اجتماعی

اعترافات تلخ سارق معتاد در قتل مادر۷۱ساله اش

اعترافات تلخ سارق معتاد در قتل مادر۷۱ساله اش

موضوع بلافاصله به پلیس و اورژانس اعلام شد و مرد جوان که بشدت زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد. در ادامه با ورود مأموران به خانه آنها با جسد خونین زن ۷۱ ساله مواجه شدند. به دنبال کشف جسد موضوع به بازپرس محمد مهدی براعه اعلام شد و تیم جنایی راهی صحنه قتل شدند.
مأموران در یکی از اتاق‌ها پسر جوانی را پیدا کردند که از ترس به خود می‌لرزید. او پس از اینکه مطمئن شد جانش در امان است از اتاق خارج شد و گفت: برادر بزرگم با چرخ خیاطی مادرم را کشت و از پنجره پایین پرید.
پس از بهبودی متهم او در مقابل بازپرس جنایی به قتل مادرش به خاطر توهم مواد مخدر اعتراف کرد. با گذشت حدود ۶ ماه از این ماجرا چهار برادر این مرد با حضور در شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران از قصاص برادرشان گذشت کردند و پرونده او بزودی برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.

گفت‌وگو با متهم

چرا مادرت را کشتی؟
مواد که مصرف می‌کردم توهم به من دست می‌داد. روز حادثه مادرم می‌خواست مرا صدا کند اما اسم برادر کوچکترم را صدا زد. به او گفتم چرا اسم خودم را صدا نمی‌زنی. سر همین موضوع باهم دعوایمان شد و چرخ خیاطی را برداشتم و روی سر مادرم کوبیدم.

چرا از پنجره به پایین پریدی؟
با دیدن جسد او عذاب وجدان گرفتم، می‌خواستم خودکشی کنم به همین دلیل خودم را از پنجره به پایین پرتاب کردم.

متأهلی؟
نه ۲۰ سال قبل عاشق دختر همسایه بودم اما خانواده‌ها مخالفت کردند. من هم دیگر ازدواج نکردم؛ تا جایی که می‌دانم او هم ازدواج نکرده اما زندگی من نابود شد. بعد از آن وارد باند سرقت مسلحانه شدم. چهار نفر بودیم که سال ۸۰ نقشه سرقت‌های مسلحانه از خانه‌ها را اجرا می‌کردیم. اسم باندمان را زنبورهای سرخ گذاشته بودیم اما خیلی زود دستگیر شدیم. هر چهار نفر محکوم به ۱۵ سال حبس شدیم و تا آخرین روز محکومیت‌مان را گذراندیم. اما وقتی از زندان آزاد شدیم دیگر آدم‌های قبلی نبودیم. جامعه عوض شده بود، ما هم عوض شده بودیم.

برادرهایت از قصاص تو گذشت کرده‌اند؟
بله. من سه برادر ناتنی و یک برادر تنی دارم که از قصاص گذشت کرده‌اند. یکی از آنها در خارج از کشور است که قرار است رضایت نامه را از طریق سفارت بفرستد. فکر نمی‌کردم آنها مرا ببخشند. پشیمانم از اینکه دست به چنین کاری زدم، مادرم را خیلی دوست داشتم. موقعی که در بازداشتگاه بودم پسری را آوردند که مادرش را کشته بود من همیشه از او متنفر بودم اما اصلاً فکرش را نمی‌کردم خودم هم به سرنوشت او دچار شوم.

۲۱۳۰۲

برگزیده های ایران

سرور مجازی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا