به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری برگزیده های ایران، وضعیت فعلی اقتصاد ایران، نشان می دهد در طول ۴ دهه گذشته، سیاست های اقتصادی که در دستور کار دولت های مختلف قرار گرفته اند، چندان موفق نبوده اند. بررسی و ارزیابی این سیاست اقتصادی می تواند تجربه گرانبهایی برای کارگزارن اقتصادی باشد تا در ادامه مسیر کمر همت به اصلاح این سیاست ها ببندند. در همین راستا با دکتر محمد خوش چهره، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران گفت و گو کردیم.
برگزیده های ایران: اگر مرور کوتاهی بر سیاست های اجرا شده در ۴ دهه گذشته داشته باشیم باید بگوییم که با شروع دولت آقای هاشمی رفسنجانی، سیاستهای تعدیل ساختاری آغاز شد، در دوره آقای خاتمی، سیاستهای خصوصیسازی و تأسیس بانکهای خصوصی تقویت گردید، در دوره آقای احمدینژاد، هدفمندی یارانهها در دستور کار قرار گرفت و در دولت آقای روحانی، افزایش نرخ ارز با شعار گسترش صادرات مطرح شد ودر نهایت، در دوره آقای رئیسی، حذف ارز ترجیحی و سیاستهای مشابه به اجرا درآمد. مشخصا سوال اول این است که ارزیابی کلی شما از این سیاستهایی که طی این دورهها اجرا شده است چیست؟
خوش چهره در پاسخ به این سوال گفت: به این سوال می توان از چند بعد پاسخ داد. ارزیابی سیاستها پس از جنگ خود واجد اهمیت است، هرچند منطقیتر این است که از ابتدای انقلاب آغاز کنیم؛ یعنی دورانی که همزمان با پیروزی انقلاب و سپس جنگ و مسائل ناشی از آن بود که خود دورهای خاص و نیازمند تحلیل جداگانهای است. اما اگر بهعنوان یک برش زمانی به یک دهه پس از جنگ نگاه کنیم، برای پاسخ به پرسش شما، ابتدا مثالی را مطرح میکنم.
وی ادامه داد: به یاد دارم که در جریان بحثهای مربوط به برجام، جهان سلطه بسیار ذوقزده بود. بهعنوان مثال، شخصیتهایی مانند دیوید کامرون از انگلستان و فرانسوا اولاند از فرانسه را دنبال میکردم؛ آنها و رسانههایشان از اینکه ایران را به پای میز مذاکره کشانده بودند، بسیار خوشحال بودند. نکته مهم این بود که معتقد بودند روشهای نرم و دیپلماتیک، برخلاف گزینههای سخت و نظامی، در مورد ایران کارگر افتاده است. در مصاحبهها و اسناد مختلف خارجی به این موضوع اشاره شده بود.
این استاد دانشگاه افزود: به یاد دارم که یکی از مقامات – شاید اوباما یا وزیر امور خارجهاش – گفته بود: “ایران توانسته الگوی استقلال و استقامت باشد.” این جمله از سوی یک مقام خارجی اهمیت زیادی داشت، زیرا اعتراف میکرد که ایران در حوزه استقلال و استقامت موفق بوده است، اما در ادامه اشاره میکردند که ایران نتوانسته شعار عدالتمحور خود را به طور کامل محقق کند.
.
علیرغم سر دادن شعار عدالت توسط تمام دولت ها، اما از عدالت دور شدیم
خوش چهره ادامه داد: ایران توانسته الگویی از استقامت و پایداری شود و با اتکا به قدرت دفاعی بازدارنده، اهداف امنیتی خود را پیش ببرد. واژه “بازدارنده” نیز توسط خود آنها مورد اشاره قرار گرفته است. قدرت دفاعی بازدارنده به این معناست که شما به سطحی از توان نظامی رسیدهاید که تفکرات و طرحهای دشمنان در همان مرحله اندیشه متوقف میشود و به عملیاتی شدن نمیرسد. این موضوع برای من بسیار خوشایند بود که آنها نیز به این واقعیت اذعان دارند. این صحبت مربوط به سال ۹۶ و دوره برجام است.
وی افزود: اما نکتهای که من را ناراحت میکرد، این بود که آنها به این اشاره داشتند که عدالت محقق نشده است. این موضوع برای من دردناک بود، چرا که خودم نیز به همین اعتقاد داشتم. بنابراین عدالت باید پایه و اساس کار قرار گیرد. اگر نگاهی به دولتهای مختلف بیندازیم، همه آنها از عدالت سخن گفتهاند. حتی دولت چهاردهم با شعار عدالت آمده است. در دورههای قبل نیز، حتی در زمان آقای روحانی، شعار “اعتدال” و “تدبیر و امید” مطرح بود که در نهایت باز به بحث عدالت برمیگردد. به همین ترتیب، در دورههای قبلتر هم همیشه عدالت مطرح بوده است، اما متأسفانه به این مفهوم جفا شده است. عدالت، در حقیقت، هدف استراتژیک نظام ماست.
این نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه فلسفه انقلاب اسلامی با فلسفه کشور های غربی تفاوت دارد گفت: خداوند متعال در قرآن میفرماید که هدف از ارسال پیامبران، اقامه قسط و عدالت است؛ یعنی عدالت هدف نهایی است. حتی دیکتاتورهای تاریخ نیز به نام عدالت حکومت کردهاند. ما در قانون اساسی خود بارها و بارها به عدالت اشاره کردهایم. در فرمایشات حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری نیز به این مهم پرداخته شده است. حال، این پرسش پیش میآید که چه شد که ما از عدالت فاصله گرفتیم؟
هر نظامی متناسب با باورهایش گروه هدف خود را تعیین می کند
وی ادامه داد: باید بررسی و آسیبشناسی کرد که چرا از هدف عدالت دور شدهایم. انقلاب اسلامی با هدف رشد و تعالی و پیشرفت شکل گرفت و تارگت گروپ مشخصی دارد. اما در تئوریهای غربی، هدف از توسعه و پیشرفت، افزایش سطح رفاه اقتصادی است که محور آن سرمایهداری است. در این نظریات کلاسیک و نئوکلاسیک، گروه هدف، سرمایهداران هستند و آنها باید از رشد اقتصادی منتفع شوند. اما این سوال پیش میآید که چرا چنین تفکری غالب شده و عدالت به حاشیه رفته است؟
وی گفت: در نظامهای سوسیالیستی و کمونیستی، که مارکس به آنها پرداخته است، مفهوم جامعه بیطبقه و بدون حاکمان به میان میآید. در اینجا، گروه هدف بهعنوان نیروی کار مورد توجه قرار میگیرد. سرمایهدار و بورژوا به شدت بهعنوان موانع توصیف میشوند، در حالی که پروتالیاییها، بهعنوان مولد ارزش، شناخته میشوند. بنابراین، درک گروه هدف در یک نظام اقتصادی بسیار حائز اهمیت است.
سیاست های تعدیل متناسب با گروه هدف انقلاب اسلامی که مستضعفانند، نیست
خوش چهره گفت: اگر ما به تئوریهایی مانند سیاستهای تعدیل اقتصادی بپردازیم، اما بیآنکه به خودشناسی بپردازیم، ممکن است در دام تئوریهای سطحی بیفتیم. این مشابه است با ماشینی که در حال ویراژ دادن است، در حالی که نمیداند به کجا میرود. این موارد نشان میدهد که گروه هدف ما در قانون اساسی و فرمایشات حضرت امام، که در موارد متعددی مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته، به مستضعفین و محرومین اشاره دارد.
وی ادامه داد: من به واژه “مستضعف” تأکید میکنم، زیرا مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره کردهاند. او ۲۰ سال پیش به این نکته پرداخته بود که گروه هدف، مستضعفین هستند و نه فقط فقرا. مستضعف به معنای افرادی است که به ضعف کشیده شدهاند؛ یعنی آنها توانایی و قابلیت دارند، اما شرایط، سیاستها و نگرشها به گونهای است که این شکوفاییها محقق نمیشود.
این اقتصاددان افزود: به عنوان مثال نظام آموزش و پرورش کشور به نوعی درگیر استضعاف است؛ بهطوریکه مدارس غیرانتفاعی در آن وجود دارد. دانشآموزانی که والدینشان امکان تأمین هزینههای مدرسه غیرانتفاعی و معلم خصوصی را دارند، شانس بیشتری برای قبولی در رشتههای خوب دانشگاهی دارند. به عنوان کسی که ۳۰ سال تجربه تدریس دارم، میبینم که به جز استثناهایی که در نقاط دوردست قرار دارند، بسیاری از دانشآموزان با مشکلات جدی روبرو هستند. من خودم در رشته ورزشی فعالیت داشتم و با جوانانی آشنا هستم که در داخل و خارج از کشور، فرصتهای آموزشی و ورزشی را از دست میدهند.
سیاست های تعدیل اقتصادی کمکی به رفع استضعاف نمی کند
خوش چهره گفت: حال باید به بررسی این سیاستها بپردازیم و ارزیابی کنیم که آیا این سیاستها به هدف رفع استضعاف کمک میکنند یا خیر. به عنوان مثال، شخصی را در نظر بگیرید که پدری کارمند و شرافتمند است و ۳۰ سال به کار مشغول بوده، اما اکنون به دلیل ضعف و نادرستی سیاستهای پولی و مالی، ارزش داراییهایش کاهش یافته و به تبع آن، او احساس خجالت در برابر خانوادهاش دارد. بنابراین، باید ریشه این مسائل را بررسی کنیم که چه عواملی باعث این ضعفها شده است.
وی افزود: حالا، سؤال این است که آیا سیاستهای اتخاذ شده پس از انقلاب، بهویژه در سالهای بعد از جنگ تحمیلی، ما را به تحقق عدالت نزدیک کردهاند؟ آیا آن عدالتی که مد نظر بوده است، محقق شده یا خیر؟ تأکید میکنیم که حتی مقامات خارجی نیز بیان میکنند که ما نتوانستهایم الگویی از عدالت ارائه دهیم. مقام معظم رهبری نیز بهطور مکرر از تبعیضهای ناروا و شکاف طبقاتی گسترده در کشور گلایه کردهاند و این موضوعات درواقع نارضایتیهایی را به وجود آورده است.
نمی توان میزان تحقق عدالت را با ضریب جینی اندازه گیری کرد
خوش چهره گفت: من نمیخواهم به جزئیات بپردازم، اما متأسفانه نظام تصمیمگیر و سیاستگذار در سطوح بالا بهگونهای عمل کرده است که عدالت را تنها با یک شاخص، یعنی ضریب جینی، مورد بررسی قرار میدهند. این در حالی است که عدالت موضوعی بسیار وسیعتر از نابرابریهاست. دولتهای قبلی، به ویژه در دفاع از عملکرد خود، به این شاخص استناد کرده و ادعا میکنند که آمارهای مربوط به ضریب جینی دستکاری شده و واقعی نیستند. در حقیقت، عدالت باید به عنوان یک موضوع مورد تحلیل محتوایی قرار گیرد.
وی ادامه داد: فارغ از این نکته، مشاهده کردهام که دوستانی با توانمندیهای برجسته در این حوزه فعالیت میکنند. شما پیش از هر اقدام، باید بررسی کنید که آیا سیاست تعدیل با اهداف استراتژیک نظام همخوانی دارد یا خیر. برای مثال، سیاستهای تنظیم بازار و پمپاژ پولی که در دولتهای هشتم و نهم اجرا شدهاند، باید به دقت ارزیابی شوند. آیا این سیاستها نسخههایی هستند که میتوانند به بهبود وضعیت اقتصاد ایران و نظام جمهوری اسلامی کمک کنند؟
این استاد دانشگاه افزود: ابتدا باید بنیان و ساختار این بیمار اقتصادی را بهخوبی تعریف کنیم و سپس به بررسی روشهای درمانی بپردازیم. در غیر این صورت، ما تنها مقایسهای تطبیقی خواهیم داشت که در آن عدهای از دانشگاهیان با استناد به اطلاعات خود، نظر میدهند و دفاع میکنند. یکی ممکن است بگوید که آنتیبیوتیک او بهتر است، در حالی که دیگری نظر متفاوتی دارد. بنابراین، در این مسیر، باید دقت لازم را داشته باشیم و بر اساس واقعیتها پیش برویم.
سیاست تعدیل ما را نه تنها به عدالت نزدیک نکرد بلکه از آن دور کرد
خوش چهره گفت: بنابراین، پاسخ ساده من به سؤال شما این است که ما نه تنها نتوانستیم در راستای عدالت حرکت کنیم، بلکه به سمت خلاف آن پیش رفتیم. نشانههای این امر شامل شکافهای طبقاتی گسترده و افزایش خط فقر است که به طرز وحشتناکی در حال گسترش است. در آسیبشناسی این وضعیت، برای پاسخ به سؤال شما که بسیار خوب تنظیم شده، باید بگویم که این موضوع نیازمند وقت و تلاشی مبسوط است تا مفاهیم و کاستیهای موجود به درستی روشن شوند.
وی افزود: من تجربههایی از دوران مجلس و دیگر مکانهایی که در آنها حضور داشتم دارم، هرچند که بسیاری از این تجربیات برای عموم ناشناخته است. در برخی تصمیمگیریها شرکت نداشتم، اما شاهد بسیاری از آنها بودم. به وضوح باید اشاره کنم که عدم درک صحیح از واژههای کلیدی و پایهای، منشأ انحرافات جدی شده است. به عنوان مثال، سیاستهای تعدیل به نوعی واژه مقدسی شده بود که به اشتباه با مفهوم عدالت پیوند داده میشد. در حالی که در واقع، تعدیل به معنای کاهش و در برخی موارد به اخراج نیروی انسانی اشاره داشت.
این نماینده اسبق مجلس ادامه داد: همچنین، مفهوم “وفاق ملی” نیز به خوبی درک نشده است. آیا واقعاً میتوان از وفاق صحبت کرد وقتی که به تفرقه بین مردم دامن زده میشود؟ اگر هدف از وفاق تنها نزدیک کردن دو جناح سیاسی باشد، تجربه تاریخی نشان داده که منافع جناحی در آمریکا و اروپا نیز شکل دیگری به خود میگیرد و به نفاق بدل میشود. در این راستا، ما باید به جای وفاق، به همگرایی ملی و سیاسی حول اهداف مشخص بپردازیم.
وی ادامه داد: این در حالی است که دیگران نیز به کرات در این زمینه دچار اشتباه شدهاند. واژههایی مطرح میشوند که نه تعریف درستی دارند و نه به درستی درک میشوند. این موضوع در نهایت منجر به بیعدالتی شده و درک ما از عدالت را به چالش میکشد. من بارها این موضوع را در رسانهها و صدا و سیما مطرح کردهام. یادم میآید که در جمع خبرگان رهبری دعوت شده بودم و در سخنرانیام اشاره کردم که پس از جنگ، چهار یا پنج دولت داشتیم. در آن زمان، در حالی که تنوع سیاسی و شعارها وجود داشت، عملکردهای اقتصادی این دولتها به شدت مشابه یکدیگر بود.
/