روایت خانواده شهدای مدافع حرم از روز شهادت حاج قاسم/قرار بود سردار بیاید!
خبرگزاری برگزیده های ایران لرستان، نسرین صفربیرانوند، یکی از ویژگیهای بارز سردار سلیمانی مردم داری بود. شهید سلیمانی همواره در مناسبتهای مختلف در بین خانواده شهدای مدافع حرم حضور مییافت و ارتباط صمیمانهای با آنها داشت و از همین رو شهادت حاج قاسم داغ بزرگی بر دل حانواده شهدای مدافع حرم گذاشت.
بسیاری خانواده شهدای مدافع حرم در مناسبتهای مختلف عنوان کردهاند که داغ فراق سردار سلیمانی داغ شهیدشان را تازه کرده است و به نوعی بچههای آنها دوباره یتیم شدهاند.
این روزها و در سالروز شهادت شهادت سردار سلیمانی، داغ او بر دل همه ما سنگینی میکند، بیقراری و دلتنگی سهم همه ما است اما برای خانواده شهدای مدافع حرم حس و حال دیگری دارد، به راستی که شهید حاج قاسم سلیمانی در دلهای مردم جای دارد.
به مناسبت دومین سالگرد شهید سلیمانی با چند تن از خانواده شهدای مدافع حرم استان گفتو کردهایم تا هم از حال و هوای آنها هنگام شهادت سردار برای ما بگویند و هم اگر از نزدیک او را دیدهاند خاطراتشان را برای ما نقل کنند.
توجه سردار سلیمانی به فرزندان شهدا
همسر شهید رضا رستمی مقدم میگوید: شهید رستمی ۱۴ خرداد سال ۹۵ به شهادت رسید، او قبل از شهادتش با من تماس گرفت و گفت بند پوتینها را بستهام ممکن است دشمن حمله کند، ظاهرا وقتی که مشغول نماز است در یک عملیات انتحاری دشمن به شهادت میرسد، ساعت یک و نیم شب بود که با من تماس گرفتند. تا صبح من و بچههایم قدم زدیم.
آذر نیک زاده میگوید: یادم هست شهید رستمی یکبار به من زنگ زد و با خوشحالی گفت الان در خدمت مرد بزرگی هستم و من متوجه شدم که منظورش سردار سلیمانی بود.
او با بیان اینکه زمانی که خبر شهادت سردار سلیمانی را شنیدیم گویی که دنیا برای ما تمام شده بود، داغش بسیار سخت و سنگین بود، از دیدار با شهید سلیمانی خاطرهی جالب روایت میکند: یکسال قبل از شهادت سردار سلیمانی همراه با جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم در جمعی بودیم. هنگام صبحانه گفتند مهمان دارید، حتی فکرش را هم نمیکردیم که مهمان سردار سلیمانی باشد، اما خودش آمده بود.
وقتی شنیده بود که خانواده شهدا مدافع حرم جمع هستند با وجود اینکه تازه از ماموریت برگشته بود گفته بود باید به دیدارشان بروم، خستگی از صورتش میبارید اما به خاطر خانواده شهدا در جمع ما حاضر شد.
سردار سلیمانی اجازه نداد بچه شهید را بلند کنند
هیچگاه عکس العمل سردار سلیمانی را هنگامی که که یکی از حاضران قصد بلند کردن فرزندشهیدی که حدود ۴ یا ۵ سال سن داشت و در ردیف جلو نشسته بود یادم نمیرود، با صدای بلند گفت بچه شهید را بلند نکن برای خودت صندلی بیاور.
زمانی که سردار قصد رفتن داشت همه اصرار داشتند که با او عکس بگیرند اما همراهان دور او را کرده بودند، در همین حین یکی از جوانان که گویا اهوازی و یا آبادانی بود گفت سردار ما شما را دوست داریم و میخواهیم با شما عکس بگیریم و او برگشت و با همه خانواده شهدا عکس گرفت.
قرار بود سردار بیاید
همسر شهید اسماعیل غلامی یاراحمدی از شهدای مدافع حرم که همسرش در سن ۳۷ سالگی و در پاییز سال ۹۸ در سوریه به شهادت رسیده، میگوید: ما برای مراسمی آماده میشدیم به شهرستان برویم که با ما تماس گرفتند اسماعیل زخمی شده، اما گویا به من الهام شده بود که شهید شده است.
فاطمه یاراحمدی میگوید: پس از اینکه خبر شهادت اسماعیل را دادند، سردار سلیمانی پیام تسلیتی داده بود که در آن نوشته بود( رزم مردمان لر آنقدر که شنیدنی باشد، دیدنی است)، البته سردار قاآنی در مراسم شهید یاراحمدی حاضر شد.
وی که بغض راه گلویش را بسته است، پس از چند ثانیه مکث اظهار میکند: سردار سلیمانی پیام داده بود که به منزل ما میآید روزها منتظر و چشم به راه بودیم اما به ناگاه خبر شهادتش را به ما دادند.
همسر شهید یاراحمدی بیان میکند: روز شهادت سردار مصادف شد با اربعین اسماعیل، شوک بزرگی به ما وارد شد این بار راهی تهران شدیم تا در مراسم سردار حاضر شویم، باز خانهما حال و هوای شهادت اسماعیل را به خود گرفت باز بچههای من یتیم شدند، باور شهادت برایمان سخت بود و جانکاه.
شهید مغنیه گفته بود تجربه و تخصص عبدیان به اندازه یک مرد ۲۰۰ ساله است
همسر شهید قدرت الله عبدیان نیز با بیان اینکه شهید عبدیان شهیدانه زندگی کرد، هم میگوید: شهید عبدیان ۱۴ خرداد ۹۵ در ۳۷ سالگی و در حلب سوریه به شهادت رسید. همیشه این شعر را زمزمه میکرد انتظار فرج از نیمه خرداد میکشم، همیشه تصورم این بود که منظور او سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) است اما بعد از شهادت متوجه شدم که به شهید الهام شده است.
کبری قبادپور از حال و هوای خود هنگام خبر شهادت همسرش میگوید: انتظار شهادت را داشتم زیرا اگر شهید نمیشد به فلسفه شهادت شک میکردم، شهید عبدیان در عراق، سوریه و لبنان حضور داشت بعدها شنیدم که شهید عماد مغنیه درباره او گفته بود« تجربه و تخصص عبدیان به اندازه یک مرد ۲۰۰ ساله است».
او با بیان اینکه شهید عبدیان منتظر شهادت بود، میگوید: یادم هست قبل از شهادتش با منزل تماس گرفت و گفت منزل شهید عبدیان، که من ناراحت شدم و او جواب داد دلم میخواهد اولین نفری باشم که میگویم منزل شهید عبدیان. همیشه دلش میخواست اولین شهید مدافع حرم استان باشد، اما وقتی که شهید شمسه به شهادت رسید به من گفت شهید شمسه از من پیشی گرفت.
اولین مویه مادر شهید برای سردار سلیمانی است
در مورد خبر شهادت سردار سلیمانی میگوید: این خبر برای من و بچههایم غیر قابل باور بود، گویی دوباره بچههای من داغ یتیمی را تجربه کردند، زیرا شهید سلیمانی عرق و علاقه خاصی به فرزندان شهدای مدافع حرم داشت.
همسر شهید عبدیان میگوید: مادر شهید عبدیان هنوز هم که سر قبر شهید عبدیان حاضر میشود به رسم زنان لر که مویه سر میدهند اولین مویهاش برای سردار سلیمانی است.
خبر شهادت شهید شمسه را روز تولدش اعلام کردند
فاطمه شمسه همسر شهید ماشالله شمسه نیز که همسرش ۱۳/۱/۹۵ در شهر خانتومان سوریه شهید شده، میگوید: روز ۱۵ فروردین یعنی دقیق روز تولدش خبر شهادتش را به ما دادند در ۴۹ سالگی روزی که بسیار سخت و جانکاه بود برایم قرار بود شیرینی برای تولدش پخش کنم.
او میگوید: وقتی شنیدیم دنیا برایم تیره و تار شد هر چند انتظار شهادت را داشتیم، اما برایم سخت بود، نماینده سردار سلیمانی هم در مراسم حضور داشت و خود سردار هم پیام تسلیتی فرستاده بود.
همسر شهید شمسه از حال و هوای خود هنگامی که خبر شهادت سردار را شنیده میگوید: وقتی خواهر شهید شمسه به من زنگ زد گفت سردار سلیمانی به شهادت رسیده گویی که خبر شهادت شهید شمسه بلکه به مراتب دشوارتر و تلخ تر را به ما دادند همه با هم گریه کردیم، داغش سنگین بود سردار سلیمانی به خانواده شهدای مدافع حرم رسیدگی میکرد.
انتهای پیام/م