به گزارش برگزیده های ایران از شهرستان ساری، دعای «الهی هیچ نانآور خانهای بیمار نشود» به گوش خیلی از ما آشنا است، اما اگر عکس این موضوع اتفاق بیافتد و سرپرست خانوادهای دچار بیماری شود، شیرازه زندگی از هم پاشیده و رویایی ترسیم شده نقش برآب میشود.
حکایت این گزارش مربوط به جوان دهه شصتی اهل شهر ساری است که روزگاری تولیدی مبل داشته و به واسطه همین شغل برای خودش آبرویی کسب کرده و تشکیل خانواده داده است.
از سال ۹۳ تاکنون با بیماری مفرط چاقی دست و پنجه نرم میکند، اما دو سالی است که رنج بیماری امانش را بریده و خانه نشین شده است و به تشخیص پزشکان معالج باید نسبت به درمان چاقیاش اقدام کند.
درمان چاقی در لیست ارائه خدمات بیمهها قرار ندارد به همین دلیل این جوان با وجود در دست داشتن دفترچه بیمه سلامت، عملا چتر حمایتی بیمهها را بالای سرش ندارد.
هزینه درمانی پیش بینی شده برای درمان این بیماری حدود ۲۰ میلیون تومان است، زمانی که با محمدرضا صحبت میکردم از ناتوانی مالی نسبت به پرداخت کرایه تاکسی بحث بهمیان آورد.
به صورت معمول رسانهها و خبرنگاران برای انتشار موضوعات از ابتدا سراغ بهزیستی و کمیته امداد میروند.
به دلیل اینکه این موضوع به یکی از همکارهای دیگر رسانهای هم ارجاع داده شده بود محمدرضا به بهزیستی استان مازندران مراجعه کرده و به دلیل بروکراسی اداری حاکم بر این اداره امکان اینکه تحت پوشش قرار بگیرد وجود ندارد.
قلندری معاون بهزیستی مازندران در گفتوگو با خبرنگار فارس، با اعلام اینکه ارائه خدمات در بهزیستی منوط به داشتن شرایط تعریف شده در اصول کلی سازمان است امکان ارائه خدمات به این فرد را منتفی دانست.
وی اضافه کرد: در عین حال با درخواستی که به مدیرکل بهزیستی مازندران ارائه شده، قول دادیم که به صورتی موردی مساعدتی انجام شود.
بحث دریافت کمیته امداد را خودم پیگیری کردم تا صدای حزن آلود «کرایه تاکسی ندارم را دوباره نشنوم.»
شرایط حاکم بر این مجموعه هم دست کمی از بهزیستی ندارد و قول مساعدت ۵۰۰ هزار تومانی با مراجعه حضوری و ثبت درخواست به نوعی نه گفتن محترمانه است، قصه از آنجا دردناکتر شده که محمدرضا مستاجر هم هست و گوشه چشمی هم برای تمدید خانه استجیاری داشته باشد.
بنا به ضرورت نیازی که این جوان ساروی دارد و با توجه به بروکراسی حاکم ترجیح دادم که مشکل این جوان را رسانهای کنم.
البته این نقد به بهزیستی و کمیته امداد وارد است که وقتی فردی با کولهباری از مشکلات که ظاهر و باطن بیماری هم مشخص است درخواست کمک کرده نباید ناامید و دست خالی برگردد، اما سهم محمدرضا از مراجعه به این دو نهاد تقریبا ناامیدی شد.
محمدرضا دارای دو فرزند ۱۴ و هشت سال است که به دلیل شرایط سخت زندگی، خانمش که خانهدار بوده در حال حاضر مجبور به کارگری است!
وضعیت خانوادگی محمدرضا را از طریق یکی از افراد معتمد در تاکام پیگیری کردم که مشخص شد که پدرش کارگر است و در تامین هزینه زندگی خودش هم دچار مشکل است.
اهالی روستای تاکام هم اقداماتی برای کمک به محمدرضا آغاز کردند اما تاکنون مبلغی در اختیارش قرار نگرفته است.
برای تشریح بیشتر شرایط محمدرضا کلیپی از وضعیت جسمیاش تهیه کردم، اما وقتی دخترش متوجه شد که قرار است این کلیپ در سطح گستردهای پخش شود بغض کرده و درخواست کرد که اگر امکانش هست نسبت به انتشار کلیپ صرف نظر کنم اما کمک خیران میتواند بغض فرزندان این سرپرست خانواده را کم کند.
انتهای پیام/۸۶۰۰۴/ج














