پس از کودتای نافرجام نظامیان وابسته به گولن در ترکیه و همچنین پس از دیدار پوتین و اردوغان، در بسیاری از رسانه ها و محافل سیاسی ما، دو ایده و یا دو قرائت در مورد آینده ی ارتش و آینده ی سیاست خارجی ترکیه شکل گرفت: ۱.نظامیان ترکیه به شدت تحقیر شده و توان رزمی خود را از دست داده اند این مساله نه تنها بر برنامه های ترکیه در سوریه، بلکه بر توان ارتش در جنگ با پ.ک.ک، تاثیر منفی خود را نشان خواهد داد. ۲.دیدار پوتین با اردوغان و همچنین دیدارهای چندباره ی ظریف و چاوش اوغلو، در کنار برخی بی مهری های آمریکا در پرونده ی فتح الله گولن، مثلثی به نام مثلث «روسیه، ایران، ترکیه» به وجود آورده و به زودی شاهد تغییر مسیر جدید ترکیه در پرونده ی ترکیه خواهیم بود.
آیا به راستی، هنوز هم می توان از چنین دیدگاه هایی دفاع کرد؟ اقدامات حکومت آکپارتی در دو حوزه ی داخلی و خارجی، توانسته این واقعیت را به ساده ترین و عینی ترین شکل ممکن اثبات کند؛ که ترکیه تغییر نکرده است؛ این ما بودیم که می خواستیم تغییر کند!
با بیان مصادیق و رویدادهای داخلی و خارجی ترکیه، می توان به وضوح دید که این کشور، این همسایه بیش فعال و شتاب زده ی غربی جمهوری اسلامی ایران، در پرونده ی سوریه، همچنان به دنبال منافع، سناریوها و ایده های خاص خودش است و چیزی به نام تغییر سیاست خارجی و چرخاندن فرمان از سمت آمریکا و اروپا و قطر و عربستان به سمت ایران و روسیه ندارد.
دیدیم که کودتای نافرجام، بر روند درگیری های ارتش ترکیه و شاخه ی نظامی پ.ک.ک تاثیری نگذاشته و همان روال قبلی، یعنی بهره گیری مکرر و مداوم پ.ک.ک از تاکتیک های مین گذاری و بمب گذاری و کمین، همچنان ادامه دارد و میزان تلفات پ.ک.ک پایین نیامده و در مقابل، بر آمار تلفات نظامی ترکیه نیز افزوده نشده است و از دیگر سو، ترکیه نیز همچنان مشغول بمباران، رصد هوایی، دستگیری و تهدید و عملیات گسترده ی نظامی کوهستانی و منطقه ای است. ارتش – دست کم در این حوزه- همان ارتش است و پ.ک.ک نیز همان پ.ک.ک.
و اما باز گردیم به سیاست های ترکیه در پرونده ی سوریه. عملیات «سپر فرات» و فتح جرابلس توسط ارتش آزاد سوریه با حمایت هوایی و زرهی ترکیه، تنها بخشی از پیروزی ترکیه در شمال سوریه بود. ترکیه توانست در کوتاه مدت، داعش را از مرزهای خود دور کند و یک نوار امنیتی در مرز خود به وجود بیاورد، با تهدیدات مکرر خود، کردهای وابسته به پ.ک.ک و نیروهای موسوم به واحدهای دفاع از خلق (YPG) را به شرق فرات پس براند و نشان دهد که هنوز هم توان آن را دارد که دست به عملیات پر از ریسک و اقدامات مخاطره آمیز بزند و کاری کند که در برخی ایستگاه ها، آمریکا و دیگران را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.
حالا ترکیه با این پیروزی های جدید، نه تنها نیازی به ارائه ی توجبه نمی بیند و خود را از هر خطایی بری می داند، بلکه معتقد است که در حوزه ی مبارزه با ترور کار بزرگی انجام داده و اردوغان نیز رسما خواستار آن شده که منطقه ی پرواز ممنوع درست در وسط مرز سوریه و ترکیه و در مناطق آزاد شده ی پیرامون رود فرات به وجود بیاید. اگر چه این درخواست ترکیه، دست کم در شرایط کنونی، شانس پذیرفته شدن ندارد اما نشان می دهد که ترکیه همچنان ساز خود را می نوازد، از مواضع پیشین خود عقب نشینی نکرده و دلیلی نمی بیند که در پورنده ی سوریه، مانند روسیه و ایران عمل کند.
همه ی این اتفاقات در حالی روی داده که انتشار یک خبر ساده در روزنامه ی نه چندان مهم عربی السفیر مبنی بر این که قرار است اردوغان و بشار اسد در حضور پوتین دیدار کنند، در صدر اخبار رسمی ترین و حاکمیتی ترین بخش خبری صداوسیمای کشور ما قرار گرفت و هنوز هم بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان و مسئولین ما، نمی خواهند این واقعیت عینی را بپذیرند که در مساله ی سوریه، راه ترکیه از ایران و روسیه جداست. چرا که قرائت صحیح سپر فرات، سناریوهای ترکیه در مورد اسکان آوارگان سوری در منطقه ی امن، تلاش برای اعطای حق شهروندی به هزاران آواره ی سوری و خواسته هایی از این دست، همگی نشان دهنده ی این هستند که ترکیه به سوریه به عنوان یک حوزه ی نفوذ بسیار مهم و یک میدان رقابتی حساس می نگرد و می خواهد به مسیر قبلی خود، ادامه دهد.