به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، نشست خبری هشتمین همایش سالانه انجمن مطالعات صلح ایران با حضور نعمت الله فاضلی دبیر علمی، دکتر رنجبر، دبیر اجرایی و مجتبی مقصودی عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
نعمت الله فاضلی دبیر علمی گفت: امسال همایش با موضوع “مکتب ایرانی و صلح” برگزار میشود، که ایدهای علمی و نوین را درباره صلح در فرهنگ و تاریخ ایران بررسی میکند. کتاب “صلح ایرانی” مجموعه مقالاتی در این زمینه است. این همایش که چند ماه پیش اعلام شد و فراخوانهایی به دو زبان فارسی و انگلیسی داشت، با استقبال بالایی مواجه شد و تاکنون ۴۹ چکیده از کشورهای مختلف دریافت شده است. اعضای شورای علمی شامل استادان برجستهای از ایران و سایر کشورها هستند. همایش در ۸ و ۹ اسفند در سالن فردوسی برگزار خواهد شد.
صلح بهعنوان یک زبان جهانی
سخنران بعدی این نشست مجتبی مقصودی عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح بود که حواشی خاص خود را به همراه داشت. وی در یک تعریف کلی از مفهوم «صلح» گفت:صلح همیشه همراه انسانها بوده و حتی در میان جنگها نیز، لحظات صلح وجود داشته است. اگرچه تاریخ پر از نزاعها و تعارضها بوده، اما بقای بشر نشان میدهد که همواره تلاشی برای صلح نیز وجود داشته است. جمعیت بشر در قرن بیستم از کمتر از یک میلیارد به بیش از هشت میلیارد افزایش یافت و این نشاندهنده نقش مهم صلح در حفظ زندگی انسانهاست.
وی درباره جایگاه صلح در فرهنگ ایرانی گفت: در تاریخ ایران، صلح بهعنوان یک ارزش فرهنگی برجسته شده است. از ادبیات و آیینها گرفته تا رفتارهای اجتماعی، همه نشان از تلاش ایرانیان برای حفظ صلح دارند. این مسئله نهتنها در گذشته بلکه در دوران معاصر نیز اهمیت دارد، بهویژه با توجه به نابرابریها و جنگهایی که منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. گفتمان صلح ایرانی میتواند بهعنوان بخشی از یک فلسفه جهانی مطرح شود. ایران با داشتن تاریخ چند هزار ساله و منابع خلاقانه فرهنگی، میتواند نقش مهمی در ایجاد صلح در منطقه و حتی جهان ایفا کند. این گفتمان باید از طریق گفتگوهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی تقویت شود.
این استاد دانشگاه درباره اهمیت نقش حکومت و مردم در صلح معتقد است ساختارهای سیاسی و اجتماعی نقش مهمی در ایجاد و حفظ صلح دارند. هرچند حکومتها یکی از بازیگران اصلی در این فرایند هستند، اما مردم و نخبگان فکری نیز باید در این مسیر مشارکت داشته باشند. صلح تنها یک مفهوم فلسفی نیست، بلکه یک رویکرد اجرایی و فرهنگی است که باید در زندگی روزمره جاری شود.
صلح بهعنوان یک عملکرد اجتماعی
وی افزود: صلح همانند رقص و موسیقی، یک عملکرد اجتماعی است که نیاز به اجرا و تمرین دارد. برای اینکه صلح به یک مکتب ایرانی تبدیل شود، باید بهعنوان بخشی از زندگی روزمره مردم در جامعه اجرا شود. هرچند خشونت نیز میتواند یک عملکرد اجتماعی باشد، اما تمرکز باید بر گسترش صلح در تمامی ابعاد زندگی باشد. به همین نسبت، هنر و فرهنگ ایرانی میتوانند نقش مهمی در ترویج صلح داشته باشند. از معماری و آشپزی گرفته تا شعر و موسیقی، همه این عرصهها میتوانند ابزارهایی برای بیان و گسترش صلح باشند. به این ترتیب، صلح نه تنها یک مفهوم انتزاعی بلکه یک تجربه زیسته در زندگی روزمره مردم ایران میشود.
مقصودی ادامه داد: در بحث مطالبهگری و گفتمان عمومی باید توجه داشت که آگاهی و گفتوگو فرایندی تدریجی هستند و نیاز به زمان دارند. نباید انتظار داشته باشیم که تغییرات سریع و گسترده رخ دهد. آگاهی و مطالبهگری به تدریج ساختارها را تغییر میدهند و به بهبود وضعیت جامعه کمک میکنند. همچنین باید توجه کنیم که مسئولیت برقراری صلح و امنیت تنها بر دوش دولت نیست. همه افراد جامعه، بهویژه نهادهای مدنی، در این زمینه نقش دارند. در این میان، دولتها نقش پررنگتری دارند زیرا وظیفه سیاستگذاری و مدیریت جامعه را بر عهده دارند. در نهایت، هدف دولت باید ایجاد جامعهای سالم، شاد و عاری از خشونت باشد.
اما نقطه عطف این نشست مربوط به پرسش خبرنگار برگزیده های ایران مبنی بر این بود که آیا مردم هرچه میگویند صلحآور است و دولتها باید به آن تن دهند، گفت: معیار اصلی صلح همین است. کسانی که خود را صاحب حق مطلق میدانند و دیگران را متهم میکنند، منادیان خشونت هستند، حتی اگر با کلمات زیبا سخن بگویند. در واقع، ملتها با زندگی روزمره خود صلح را ایجاد میکنند. خشونت معمولاً از سوی کسانی تحمیل میشود که خود را محق میدانند، مانند طالبان یا داعش. ما معتقدیم صلح از مردم نشأت میگیرد، نه از ایدئولوژیهای تحمیلی روشنفکران یا رهبران.
در اینجا ضروری است به نکاتی اشاره شود:
ایدهای که میگوید “مردم معیار صلح هستند” را میتوان از ابعاد مختلف نقد کرد:
* تنوع فرهنگی و اجتماعی: جامعه شامل طیفهای گستردهای از افراد با نظرات و ارزشهای مختلف است. این تنوع منجر به تضادهایی میشود که همیشه به صلح منجر نمیشود. چیزی که برای بخشی از جامعه صلح به نظر میآید، ممکن است برای بخش دیگر تهدید به شمار آید؛ لذا نمیتوان مردم را به عنوان تنها معیار صلح در نظر گرفت.
* نقش نهادها: صرف اعتماد به مردم، بدون در نظر گرفتن چارچوبهای حقوقی و نهادهای دولتی که امنیت و عدالت را برقرار کنند، میتواند به بینظمی و هرج و مرج منجر شود.
* مسئولیت دولت: حکومتها مسئول تأمین حقوق عمومی، امنیت، و رفاه هستند. اگر مردم تنها معیار باشند، ممکن است ساختارهای حیاتی نادیده گرفته شوند.
اما استفاده از مثال داعش و طالبان برای نقد “حقطلبی” و خشونت، نقصهایی دارد از جمله آنکه:
در این مثال، فرض شده که هر کسی که ادعای حق میکند، خشونتگراست، اما حقطلبی همیشه به معنای خشونت نیست. گروههایی مانند طالبان و داعش از خشونت برای تحمیل ایدئولوژی استفاده میکنند، اما این به معنای این نیست که هر کسی که به دنبال عدالت است، منادی خشونت است. همچنان که باید در نظر داشت این قیاس کلی است و نمیتوان تمام کسانی که به دنبال حق و عدالت هستند را با گروههای افراطی مقایسه کرد. مضاف بر اینکه بسیاری از مسائل خشونتزا ریشه در فقر، بیعدالتی و استعمار دارند. نقد باید به جای تمرکز تنها بر حقطلبی، به این عوامل پیچیده هم متوجه باشد.
در پایان باید توجه داشت که همانطور که در این نشست خبرنگار برگزیده های ایران اشاره کرد، «گرایشهای فکری» منادیان صلح میتواند بزرگترین مانع تحقق صلح باشد. این افراد باید بیطرفانه به دنبال اصلاح وضعیت موجود باشند، نه اینکه با نام صلح، تنها بخشی از جامعه را نمایندگی کرده و بخش دیگری را تخریب کنند. استفاده از مثالهایی مانند داعش و طالبان نباید بهعنوان ابزاری برای سرکوب دیدگاههای مخالف به کار گرفته شود.
/