی از منکر سخن میگوییم، همه آن را پس میزنند اما وقتی آنها را به قانون ارجاع میدهیم واکنشها متفاوت میشود. ما از نظارت همگانی حرف میزنیم.
به نظر شما چه زمانی نظارت همگانی محقق میشود؟ زمانی که هر کس بداند که باید از حقوق خود دفاع کند.
– به نظر شما مدل مطالبهگری احمد قویدل چه شکلی است؟
رستم آبادی: کاراکتر احمد قویدل به گونهای است که وقتی هدفی دارد و میخواهد پرونده را به نتیجه برساند، از همه ابزارهایی که میشناسد، برای رسیدن به هدفش کمک میگیرد. خیلی سعی کردیم این ویژگی شخصیتی وی را در فیلم بگنجانیم.
دقت داشته باشید یکی از ابزارهای مهم کمکی برای یک کنشگر اجتماعی استفاده عاقلانه از ظرفیتهایی است که قانون اساسی در اختیار وی گذاشته است. یک زمان هست که میبیند این ابزارهایی که در اختیار دارد کم است، مجبور هم میشود که از قاضی یک سرقت انجام بدهد! در جایی دیگر از دعوای رسانهای اصلاحطلب و اصولگرا استفاده میکند و یک مطلبی را به یکی از رسانهها بدهد!
احمد قوی دل به طور هوشمندانهای از رسانه استفاده میکند. انتخاب کیهان و آقای شریعتمداری نیز برای او بسیار هوشمندانه بوده است.
هدف این پرونده معرفی مقصرین و غرامت گرفتن است و برای این کار از رسانه استفاده میکند. او هم رسانهها و احزاب را میشناسد، هم لابی کردن را بلد است و هم بلد است چگونه با افراد مختلف برخورد داشته باشد.
فراهانی صدر: برای احمد قویدل، همه چیز جدی است. نمونه این موضوع را در ماجرای ازدواج وی که در فیلم نشان دادیم میبینید. هیچ دیواری نمیتواند جلوی او را بگیرد.
خاطرم هست بعد از پایان تصویربرداریها و ضبط مصاحبهها یک سوال زرد از او پرسیدم و گفتم: «اگر بچه تو جز آسیبدیدگان از خونهای آلوده نبود، باز هم این طور مطالبهگری میکردی؟!» پاسخش عجیب بود. او این روزها مشغول مطالبهگری در عرصه دیگری است که هیچ ارتباطی با خانواده و بستگان وی ندارد. او این روزها به شدت پیگیر پرونده مهاجرین افغانستانی است. این ماجرا به قدری جدی است که در ابتدا میخواستیم پایانبندی فیلم را به همین موضوع اختصاص بدهیم.
الهی: اگر این پایانبندی را قرار میدادیم نشان میدادیم که جریان مطالبهگری همچنان ادامه دارد و او سراغ پرونده دیگری رفته است. فراموش نکنید که کنشگری یک ویژگی انسان متمدن امروزی است. انفعال همیشه به عنوان یک ویژگی بد بشری میباشد. احمد قویدل ثابت کرد که اولا جامعه خود را میشناسد و اگر میخواهد حرفش را به کرسی بنشاند، باید در چارچوب قانون عمل کند. او جامعهاش را واقعگرایانه تحلیل کرده و میداند اگر بخواهد خلاف قانون عملی انجام بدهد، پس زده میشود.
ثانیا، او به شدت پیگیر است و در مسیرش استمرار دارد. او به خوبی میداند که جامعهاش منفعل است، اما نباید مانند آنها رفتار کند. معتقدم هر کاستی که در سیستم جمهوری اسلامی وجود دارد، راه رفع آن کاستی نیز وجود دارد.
رستم آبادی:قدم اول کنشگری اجتماعی عقلانیت است که در فیلم آن را به وضوح میبینید. قویدل بر همین مدار حرکت میکند و ۸-۹ سال هم طول میکشد اما باز هم به نتیجه میرسد.
– به نظر شما این مدل مطالبهگری وی در سال ۱۴۰۲ جوابگو است؟
رستم آبادی:احمد قویدل فرد صبوری است و نزدیک به ۸-۹ سال صبوری میکند؛ اگر کسی نتواند این صبوری را داشته باشد، مطالبهگریاش ابتر میماند.
فراموش نکنید که مدل کنشگری احمد قویدل، مدل عاقلانه و در چارچوب سیاستهای عقلانی است. مدل مطالبهگری وی هیچ شباهتی به مدلهای احساسی شخصی نیست و هیچ شباهتی به مدلهای کنشگری اکثر افراد فعال در این عرصه ندارد.
البته شاید نظر شخصی خود من هم در این پاسخ دخیل باشد. اگر بخواهیم مدل کنشگری قویدل در آن روزها را به روز کنیم و به کار ببندیم، کار کمی متفاوت است، چرا که برخی از راهها بسته شده است. این راهها در زمان قویدل باز بوده است. آقای الهی اشاره کرد که دچار نوعی رکود در جامعه شدهایم که کار را برای دسترسی به پروندهها سختتر میکند. جامعه خمودهتر شده، احساسات غلبه بیشتری پیدا کرده و اگر کسی بخواهد در مدار عقلانیت پیش برود، شاید صدایش خاموش بشود و به جایی نرسد.
– این فیلم در چه ژانری قرار میگیرد؟
فراهانیصدر: پرتره. البته اگر بخواهم حرفهایتر بگویم باید پاسخ بدهم: «دارک کمدی!»
– چرا این ژانر را انتخاب کردید؟
فراهانیصدر: شاید شما بگویید چون این مسئله تلخ بوده، از این ژانر استفاده کردم اما نگاه من متفاوت است. من معتقدم زمانی که از یک مسئله تراژیک فاصله میگیریم، خود به خود لحن کمدی با آن ترکیب میشود.
البته در بسیاری از موارد نگاه خود من به موضوعات نیز دارک کمدی است و شاید وجه مشترک شخصیتی من و احمد قویدل همین موضوع بود. هیچ وقت به او نگفتم در اینجا بخند یا نخند.
– برای روایت اتفاقات فیلم، سعی کرده بودید، پله به پله پیش بروید؛ بدین معنی که مرحله به مرحله برای بیننده گره ایجاد بکنید و سپس گره بعدی و بعدی. این انتخاب از کجا آمده بود؟
فراهانی صدر: بخش مهمی از این موضوع در فیلمنامه شکل میگیرد. من نویسندگی مستند را کار بسیار سختی میدانم، چرا که تا لحظه رسیدن به خروجی نهایی، نویسنده مستند در حال نوشتن متن است. بنابراین فراز و فرودهای فیلم در متن فیلمنامه شکل گرفت. آنجا بود که تصمیم گرفتیم هر سکانس را چگونه آغاز کنیم و چگونه به پایان برسانیم. علاوه براین، بخشی از این انتخاب روی میز تدوین شکل گرفت. برای مثال، متوجه شدیم که درباره فلان موضوع خیلی زیاد صحبت شده و باید کمترش کرد.
– به اینکه فیلم بلند داستانی بسازید، فکر میکنید؟
فراهانی صدر: خیلی زیاد.
– آیا مشغول کاری هم هستید؟
فراهانی صدر:در حد ایده است. البته ممکن است همین الان برای یک فیلم داستانی کار میکنم اما در لابهلای آن ممکن است یک سوژه خوب برای ساخت مستند ببینم؛ حتما سراغش میروم. نکته مهم برای من کار کردن است. در همین جلسه درباره این موضوع صحبت کردیم که احمد قویدل آدم راکدی نیست و حرکت میکند. من هم مانند او فکر میکنم و دوست ندارم راکد باشم.
– به عنوان سوال پایانی، میخواهم موضوع مهمی را از آقای الهی بپرسم و آنهم چرخه اکران است. گفته میشود که سینمای مستند نمیتواند پول خودش را دربیاورد و برای تحقق این موضوع باید مستندها در سینما اکران شوند تا بلیط فروشی کنند. چه قدر به شکلگیری این چرخه فکر کردید؟
الهی: اینکه یک فیلمی روی پرده سینما به نمایش دربیاید، آرزوی هر فیلمسازی در هر گونهای است. قطعا ما هم انتظار داریم که این فیلم مستند روی پرده سینما به نمایش دربیاید، اما مالک اصلی آن مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است و آنها تصمیمگیر هستند. تا جایی که من اطلاع دارم، قرار است فیلم در یکی از سینماهای هنر و تجربه اکران بشود. باید بگویم که هنوز ظرفیت اکران فیلم مستند در سینماهای معمولی همانند فیلمهای سینمایی بلند وجود ندارد.
حتی هنوز زیرساختها برای اکران فیلمهای سینمایی داستانی فراهم نیست و در چنین شرایطی نمیتوان انتظار اکران فیلمهای مستند را داشت. بنابراین نمیتوان انتظار این را داشت که سینماهای عادی به مستندسازان داده شود تا فیلمشان را اکران کنند. احتمالا تعدادی از سانسها خالی میرود و بسیاری از منتقدین و اهالی رسانه انتقاد میکنند چرا فرصت اکران را از یک فیلم سینمایی بلند و پرمخاطب گرفتید و به یک فیلم مستند دادید. بنابراین مطالبات ما باید متناسب با ظرفیتها و زیرساختها باشد.
– من فکر میکنم که سینماهای هنر و تجربه فرصت خوبی برای اکران فیلمهای مستند نیست.
الهی: به نظرم به عنوان گام نخست، فرصت خوبی است و در شرایط فعلی سینمای ایران ظرفیت مناسبی است.
– به نظر شما چرخه اکران چگونه باید شکل بگیرد؟
الهی: بستگی به خود مستند دارد و باید مضمون آن همراه با مخاطب عام باشد تا بتوان مطالبه و برنامهریزی کرد. تا جایی که من به یاد دارم، مستند موفق در اکران، فیلم «تهران انار ندارد» آقای بخشی بود که در سینماها اکران شد و از قضا در سینماهای خاص هم اکران شد و فروش خوبی داشت.
از سویی دیگر، اگر مستندی بسازید که برای اکران در تلویزیون مناسب باشد، اشتباه است که آن را در سینما اکران کنید.
برای مستند «قویدل» معتقدم که با تبلیغات خوب رسانهای و محیطی امکان ورود مردم به سالنهای سینما هست. در جشنواره سینما حقیقت، بازخوردهای بسیار مثبتی برای اکران گرفتیم. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در حال برنامهریزی است و باید دید چه اتفاقاتی رخ میدهد.
گفتوگو از علیرضا رحیم بصیری
/