به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، بابک لطفی خواجه پاشا کارگردان این فیلم اصالتاً اهل ارومیه است و کار هنری خود را از تلویزیون آذربایجان غربی با اثر «بهانهای برای بودن» در سال ۱۳۸۵ شروع کرد. خواجه پاشا در سال ۱۳۹۳ دستیار مجید مجیدی در تولید فیلم «محمد رسولالله» بود و پس از آن در سال ۱۴۰۱ اولین فیلم سینمایی خود «در آغوش درخت» را ساخت.
این تجربه در نهایت خواجه پاشا را به فیلم بلند دومش یعنی «آبی روشن» رساند. اثری که بار دیگر ریشههای ترک زبانی سازندهاش را گوشزد میکند و در درام خود، مخاطب را به جنگلهای مه گرفته و هوای بارانی و کادرهای سرسبز منطقه آذربایجان میرساند. قابهای «آبی روشن» که در ترکیب با عناصر طبیعی جلوههایی را رقم میزند، شباهت بسیاری با حال و هوای «ناگهان درخت» دارد و مخاطب کمی حرفهایتر را متوجه امضای خواجه پاشا میکند.
بازیهای «آبی روشن» منسجم است و ارائهای که از لهجههای مناطق مختلف ایران چون قم و رشت در این اثر گنجانده شده را باید ارزشمند دانست. مهران احمدی بازیگر نقش اصلی فیلم در قالب شخصیت «حاج یونس» ظاهر میشود که ناگاه مسیر زهدی که خیال میکرده در تمام زندگی به کار گرفته را بر آب میبیند. از سوی دیگر مهران غفوریان که او را نیز عمدتاً با تلاشش برای خنداندن مخاطب میشناسیم کاراکتر جدّی دیگری تجربه کرده که باگریم متفاوت و بازی نسبتاً روان نقش خود را ارائه میدهد.
سارا حاتمی که اولین بار با فیلم «کت چرمی» به سینمای ایران معرفی شد هم در نقش عروس جوانی که تلاش میکند تا پشت شوهرش باشد. حضور و همراهی دختری جوان که عروس ایوب بوده، سروشکل بهتری به درام میبخشد و قصه را با قوت بیشتری پیش میبرد؛ هرچند شخصیت دختر میتوانست بهتر از اینها از کار درآید و عمق بیشتری داشته باشد.
از سوی دیگر مرتضی امینی تبار را در این فیلم میبینیم؛ همان میثم پسر مالک مالکی در سریال «زخم کاری» که امروز نقشهای دیگری به او سپرده می شود. در نهایت هم دیدن روحالله زمانی همان کودک کاری که با فیلم مجید مجیدی دیده شد و دوست داشت که وارد سینما شود شیرین است و حقیقتاً در هر نقش ریز و درشتی بازی دلنشینی را ارائه میدهد.
بازی رنگها هم از همان ابتدای فیلم در معدن فیروزه تا لباس سارا حاتمی و نوزاد تازه متولد شده همگی تکرار همان نام فیلم و عنصری قابل تأمل است.
حرف اصلی «آبی روشن» اخلاق است؛ شیرازهای که یک جامعه را نگه میدارد و آدمها را از سراشیبی سقوط برحذر؛ دیالوگ ایوب با بازی مهران غفوریان در دقایق پایانی فیلم شاید محتوای اصلی و برجسته این اثر سینمایی باشد. جایی که با بغض میگوید: «امام رضا(ع) بین هیچکس فرق نمیذاره و به دل آدمها نگاه میکنه». چکیده بیشمار آیات قرآن و احادیث که آدمها را از قضاوت باز داشته و سنجش میزان معنویت و اخلاقشان را نه به دست دیگر انسانها که در نهایت به رابطهشان با خدا ارجاع میدهد.
بر این اساس «آبی روشن» میکوشد تا دیگر بار این مهم را یادآوری کند که نه صرف نیّت که اعمال ماست که ما را به خدا و رضایت او نزدیک یا از آن دور میسازد. به همین دلیل است که میبینیم که زاهد ابتدای قصه که مرجعی برای ارتباط با خدا و واسطهای قابل قبول از سوی مردم است در نهایت به فردی مدیون بدل میشود که باید قبل از خدمتگذاری برای امام رضا (ع) دین خود را به ناس (مردم) پس بدهد.
البته تصمیم نهایی حاج یونس با بازی مهران احمدی کمی غلوآمیز میکند و شاید بهتر بود که خط روایی قصه به شکل دیگری رقم میخورد اما آنچه مشهود است این است که همه اجزای فیلم در خدمت اخلاق به کار گرفته شده و تلاش میشود تا مسیر انسانیت را برجسته سازد.
«آبی روشن» از آن دسته فیلمهایی است که عمده تمرکز خود را روی انتقال پیام گذاشته است و همین هم سبب شده است از سایر عناصر دراماتیک تا حدودی غافل شود، برای مثال میتوان به کندی ریتم و انتخاب نهچندان دقیق برخی از بازیگران آن اشاره کرد.
«آبی روشن» سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و حالا به اکران عمومی رسیده است.
/