لرستان

دخترانی که اوستای ماشین شده‌اند/ظرافت مکانیک‌های کوچک حریف سرسخت آهن پاره‌ها

خبرگزاری برگزیده های ایران لرستان- نسرین صفربیرانوند، فاطمه و دینا که اهل پل‌دختر هستند با وجود سختی کار اما توانسته‌اند فوت و فن مکانیکی را یاد گرفته و اکنون خود اقدام به تعمیر ماشین کنند.

اینکه فاطمه و دینا در سن کم توانسته‌اند حرفه‌ی بیاموزند تعجبی ندارد، اما اینکه در این سن کم کاری تقریبا مردانه را دنبال کنند احساس خوبی را در انسان ایجاد می‌کند.

او می‌گوید: اینکه در سن کم توانسته‌ام حاصل دسترنج خود را گرفته‌ام، حسی متفاوت در من ایجاد کرده که شاید هر کسی آن را تجربه نکرده باشد.

با فاطمه که ۱۶سال سن دارد و چند سالی از دینا بزرگتر است گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

چطور شد به مکانیکی روی آوردید؟

از چند سال پیش پدرم من و فاطمه را به تعمیرگاه خود می‌برد تا از نزدیک کارش را ببینیم، گاهی هم مادرم  ما را به آرایشگاه خود می‌برد تا با این حرفه آشنا شویم.

اما بزرگتر که شدیم به این نکته رسیدیم که به مکانیکی علاقه بیشتری داریم، به همین دلیل پدر تصمیم گرفت مکانیکی را به ما یاد بدهد.

خیلی کنجکاو بودم و مرتب از پدر سوال می‌پرسیدم که مشکل ماشین کجاست، چطور متوجه شدی ایراد کجاست، دوست داشتم از همه چیز سر دربیاورم.تمام لحظاتی که در مکانیکی بودیم توجهمان به پدر و کارهایش بود.

 

 

شما الان می‌توانی یک ماشین را تعمیر کنید؟  به تعبیری اوستا شده‌اید؟

بله ما حدود دو سال است که به طور مرتب مشغول هستیم، البته پدر کمک می‌کند ما ایراد را بفهمیم اما تعمیر را دیگر خودمان بر طرف میکنیم‌.

نه اوستا که فعلا زود است، اما روزانه افراد زیادی از شهرهای مختلفی مانند دزفول، تهران، اهواز و خرم‌آباد به ما مراجعه می‌کنند و ما هم کارشان را انجام می‌دهیم.

عکس‌العملشان وقتی شما مشغول کار می‌شوید،چگونه است؟

خیلی تعجب می‌کنند که یک کار مردانه  و سخت آن هم تعمیر ماشین را دو دختر نوجوان انجام می‌دهند.

اما پس از مدتی برایشان عادی می‌شود زیرا می‌بینند ما هم تفاوتی با مردان نداریم و راحت زیر ماشین می‌رویم و مشغول تعمیر می‌شویم.

اوایل همه فامیل مخالف بودندکه ما در تعمیرگاه پدر مشغول شویم، چون  پل‌دختر شهر کوچکی است و همه با هم آشنایی دارند.اما با گذشت زمان متوجه شدند که ما هم می‌توانیم مانند پسران در تعمیرگاه مشغول به کار شویم.

حتی خیلی از دخترهای فامیل از اینکه ما به قول خودشان مکانیک شده‌ایم خوششان آمد و حتی از من می‌پرسیدند ما هم می‌توانیم.

درواقع تلاش و انگیزه ما الگویی شد تا این تصور که مکانیکی یک کار مردانه است کمرنگ شود، زیرا انسان اگر به کاری علاقه داشته باشد هر چند سخت می‌تواند آن را انجام دهد.

 

در طول روز از کار با ماشین خسته و اذیت نمی‌شوید؟
هر کاری سختی خودش را دارد ممکن است خسته هم بشویم، اما در مجموع زمانی که کار را بلد باشی سخت نیست.

به عنوان نمونه ممکن است بازکردن پیچ ماشین برای شما و خیلی‌ها حتی مردان هم سخت باشد، اما برای ما که ساعت‌ها دست پدر را نگاه کرده‌ایم و یا گرفته‌ایم که چطور پیچ را باز کنیم سخت نیست.

از طرفی وقتی به کارت علاقه داشته باشی خسته نمی‌شوی بلکه دوست داری چیزهای بیشتری را یاد بگیری. من و دینا کارمان را دوست داریم و اهمیت چندانی به سختی‌ها و مسایل حاشیه‌ی نمی‌دهیم.

قصد دارید کارتان را ادامه بدهید؟

بله من کار در مکانیکی را دوست دارم اما اولویتم درسم بوده، یعنی هدفم این است که درسم را بخوانم و وارد دانشگاه شوم و در کنار آن مکانیکی را هم ادامه بدهم.

حدود دو سال پیش بود که پدر به ما گفت این را تعمیر کنید، اول از آچارها شروع کردیم زمانی که مشغول باز کردن قالتاق شدیم و خواستیم پیچ را باز کنیم همه وجودمان را استرس فرا گرفته بود.

پدر هم ما را تنها گذاشت تا ببیند می‌توانیم به تنهایی کارمان را انجام دهیم. پدر از همان روزهای اول که ما را با خود به مکانیکی می‌برد و می‌دید که ما کنجکاو هستیم می‌گفت شما کاره‌ای می‌شوید. و وقتی دید ما چقدر به کار علاقه داریم خوشحال شد، در واقع مشوق اصلی پدرم بود.

شما الان در تعمیرگاه پدر مشغول هستید به شما انعام هم می‌دهد؟

بله،پدر آخر هفته با همه تسویه می‌کند به ما هم مانند بقیه شاگردها آخر هفته پولی می‌دهد.

زمانی که پدر آخر هفته به ما به قول صنف تعمیرکاران انعام می‌دهد، کاری با مبلغش ندارم اما احساس می‌کنم روی پای خودم ایستاده‌ام و می‌توانم خودم را اداره کنم. یک حس وصف نشدنی است که باید آن را تجربه کرد  تا بفهمی چه حس خوبی است.

بودن دینا کنارت فکر می‌کنم انگیزه‌ات را بیشتر می‌کند.

بله، اگر نباشد یک روز دوام نمی‌آورم، چند وقت پیش دینا برایش کاری پیش آمد و نتوانست بیاید من هم نتوانستم ادامه بدهم من و دینا با هم شروع کرده‌ایم.

دلت می‌خواهد مستقل باشی و خودت تعمیرگاهی را اداره کنی؟

بله، اتفاقا قراره همین کار را هم انجام بدهیم، چون دلم می‌خواهد خودمان یعنی من و دینا بدون اینکه پدر باشد کارمان را انجام دهیم.

من در این شرایط  یک حس متفاوت دارم که هر کسی نمی‌تواند در این سن و سال آن را تجربه کند، وقتی با لباس گریسی و روغنی خودم را میبینم بدم که نمی‌آید هیچ شیرینی خاصی هم دارد.

اینکه در شانزده سالگی به جای اینکه مشغول تفریح باشی اما به این کار روی آوری واقعا حس متفاوتی است

و سخن پایانی
به همسن و سالانم توصیه می‌کنم اگر به حرفه و هنری علاقه دارند حتما آن را دنبال کنند، البته برای موفقیت در هر کاری پشتکار و وجود مشوق هم نیاز است.

انتهای پیام/


سرور مجازی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا