به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برگزیده های ایران، رامین شمسایینیا کارشناس علوم ارتباطات در یادداشتی تحت عنوان «ایده «مقاومت اجتماعی» اسلامگرا و لُکنت علوم اجتماعی متأخر» به شرح زیر نوشت:
۱) مفهوم و منطوق «مقاومت» در علوم انسانی رایج
مفهوم «مقاومت» و «مقاومت اجتماعی» از جمله مفاهیم متداول در نظامات اندیشه و علوم انسانی متاخر هستند. اگر ایده مقاومت در برابر یک نیروی سلطهگر داخلی(استبداد) و خارجی (استعمار و امپریالیسم) را در جهان مطالعه کنیم، بیدرنگ به نظریات تولید شده و رایج در علوم اجتماعی متعلق به دوران رنسانس(Renaissance) و عصر پسا روشنگری(Age of Enlightenment) در میدان و محیط اروپا به عنوان محل تولید علوم انسانی مدرن بر میخوریم.
عموماً خاستگاه این نظریات برگرفته از خیزشهای اجتماعی علیه سرمایهداری و رویکرد مذهبی کلیسا بودهاند. از میانه قرن ۱۹ تا انتهای قرن ۲۰ میلادی «مقاومت» کلیدواژه اصلی خیزشها و دال مرکزی گفتمان حاکم بر جنبشهای انتقادی- اعتراضی بودهاند که ریشه فکری خود را وامدار نگرشهای چپگرایانه کارل مارکس و اندیشمندان متاخر مانند آنتونیو گرامشی(Antonio Gramsci) ایتالیایی و میشل فوکو (Michel Foucault) فرانسوی و… بودهاند و با همین نوع نگرش پارادایمهای غالب در علوم سیاسی، جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی و ارتباطات را شکل داده بودند.
۲) نگرش انتقادی به الگوهای چپگرایانه مقاومت
این اندیشهها چند افتراق اساسی با مفهوم «مقاومت اجتماعی» مد نظر اندیشه انقلاب اسلامی دارند و به همین دلیل در بیان و تحلیل مقاومت اجتماعی اسلامگرا اَلکن هستند؛ مولود مدرنیته بودن، خصلت مشترک همه این رویکردهای نظری- اجتماعی و خرده فرهنگهای وابسته بود که سخن از مقاومت اجتماعی میراندند و میرانند. در واقع اندیشههای مدرن از سرمایهداری و امپریالیسمی انتقاد میکردند که خود در همان زیست جهان متولد و رشد کرده بودند.
تفاوت اساسی دیگر رویکرد سکولاریستی، ضددینی و حتی مُلحدانه بودن این اندیشههای مقاومت است. دغدغه اصلی این اندیشه و جنبشها مبارزه علیه سرمایهداری، راستگرایی ملّی، شکاف طبقاتی و اختلاف سطح رفاه و… است. حتی رویکردهای سوسیالیستی مقاومت معتقد به جایگزینی برابری به جای نابرابری هستند که کاملاً در تضاد با اندیشه انقلاب اسلامی یعنی جایگزینی عدالت با بیعدالتی است.
۳) ایده مقاومت اجتماعی اسلامگرا؛ منبعث از اندیشه انقلاب اسلامی
هنر بزرگ طراح انقلاب اسلامی (امام خمینی(ره)) ارائه الگویی از کُنش جمعی و مقاومت اجتماعی در برابر نیروی ستمگر داخلی و خارجی براساس اندیشه دینی بود. آن هم در دورانی که گروههای چپگرای متاثر از اندیشه کمونیسم مانند سازمان مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق و… کاملاً توانسته بودند مفهوم مقاومت را به نفع خود مصادره کنند.
ایده تشکیل «بسیج مستضعفین» به عنوان یک «نیروی مقاومت اجتماعی» نسخه جایگزین و متعالی ارائه شده از سوی انقلاب اسلامی بود که توانست میلیونها نفر را علیه نیروی ستمگر و متجاوز داخلی و خارجی سازماندهی کند. این ایده اگرچه به عنوان یک راهبرد عملیاتی در سیاست داخلی ایران توسط اسلامگرایان مبارز اتخاذ و اجرا شده بود، اما تاکنون به این سطح از انسجام و عمیق نظری نرسیده بود.
۴) نشر و تعمیق در زیست جهان مستضعفین
ایده «نیروی مقاومت اجتماعی» انقلاب اسلامی به تدریج توانست خود را به یک راهبرد، سپس گفتمان و اکنون یک «نظریه مقاومت» درجهان اسلام تبدیل کند و به الگویی برای کُنش جمعی حامی مستضعفین و علیه مستکبرین تبدیل شود. نسل اول این مقاومت اجتماعی توسط گروههای مقاومت به صورت اعتراض و عملیات نظامی محدود خود را جلوه کرد، لکن نسلهای نوین بیداری اسلامی توسط گروه مقاومت در منطقه غرب آسیا توانست با «عملیات منسجم نظامی» و «مشارکت سازنده در امر حکمرانی» مانند حشد الشعبی عراق، حزب الله لبنان، انصارالله یمن، حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین، عجین شود.
۵) مطالعه موردی مقاومت اجتماعی در میان ملّت فلسطین
این ایده مقاومت اجتماعی اسلامگرا در جهان معاصر توانسته مفهوم مقاومت غالب در علوم اجتماعی رایج را متحول کند، ایده مقاومت اجتماعی اسلامگرا ریشه قرآنی دارد؛ سوره مبارکه فصلت، آیه شریفه ۳۰: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَآئِکَهُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَبْشِرُواْ بِالْجَنَّهِ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۳۰﴾» به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!». نمونه نهادینه و درونی شده آن ملّت مقاوم فلسطین است؛ صدای مظلوم اما مستحکم آن پیرمرد اهل غزه که از تخریب خانه خود در بمباران رژیم صهیونیستی محزون است اما مجاهدانه میگوید «فدای فلسطین» صدای یک اندیشه مقاومت است که در متن و بطن جامعه مسلمان فلسطینی ریشه دوانده و تعمیق میشود. اندیشه «مقاومت اجتماعی اسلامی» نظم دولت- ملت (nation-state) که مولود پیمان وستفالی(Westphalia) در سال ۱۶۴۸ است را در هم میشکند و مرزهای جغرافیایی را دارای صلاحیت برای انزوای مرزهای اُمّت و عقیده نمیداند.
/