یادداشت| درباره مشکلات و مصائب خبرنگاری و رسانهها
به گزارش برگزیده های ایران از رشت، حسن غلامپور فعال فرهنگی و رسانه طی یادداشتی نوشت: معمول است که مسوولین در لفظ خود، اصحاب رسانه و خبرنگاران را به عنوان رکن چهارم دموکراسی در نظر و اعلام میکنند که مثلا نشان دهند که جایگاه رسانه بسیار حساس، بزرگ و موثر است ولی بسیار مشاهده شده در آن جایی که نیاز بود رسانه حضور داشته باشد یا کاری را در راستای وظایف خود انجام دهد نه تنها مانع شدهاند بلکه از طرق مختلف حتی از مسیر قضایی، سدی سنگی و بزرگ جلوی خبرنگاران ایجاد کرده اند.
البته این لفظ قلمهایی که مسوولین برای خبرنگاران جهت با ارزش نشان دادن حرفهشان به کار میبرند شاید به خاطر قلمی است که در دست خبرنگاران است چون مسوولین میترسند نکند روزی یک رسانه از آن مسوول نقدی کند و موجب از دست رفتن صندلی ریاست و قدرتش شود، ناگفته نماند دید همه مسوولین اینگونه نیست ولی به دلیلعدم وجود آگاهی کافی از وظایف خبرنگاری و مجیزگویی افرادی که خود را خبرنگار معرفی میکنند موجب شده برخی مسوولین لفظهای قشنگی هم در رسای اصحاب رسانه بیاورند.
رفتار چندگانه مسوولین با خبرنگاران شاید برای اصحاب رسانه عادی شده باشد ولی نیاز است در دنیای امروز که عصر روایتگری است و هر لحظه یک رویداد را میسازد هر مسوولی نیز چند واحد خبرنگاری و سواد رسانه را بگذراند تا به جای دوری و دوستی با اصحاب رسانه و مثلا ایجاد فاصله برایعدم نمایش دادن ضعفشان، از ظرفیت خبرنگاران برای خدمت بیشتر به مردم بهره ببرند که شاید این مورد چند سال دیگر بگذرد تا در مسوولین کشور و با تغییر نسل ها، این درک و فهم مشترک به وجود آید.
شاید تصور مردم از خبرنگار این باشد که فردی با یک خودکار و کاغذ به دنبال مسوولی است تا پاسخ سوالاتی که از مردم جمع آوری کرده را بگیرد و یا اینکه فردی در پشت مانیتور و دست به کیبورد در حال تایپ و انتشار خبر است، بله این تصور درست است ولی همه کار نیست و این تصور تنها بخش کوچکی از زوایای کاری فردی است که به عنوان خبرنگار فعالیت میکند.
مخاطبان نمیتوانند تصور کنند که یک خبرنگار برای دریافت پاسخ سوالاتی که یادداشت کرده و البته از مطالبات مردم است چه دردسرهایی میکشند تا سخنی از زبان مقام مسوول به زبان بیاید، برخی از مسوولین هستند که به دلایل مختلف از ضعف کاری خودشان گرفته تاعدم اشراف به شرایط کاری یا پروژهای که در دست اقدام هستند و یا تخیلات ذهنی یک مسوول درباره رسانهها که مثلا چیزی نگوید و پاسخی به سوالات خبرنگاران ندهد تا در واقع هم گاف ندهد و هم صندلیاش مدت بیشتر در اختیارش باشد.
روانشناسان میگویند خبرنگاری، شغل پردردسر، پراسترس و پرتنش و با دردسرهای فراوان است که مستقیما با روح و روان خبرنگار اثر دارد و چه بسا این فشار کاری و استرس و دیگر آسیبها به خانواده خبرنگار و مجموعه رسانهای نیز منتقل شود، البته تهدید و توهین و تهمت و غیره نیز در مسیر راه خبرنگاران قرار دارد که یکی از دلایل آن اشرافیت خبرنگاران به کارها، قوانین و پروژهها و دیگر مسائل است، مثلا ممکن است انتشار یک خبر برای هر مسوول یا افرادی که منفعتی از چیزی دارند زیانآور باشد که سادهترین راه نیز از میان برداشتن خبرنگار است.
حتی یک خبرنگار در معرض پاسخ به سوالات نامتعارف مردمی نیز قرار دارد و از این طریق نیز استرس و فشار زیادی را متحمل میشود، مثلا درباره یک فساد اقتصادی در دولت و مسوولین یا غیره و تخریب بیت المال و موارد دیگری که مردم به آن، نسبت به مسائل دیگر بیشتر حساس هستند از خبرنگار انتظار دارند که با نام و نشان و آدرس دقیق، از موضوع بگویند ولی خبرنگار میبایست در چارچوب قانونی که برایش مشخص شده خبر خود را منتشر کند که در این صورت مخاطبان ممکن است فکر کنند که آن رسانه یا خبرنگار تطمیع آن فرد یا مسوول شده و یا باجی و مقامی و سفارشی گرفته در حالی که در واقع عین قانون را اجرا کرده و اگر فساد و تخریب و دیگر خلافهایی که قضایی است صورت گرفته در واقع باید مقام مسوولی از مقامات قضایی توضیح دهد و رسانه صرفا در این مورد انتشار دهنده مطلب است.
گرچه خبرنگاری برای کسانی که در این حرفه فعالیت میکنند با همه فراز و نشیب ها، شیرین است ولی مواردی که در بالا گفته شد صرفا بخش کوچکی از زوایای کاری یک فعال رسانهای است که تا زمانی کسی در آن فعالیت نداشته باشد متصور مسائل و مشکلات آن به صورت دقیق و عمیق نمیشود.
تهدیدهایی که به مرگ منتهی میشود
طبق آماری که منتشر شد از سال ۲۰۱۷ تا سال ۲۰۲۰ حدود ۴۰۰ خبرنگار در جهان جان خود را در این راه از دست دادهاند که کشته شدن چند نفر، مربوط به جنگ افغانستان است و بقیه در مناطقی فارغ از مناقشه و درگیریهای مسلحانه که زندگی میکردند رخ داد و بخش دیگری از این مرگها مربوط به استرس و فشار کاری و غیره است که موجب سکته ناگهانی میشود و بخشی دیگر هم مربوط به تهدیدهای برخی بود که سرآخر به قیمت جان خبرنگار تمام شد.
سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام کرده که در سال ۲۰۲۰.۵۰ خبرنگار در سراسر جهان کشته شدند و گفته که آمار خبرنگارانی که در کشورهای جنگ زده کشته شدهاند کاهش یافته اما در عین حال این آمار در کشورهایی که در حال جنگ نیستند افزایش یافته است.
خبرنگاری و مشقتهای بیمه بازنشستگی
البته گفته میشود که خبرنگاری جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود که این به دلیل عوامل فیزیکی و شریط کاری ناشی از آن روی سلامت جسمی و روحی کسانی است که در عرصه خبری فعالیت میکنند است، این را وزارت کار در صحبتهای خود بیان کرده ولی هنوز تبدیل به قانون درست و منسجم نشده که تامین اجتماعی نیز به آن تمکین و اجرایی کند.
در قوانین تامین اجتماعی آمده کسانی که ۲۰ سال متوالی یا ۲۵ سال متناوب در مشاغلی که جزو لیست مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشوند فعالیت کنند بعد از گذشت آن مدت سال مشخص، بازنشست میشوند ولی در حال حاضر این برای حرفه خبرنگاری انجام نمیشود و خبرنگار یا باید ۳۰ سال کار و سابقه خبرنگاری داشته باشد یا به سن ۶۰ سال برسد که طبق قانون بازنشست محسوب میشود.
در اینجا، وزارت کار میبایست این مسئله را حل کند و طبق لایحهای در مجلس آن را مطرح کند که اگر خبرنگاری به صورت متوالی ۲۰ سال یا متناوب ۲۵ سال در عرصه خبرنگاری فعالیت کند و از بیمه تامین اجتماعی نیز برخوردار باشد در سن کمتر از ۶۰ سال هم بتواند بازنشست شود که امید است در دولت سیزدهم و مجلس یادزهم این مهم تبدیل به قانون شود.
البته صورت شکلی یک خبرنگار برای برخورداری از بیمه تامین اجتماعی به دو صورت است، نخست اینکه یک خبرنگار توسط رسانهای که دارای کدکارگاهی تامین اجتماعی است بیمه شود یا اینکه از طریق صندوق اعتباری هنر بتواند از بیمه تامین اجتماعی که کارفرمای آن صندوق هنر و ارشاد میباشد بیمه شود که البته سیر مراحل برای دریافت نامه صندوق اعتباری هنر نیز داستانها و مراحل خاص خود را دارد.
راهکار استفاده خبرنگاران از بیمه تامین اجتماعی و سدی که توسط دولت برای بیمه کارگاهی ایجاد شد
بیمه یکی از مواردی است که هر کسی در هر شغلی که فعالیت میکند به دنبال آن است تا بعد از در دوران بازنشستگی از مزایای بیمه بهرهمند شود، رسانهها و خبرنگاران در این راستا دو راهکار دارند، نخست اینکه مدیرمسوول رسانه با دریافت کدکارگاهی خبرنگاران زیرمجموعه خود را بیمه کند، دوم اینکه از طی کردن مسیری از سایتهای مربوطه وزارت ارشاد و صندوق اعتباری هنر و با ارایه رزومه و تخصص از مزایای بیمه هنرمندان برخوردار شود.
البته در قانون آمده که برخی از کارگاهها که رسانههای مکتوب نیز در جزو آن هستند میتوانند تا سقف پنج نفر از کمک حمایت دولتی برای بیمه افراد زیرمجموعه خود بهرهمند شوند و ۱۰ درصد حق بیمه را مدیرمسوول پرداخت میکرد و مابقی بر عهده دولت و ارشاد بود البته طبق بخشنامهای که سالاری مدیرعامل سابق تامین اجتماعی کشور صادر کرد کمک حمایت دولتی برای کارگاههای که از مهر ۱۳۹۹ درخواست داده بودند برداشته شد و مدیرمسوول کارگاههای جدید باید ۳۰ درصد حق بیمه خبرنگار را پرداخت کند که این از عهده یک مدیرمسوول رسانه و خبرنگار بر نمیآید چراکه در کسب درامد با چالشهای مختلفی مواجه هستند.
یعنی اگر یک رسانه بخواهد طبق بخشنامه جدید تامین اجتماعی کدکارگاهی بگیرد و پنج نفر را بیمه کند به ازای هر نفر باید حدود یک میلیون تومان حق بیمه در هر ماه پرداخت کند و حقوق و مزایای ماهانه خبرنگار در هر ماه هم حدود چهار میلیون تومان طبق قانون کار است این یعنی اینکه مدیرمسوول برای بیمه و پرداخت حقوق پنج خبرنگار در هر ماه باید ۲۵ میلیون تومان کنار بگذارد که پرداخت این مبلغ از کسانی که صاحب کارخانههای بزرگ هم هستند شدنی نیست چه برسد به یک رسانه!
در اینجا لازم است دولت و مجلس برای اجرای مجدد قانون حمایت از کسب و کارها که در دهه ۶۰ مصوب شد و حدود ۴۰ شغل به عنوان مشاغل سخت اعلام شدند حمایت بیمهای تا سقف پنج نفر را مجدد فعال کند تا رسانهها به این سمت روی آورند و خبرنگار نیز حاشیه امن برای ادامه کار داشته باشد، البته در همان قانون برای بیمه رسانه، تامین اجتماعی فقط رسانههای مکتوب را جهت برخورداری از کدکارگاهی با تعرفه دولتی حمایت از پنج نفر مورد قبول میدانست و رسانههای الکترونیکی در جزو لیست آنان نبود که نیاز است با توجه به فراگیری رسانههای مجازی، در صورت فعال شدن مجدد بیمه حمایتی رسانههای الکترونیکی نیز مورد پذیرش تامین اجتماعی باشد.
شکایت به جای پاسخگویی/نگاه مسوولین و قضات به خبرنگار به چشم تبهکار!
در «قانون اساسی اصل ۲۴» آمده که نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. تفصیل آنرا قانون معین میکند، گرچه این قانون کاملا روشن و مبرهن است و در دیگر قوانین، بندهای دیگری از وظایف رسانهها و خبرنگاران آمده ولی برخی از مسوولین به همین قانون روشن و واضح هم تمکین نمیکنند و زمانی که یک رسانه آنها را مورد نقد و یا پاسخگویی قرار میدهد به جای پاسخ و استقبال از نقد و دریافت پیشنهاد، مسیر شکایت از رسانه را سیر میکنند و رسانه و خبرنگار را راهی راهروهای دادگاه میکنند، متاسفانه در دادگاهها نیز به کارکرد رسانه دارای مجوز بهسان یک مطالبهگر نگاه نمیشود و در مقابل شکایت درست یا نادرست یک مسوول از خبرنگار، به چشم مجرم نگاه میشود که سادهترین برچسب هم تشویق اذهان عمومی است!
البته قوه قضائیه و ارشاد در طی چند سال گذشته، دادگاه مطبوعات را در استانها تشکیل و این دادگاه را موظف و مرجع رسیدگی به شکایات شخصیتهای حقیقی یا حقوقی از رسانهها و خبرنگار اعلام کرده ولی در فرایند طرح موضوع شکایت، برگه دادخواست شاکی زیر دست دادستان شهرستانها و دادیاران برای بررسی میرسد که مشاهده شده بعضا به حکم علیه رسانه نیز منجر شده در حالی که قانون، مرجع اصلی به دعاوی رسانهای و صدور هرگونه حکم را دادگاه مطبوعات که با حضور قاضی و هیئت منصفه تشکیل میشود مشخص کرده است.
این چالشی است که صاحبان رسانه و خبرنگاران بخصوص در شهرستانها هنوز هم با آن دست و پنجه نرم میکنند و برخی دادیاران که با چالشهای خبرنگاری و قوانین مطبوعات آشنا نیستند شکایات مسوولین یا افراد عادی را، در جزو مصادیق تهمت و توهین و افترا و تشویش اذهان عمومی، مدنظر و بررسی میکنند در حالی که رسانه دقیقا وظیفه ذاتی خود را در چارچوب قانون کشور و به عنوان یک مطالبه مردمی از مسوولین در باب کارکردها مطرح کرده که انتظار میرود این موضوع مهم در سطح دادگاههای کشور نهادینه شود که شکایات از رسانهها باید در دادگاه مطبوعات بررسی شود.
درآمد خبرنگاران چقدر است؟
درآمد یکی از مولفههای مهم در زندگی همه انسانها است ولی شرایط کار و کسب درامد برای خبرنگاران کمی پیچیده، کم و سخت است، البته این موضوع برای خبرنگارانی که در شهرستانها فعالیت میکنند کمی سختتر است، مهمترین چیزی که این موضوع را برای خبرنگار سخت میکندعدم درک متقابل مسوولین و بعضا مخاطبان رسانهها درباره کسب روزی توسط خبرنگار است و برخی فکر میکنند رسانه و خبرنگار وظیفهاش درج خبر و تبلیغات دیگران است و از نظر اقتصادی نباید توقعی داشته باشند.
به طور مثال اگر خبرنگار برای یک خبرگزاری کار کند به صورت حق التحریر خواهد بود که در ازای تعداد خبر، مبلغی را دریافت میکند که اگر تعداد خبرهای تولیدی، مصاحبه، گزارش و غیره یک خبرنگار در ماه مثلا به ۱۰۰ خبر برسد مبلغ دریافتیاش حدود دو میلیون تومان میرسد.
حال همین را برای کسی که مدیرمسوول یا خبرنگار یک رسانه مکتوب یا مجازی است در نظر بگیرید، خبرنگار در کنار تولید و درج خبر از فعالیتها در زمینههای مختلف، باید به دریافت و انتشار رپرتاژ آگهی و تبلیغات از نهادهای دولتی و بخشهای خصوصی بپردازد تا بتواند از خبرنگاری که آن را به عنوان شغل در نظر گرفته نیز امرار معاش و زندگی کند، البته همان طور که بالاتر گفته شد برخی مسوولین و مردم انتظار دارند که رسانه، خبر آنان را پوشش دهد و در مقابل رپرتاژ آگهی نیز توقعی نداشته باشد که البته رپرتاژ اگهی قانونی است و مشکلی نیز وجود ندارد ولی اگر یک رپرتاژ اگهی مربوط به یک نهاد و ارگان دولتی باشد در دیدگاه مخاطب این ذهنیت ایجاد میشود که بله آن رسانه مواجب بگیر فلان نهاد یا ارگان شده است!
در شهرستانها و استانهای بزرگ به دلیل گستردگی و آگاهی بیشتر از کارکرد رسانه، شاید خبرنگار بتواند از این طریق امرار معاش کند و چرخ زندگیاش در حد متوسط و شاید زیرمتوسط بچرخد چون درک متقابلی وجود دارد ولی کار خبری در شهرستانهای کوچک سخت است و در همه زمینههای بخصوص کسب روزی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
پیامرسانهای موبایلی و چالشهایش
یکی از مسائلی که در طی یک دهه گذشته، رسانههای مکتوب و مجازی را با چالش جدی مواجه کرده وجود انواع پیام رسانها و با قابلیتهای مختلف و توسعه موبایلها با سیستم عاملهای مختلف است چراکه در حالت شکلی، کار را برای مخاطبان آسان کرده ولی از عواقب آن با خبر نیستند، یکی از کارکردهای رسانه بیان درست اخبار و رویدادها است که در این حرفه افرادی به عنوان خبرنگار که در این زمینه نیز آموزش دیدهاند فعالیت میکنند ولی وجود پیام رسانها این امکان را به هر کسی با هر ذهنیت و تفکری میدهد که هر چیزی که به ذهنش میرسد یا میبیند را با دیگران در فضایی گسترده به اشتراک بگذارد.
در طی چند سال گذشته شاهد موج سواری رسانههای بیگانه از تصاویر و فیلمهایی بودیم که در شبکههای اجتماعی و پیام رسانها به اشتراک گذاشته شده بود و این رسانههای مکتوب و مجازی و خبرنگاران بودند که باید پای کار میآمدند و آن موضوع مدنظر که رسانههای بیگانه از آن علیه کشور یا سیستم و یا افراد استفاده کرده بودند یا موجب تحریف رویدادی شده بود را روشنگری کنند.
سواد رسانهای و آموزش شرط اصلی فعالیت در جامعه امروز
البته این موارد به معنی این نیست که پیام رسانها نباید وجود داشته باشند بلکه مقصود این است افرادی که در زمینه خبر قرار است فعالیت کنند نیاز است تا در این زمینه آموزشهای لازم را نیز ببینند تا اگر مطلبی را منتشر کردند برای خود یا یک جامعه دچار درسر نشود که نیاز است در این زمینه فرهنگسازی و سواد رسانهای همه اقشار ارتقا یابد.
بیشتر از ۸ ساعت کار میکنند. در سفر، خانه، مراسم عروسی و عزا تلفنهایشان زنگ میخورد و باید پاسخگو باشند. گاهی مجبورند تا دیروقت کار کنند و گاهی زودتر از همه مردم بیدار میشوند تا جایی که به آنها اجازه داده شود، سعی میکنند صدای مردم باشند و دردهای اقشار مختلف را فریاد بزنند و در نهایت هم به حقوق بخور و نمیری که میگیرند راضی باشند.
بیشتر خبرنگاران پای صحبت مردم و مسئولان مینشینند اما کمتر کسی پای صحبت آنها مینشیند. در حالی که درد دلهای زیادی دارند اما همه حرفهایشان گفتنی نیست. بیشتر آنها درد مشترک دارند و از تجربیات یکسان در روزنامهها و خبرگزاریهایی که در آن کار میکردند یا همچنان کار میکنند، میگویند اما دوست ندارند نامی از رسانه یا خودشان بیاید چون معتقدند امنیت شغلی ندارند.
شاید همین شما که به اینجای مطلب رسیدهاید یادداشت را در مدت چنددقیقه خوانده و درک کردهاید ولی یک خبرنگار برای نوشتن گزارش، خبر و یادداشت و تهیه گزارش تصویری و فیلم و غیره چندین ساعت از صفر تا صد ماجرا باید وقت بگذارد تا موضوع و مطلب به صورت دقیق و بدون کم و کاست به مخاطب که مثلا خبری که در عرض ۶ ساعت تهیه و بارگذاری شده را در عرض ۶ دقیقه بخواند، اگر همین را درک کرده و خود را جای خبرنگار بگذارید و به مواردی که در بالا گفته شد فکر کنید به بسیاری از مشقتهای این شغل حساس و دوست داشتنی پی خواهید برد.
انتهای پیام/۸۴۰۰۸