خوزستان

می‌توانستیم دست روی دست بگذاریم اما یا علی گفتیم

به گزارش برگزیده های ایران از اهواز، می‌توانستند دست روی دست بگذراند و بگویند نمی‌توانیم، نمی‌شود؛ اصلا جیب‌های کوچک ما کجا و کاری به بزرگی خانه‌ی بخت فرستادن کجا؟! اما از تبار فرستاده‌ای به نام محمّد (ص) که باشی دیگر سختی راه به چشم‌هایت نخواهد آمد و تنها آن قله‌ای را خواهی دید که برای رسیدن و رساندن به آن، حتی از جانت مایه خواهی گذاشت.

در این گزارش پای صحبت یکی از جهادگران گروه جهادی موعود نشسته‌ایم، کسی که بین هیاهوی تقلای آدم‌ها برای نام و نشان، حتی پذیرای این عنوان جهادی هم نیست و خودش را کوچک‌ترین بنده‌ی خدا می‌داند که تنها افتخارِ وسیله شدن نصیبش شده تا دست خدا برای خدمت به خلقش باشد؛ آخرین تماسش را که جواب داد با لبخند دست‌هایش را توی هم مچاله کرد: ازدواج سنت پیامبر (ص) است و خود ایشان فرموده‌اند کسی که از این سنت روی بگرداند از او نیست.

لبخند شیرینش به دختران جهادی گروه جان می‌داد؛ همانطور که لیست کمک‌های مومنانه را دستشان میداد به طرفم برگشت: گاهی اوقات برای انجام کار خیر ایده‌های خوبی به ذهنمان می‌رسد و یا علی می‌گوییم اما هنوز دو قدم جلو نرفته، وسوسه‌های شیطان شروع می‌شود که چطور می‌خواهی جورش کنی یا حتی به جانمان می‌اندازد که نه، صبر کن پول زیادی دستت بیاید و بعد کمک کن اما من اینچنین مواقعی میزنم پس کله‌اش و شعر سعدی را می‌خوانم که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.»

جوان‌ها

_چه شد که تصمیم گرفتید جوان‌ها را بفرستید خانه بخت؟

خندید و چادرش را روی سرش محکم کرد: خیلی از مشکلات امروز جامعه ما از همین بی‌سروسامانی جوان‌هاست؛ مردم اصلا ازدواج ساده و آسان یادشان رفته است و جوان‌ها پیر شده‌اند اما معطل می‌کنند که بمانیم تا بلکه دستمان به دهانمان رسید، خب که چه؟ که چهل سالگی ازدواج کنید و ۴۵ سالگی شاید بچه‌دار شوید؟ اینطور که بچه‌ها باید به جای بابا و مامان، پدر و مادرشان را بابابزرگ و مامان‌بزرگ صدا بزنند!

من و خانم رسولی، فرمانده پایگاه هجرت حوزه ۶ ناحیه امام حسین (ع) را می‌گویم، دخترهای جهادیمان را جمع کردیم و آستین همتمان را بالا زدیم تا به قدر وسعمان برای فرستادن به خانه‌ی بخت جوان‌ها تلاش کنیم و الحمدلله نیتمان در روز میلاد پیامبر (ص) به باشکوه‌ترین شکل ممکن محقق شد.

جشن

شربت پرتغال را به جان یخ‌های توی لیوان انداخت و سینی را روبه‌رویم گذاشت: می‌خواستیم ازدواج آسان را که از تاکیدات حضرت آقا بود ترویج کنیم و نشان دهیم که می‌توان با جشنی ساده و شاد ازدواج کرد و طعم شیرین خوشبختی را در اوج شور جوانی چشید.

در این مسیر از خیرین کمک گرفتیم و شورای فرهنگی سازمان آب‌وبرق استان هم با ما همکاری کرد تا جشن ازدواج این جوان‌ها همراه با هدایای نقدی و غیرنقدی و جهیزیه در تالاری زیبا و ضمن رعایت پروتکل‌های بهداشتی برگزار شود.

روزهای اول خیلی نگران بودیم اما هرچه جلوتر می‌رفتیم همه چیز جورتر میشد؛ دختران گروه جهادیمان سفره را چیدند، حتی ماشین‌های عروس را خودشان تزئین کردند، عکس گرفتیم، پذیرایی کردیم، دست زدیم و با صلوات بر محمد و آل محمد چند جوان را راهی خانه و زندگیشان کردیم تا خداوند از فضل و رحمتش به زندگیشان برکت ببخشد.

فکر نکن این حرف‌ها زائده‌ی تفکرات من است، خیر! خداوند در قرآن و در آیه ۳۲ سوره نور، خطاب به جوان‌ها و خانواده‌هایی که از ترس هزینه‌ها و تنگی روزی ازدواج را به عقب می‌اندازند فرموده که «مردان و زنان بی همسرتان و حتی غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.»

به خداوندی خدا قسم، اگر جوان مومنی تمام جیب‌هایش خالی باشد اما تنها به این آیه ایمان بیاورد و بر خدا توکلی همراه با تلاش داشته باشد و ازدواج کند، زندگی نیکویی را تجربه خواهد کرد که خدا بسیار عطاکننده و داناست؛ فقط باید همت کرد و یا علی گفت تا جوان‌ها سروسامان یابند.

انتهای پیام/


سرور مجازی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا