خبرگزاری برگزیده های ایران-کرمانشاه-محمدهادی صحرایی: حدود چهارماه از عمر دولت سیزدهم و حدود سه ماه از فرمان جهاد تبیین میگذرد. ارتباط این دو مطلب با هم، ضرورتی را ثابت میکند که مورد غفلت جدی قرار گرفته است. این نوشته، نماینده و سخنگوی دولت نیست ولی میخواهد به رسالت و آزادگی قلم متعهد باشد و به وظیفه خود در دفاع از حق و مبارزه با ناحق عمل کند.
بیشک بازار نقد کارشناسانه و پیشنهاد دلسوزانه باید داغ باشد و در ضرورت آن تردیدی نیست ولی آنچه دیده میشود، خلیدن مسببین شرایط ناجور و ناخوب امروزی در میان مدعیان و شاکیان حقیقی است. متأسفانه کسانیکه باید پشت میز متهم بایستند اکنون در جایگاه شاکی نشسته و چانه به انتقاد جنبانده و قلم به طعنه میلغزانند.
همانگونه که حامیان و لاپوشانهای ۸ سال بیتدبیری دیگر صلاحیت اظهار نظر درباره وطن را ندارند، آنها که با تَکرار حمایت از نااهلان، مردم را به اشتباه انداخته و کشور را به شخم لیبرالها سپردند هم شایستگی و صداقت خود را از دست دادهاند.
وضع بدتر از حمله مغول است
حال و روز دولت دکتر رئیسی در آواربرداری دولت قبل، مثل دوران سخت بعد از حمله تاتار و مغول است و باید جمعهها را هم به روزهای کاری اضافه کرد و همه با هم همت کنیم و کار و تلاش مضاعف، تا خدا برکت دهد و کارها پیش رود و بتوانیم وطن را از نو بسازیم.
نباید به سمپاشیهای رسانههای مزدور و تروریستهای رسانهای اعتنا نمود. امثال آنها که از زمین خوردن پیرزنی، نظام را به تضییع حقوق سیاسی شهروندان متهم میکنند. و چه شد چه شد راهانداخته و برای اقتصاد مردمی که زمانی آنها را لشکر قابلمه به دست مینامیدند، چشمِ خشک، مچاله میکنند در حالی که هنوز مردم و کشور از ستم آنها کمر راست نکردهاند. ستمی که جریمه سنگین کرسنت برای به کارگیری عنصری نامطلوب، تصویب ۲۰ دقیقهای برجام ناخوانده، اقتصاد برجامیزه، توزیع خائنانه ارز، حراج طلاهای خزانه، دلار ۴۲۰۰، فیش نجومی، قاچاق کالا، اعتماد عمومی مخدوش، صداقت مکدر و… تنها قسمتی از تاریخ تبهکاری آنهاست و حالا همان متهمان و مجرمان و «کیف کِشها» خود را بین مردم لغزانده و سراغ جهش اقتصاد و مرمت فوری ویرانیها را میگیرند. شرم بر این همه گستاخی.
گرچه نمیتوان در مدتی کوتاه، جبران خرابکاری و تنبلی یکجانشینان را کرد ولی انصافاً برخی کارهای مهم دولت جدید در این مدت مایه مباهات است. راحت شدن خیال نظام و رهبری از حفظ سلامت مردم با تأمین و تزریق واکسن، اولِ راه بود و اکنون نوبت قدکشیدن قدرت اقتصادی مردم، حفظ منابع آب شیرین، ساماندهی حاملهای انرژی و دیگر امور مهم است.
إن شاءالله که روند کرونا در کشور روز به روز فروکش کند ولی نباید فراموش کرد تَرک فعل عدهای خودخواه و ترسو، آمار تلفات را تا بالای ۷۰۰ نفر برد و امروز به مرحمت خدا و جدیت دولت و تلاش کادر قهرمان درمان و مردم صبور، به زیر ۵۰ نفر رسیده است.
این در حالی است که فراوانی درگیری کشورهای بزرگ و مدعی مثل آمریکا و انگلیس و آلمان و… با کرونا و با احتساب نسبت جمعیت و توانمندی آنها هرگز قابل قبول نیست و تمرکز رسانههای سلطه گر بر امور ایران برای فرار از مقایسه جهان و ناتوانی در پاسخگویی به این سؤال منطقی است که چگونه ایرانِ تازه رها شده از اشغال غربزدگان، با وجود تحریمهای بیسابقه و شیطنتهای دشمنان توانسته کرونا را تا ایناندازه کنترل کند ولی قدرتهای جهانی نتوانستهاند؟
فتنه گران داخلی و اجحافی که به کشور شد
یکی از مهمترین دلایل حمایتهای دیوانهوار غرب از فتنه و فتنهگران در ۸۸، نتایج مراکز مطالعاتی و پژوهشی غربی مبنی بر این نتیجه بود که « اگر ایران با همان رشد تصاعدی دولت نهم، در دولت دهم حاضر شود تا سال ۲۰۲۰، ایران به جمع کشورهای مرکزی خواهد رسید».
همین امر مهم بود که دشمنان را علیه ایران یکپارچه کرد و همه نیروها و نفوذیها و آنها که ریگی در کفش داشتند را تحریک کرد به میدان آورد تا نگذارند ملت ایران به رفاه و آسایش و قدرت برسند و خیانت فتنهگران و ساکتین ۸۸ در این بود که یا با سادهلوحی همکار دشمنان خونی ایران شدند و یا با کینهورزی با آنها همراهی کردند و گروهی نیز با سکوت خود برای دشمن، هیزم هیمه کردند.
امروزه نیز دشمنان میبینند که به همت دولت انقلابی و مجلس همراه و قوه مقتدر قضا، ایرانِ همدل در آستانه تحول و تحرک است و پس از جمع کردن بساط کرونا به دنبال جمع کردن فقر و فساد و تأمین اقتصاد پایدار است و دیر و دور نباشد که مردم طعم شیرین خدمت را میچشند. و همین برای آنها ناگوار است.
در چهار ماه گذشته ملت ایران شاهد اتفاقاتی است که تراکمشان در این بازه کوتاه را هرگز نمیتوان نادیده گرفت و به سادگی گذشت.
سقوط یک هفتهای افغانستان و فرار شبانه آمریکا و هجمه رسانهای برای ورود ایران به جنگ، حضور مؤثر رژیم صهیون در برخی کشورهای شمال غرب و ایجاد تنش مرزی، سوءاستفاده دشمنان از کمبود آب در برخی استانهای مرکزی و نیز مطالبات فرهنگیان که با هوشیاری مردم و معلمان و حضور و اقدام به موقع مسئولین، دشمن در این دو نیز ناکام ماند.
غیر از این بحران سازیها شیطنتهای مختلفی نیز انجام شد که برایشان به ثمر ننشست. از دروغ پردازیها علیه دولت و تا همین مورد اخیر که تلاش برای تنش مذهبی با سخنان بیهوده شیخ بیخبر، در آستانه ایام فاطمیه سلام الله علیها بود این سؤال را به ذهن میرساند که تراکم این همه مسایل برای چیست؟ فتنهها تغییر چهره دادهاند یا اینکه دیگر کسانی که دشمنان با آمدن آنها از حمله به ایران منصرف شده باشند در رأس کار نیستند؟
تحرک برخی سفارتخانههای اروپایی در تهران و ناهارخوری و شامدهی آنها بیشک نذر ملکه و جبران خونهای آلوده فرانسه نیست. دام پهن کرده و دانه پاشیدهاند تا بتوانند طمعکاران را صید کنند و محصول خود را در مصاحبهها و توئیتها و پُستها بچینند. بوی گند ایرادهای بنی اسرائیلی هم مشخص است از کجاست.
تیم مذاکرهکننده هستهای، باید هم در میدان دیپلماسی بجنگد و سرمایههای یغما رفته را پس بگیرد و هم باید سنگاندازی کودکانه «غربزدهها» را تحمل کند. شیوه آنها مغالطه دوشاخ است. اگر شیوه مذاکرات، به کل تغییر میکرد میگفتند با تداوم روش قبلی، بهتر به نتیجه میرسیدیم و حال که «چارچوب» مذاکرات دور هفتم بر مبنای اصلاحات شش دوره دولت قبل به علاوه رعایت اصول مذاکره «عاقلانه» است، برخی اینگونه میگویند که «برجام بهانه بود و دولت روحانی نشانه بود».
گویی تحفه برجام چنان رشک برانگیز است که عدهای بخواهند آن را به نام خود ثبت کنند! اینها بین خال مَه رویان و دانه فلفل تفاوت نمیبینند و چون غرضشان بهانهگیری و فریب است، حرفشان هم مثل روحیهشان غیرمنطقی است.
خیلی از آن زمانی که ظریف در مقابل رئیسکشور زیرپونزی، زانو زد فاصله نگرفتهایم و جوابهای سربالا و گستاخی و گنده گوییها را به یاد داریم. حال که به سالگرد حاج قاسم نزدیک شدهایم میتوان از آن داغ فراموش ناشدنی سخن گفت که اگر در انتقام سخت و تنبیه تروریستهای پرونده فرودگاه بغداد همکاری میشد هرگز ترور فخری زاده را نمیدیدیم.
داستان واقعی این است که مدعیان منفعل همانگونه که در دیپلماسی وادادند، میخواستند میدان را هم واگذار کنند. کینه آنها از شعارنویسی بر موشک و قهرمان بزرگ میدان و دیپلماسی این است که مجال تسلیم میدان و شکست ایران را نداد.
امروز ادبیات خاضعانه دشمنان و زیادهخواهان را میتوان دید و به روزهای از دست رفته حسرت خورد. برخی از آنها اکنون ایران را خانه دوست مینامند و برخی دیگر میخواهند تا دست دوستی آنها را پس نزنیم. آن دیگری بالای سر خود تابلوی شعر پارسی نصب کرده و دیگری و دیگری. کسی که تفاوت آن ذلت و این عزت را نمیبیند بیشک وارونه جهان را مینگرند.
مطالبه مردم اصفهان و چهارمحال و معلمان و هرکجای دیگر هرچه باشد مدافعش جریان شکست خوردهای که دست یک وزیرش به خون آلوده و دختر دیگری، بارانداز قاچاق داشته و آنها که سالهای متمادی است که سیاست و اقداماتشان جاری است و کارنامه صندوق بازنشستگی به نام آنهاست نیست.
مرور سخنان مسئولین همین جریان در مورد آب اصفهان و چهارمحال، هنوز هم نمک به زخم مردم این خطه میپاشد. همدردی کسانیکه مسبب یا مشدد وضعیت فعلی هستند عادت مشمئزکننده آنهایی است که وقتی از قدرت دور میشوند مدعی و طلبکار میگردند. این موجودات، غیر از تخریب، توانایی این را دارند که بدون خندیدن یا خجالت کشیدن، با خزانه پر و لبریز و اوضاع بسامانی که تحویل دادهاند، از دولت جدید اصلاح بازار خودرو و گوشت و مرغ و رفع آلودگی هوا و پرآب شدن زایندهرود و به ثمر نشاندن چوب خشک برجام و… را در مدت چهارماه بخواهند.
باید توجه داشت که گرفتن تمرکز از دولتِ مردم و سایر مسئولین و مشغول کردن آنها به حواشی و زردها به جای رسیدگی به وظایف و مسئولیتها، خواست قطعی دشمنان و بدخواهان و مردودهاست. پشیمان کردن مردم هم هدف بعدی آنهاست تا بتوانند پشتوانه مردمی نظام را از تغییر به سمت صلاح و اصلاح ناامید کنند. درحالی که مردم میبینند که قاطبه مسئولین فعلی در دولت و مجلس و قضا با برنامهریزی و تلاش مداوم برای بهبود اوضاع تلاش میکنند و از همه مهمتر اینکه اراده کار دارند و نسبت به مشکلات حساسند و از این نظر واقعاً با دیگران قابل مقایسه نیستند. باید با کمک و همدلی و همکاری از این دوران عبور کرد و کشور را در همه امورش مثل امور نظامی، آسیبناپذیر و مقاوم نمود و این به فضل خدا و همت مسئولین و یاری مردم شدنی و دست یافتنی و روزهای خوب و خوش آمدنی است.انشاءالله
انتهای پیام/ح