به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، ادبیات دینی کودک و نوجوان در سالهای پس از انقلاب با رشد چشمگیری مواجه بوده است؛ با این حال برخی از کارشناسان معتقدند این حوزه در بیش از یک دهه گذشته کمکم از رمق افتاده و هرچند به لحاظ کمی قابل توجه است، اما از منظر کیفی با آسیبهای جدی همراه است. حوزهای که در دهه ۷۰ اوج گرفت، در سالهای گذشته به دلیل نگاه سودجویانه و بازاری، از نظر محتوایی به تکرار رسیده و یا بدون در نظر گرفتن مخاطب اصلی کتاب، یعنی کودک و اقتضائات او، منتشر شده است.
کتاب «خدا در این قصهها» که از سوی نشر جمال به چاپ رسیده، از جمله آثاری است که تلاش دارد با نگاهی کارشناسی، مخاطب کودک را با موضوع توحید و نقش خداوند در زندگی روزمره آشنا کند. توجه به زبان و تخیل کودک، از جمله ویژگیهای داستانهای مسلم گریوانی در این کتاب است.
گریوانی در گفتوگو با برگزیده های ایران با اشاره به چرایی نگارش کتاب «خدا در این قصهها» گفت: از آغاز کار فرهنگی و تبلیغی با مخاطب کودک سروکار داشتم و میدانم که این مخاطب، حقیقتاً به لحاظ شناختی، سرزمین ذهنی بکری دارد؛ بنابراین بهترین فرصت برای معرفی توحید است.
وی با بیان اینکه مخاطب اصلی این کتاب کودکان بین هشت تا ۱۵ سال هستند، به محتوای «خدا در این قصهها» اشاره و اضافه کرد: پس از مدتی که با کودکان کار کردم، متوجه خلأهای مذکور در حوزه کتاب کودک شدم. کتاب «خدا در این قصهها» با این هدف نوشته شد که بتواند بخشی از کمبودهای موجود را رفع کند و موضوع توحید را به کودکان آموزش دهد.
نویسنده کتاب «خدا در این قصهها» با بیان اینکه این اثر از دو ویژگی برخوردار است، گفت: نخست آنکه کتاب، داستانمحور است؛ قالبی که شدیداً مورد علاقه کودکان است. ثانیاً در انتخاب موضوع، جنبه ایمانی را مد نظر قرار دادیم؛ به این صورت که داستانها هم ناظر به بیان نعمتها و محبت خداوند است و هم ناظر به محتوای شناختی کودکان که شامل بیان صفات خداوند در قالب داستان است. یکی از بخشهای مهم کتاب هم پرسشی است که پس از داستان مطرح میشود تا کودک را متوجه امتداد ایمان به خدا در متن زندگی خود کند.
گریوانی در ادامه به آسیبهای موجود در کتابهای داستانهای دینی برای گروه سنی کودک اشاره کرد و افزود: کودکنگاری، با وجود جذابیتی که برای نویسندگان دارد، از پیچیدگی و ظرافت خاصی برخوردار است. آثاری که در زمینه کودک نوشته شده، عمدتاً از دو آسیب جدی رنج میبرد؛ نخست اینکه آثار کودک، لزوماً کودکانه نیست؛ بلکه صرفاً سادهنگاری است نه کودکانه!
وی ادامه داد: به این معنی که این دسته از آثار به لحاظ ادبیات، قابل فهم است و از کلمات مغلق تهی است، اما آیا محتوای این کتاب، از گوش و چشم کودک به ذهن و روان و قلب کودک نیز نفوذ میکند؟ دیگر اینکه بخشی از کتابهای کودک همهجانبه نیستند و صرفاً با تخیل، کودک و تفکر او را نشانه گرفته یا تنها بُعد هوش و شناختی او را، یا جنبه ایمانی کودک بدون در نظر گرفتن اقتضائات شناختی و عاطفی را در نظر گرفتهاند.
این نویسنده همچنین به علاقهمندان به حوزه ادبیات کودک نیز توصیهای کرد و گفت: حتماً مطالعه داشته باشند و با دستی پر به سراغ این حوزه بیایند و مطمئن باشند که اگر حرف برای گفتن داشته باشند جامعه استقبال خواهد کرد.
/