به گزارش «مبلغ»- برخی معتقدند که دوران امامت امام صادق (ع)، از هر نظر برای آغاز قیام و به دست گرفتن حکومت، مناسب بود؛ آن حضرت هزاران شاگرد داشت و طرفداران وی فراوان بودند، اما ایشان اقدامی برای قیام و تشکیل حکومت انجام نداد و این رویکردی سوال برانگیز به نظر میرسد. واقعیت آن است که بیان این مطلب، از کمی اطلاعات تاریخی ناشی میشود. بعضی عادت دارند که در تحلیل رویدادهای تاریخی، به چند دیدگاه و گزارش محدود اکتفا کنند و از آن بدتر، به بررسی حوادث گذشته از پنجره تفکر و استعداد امروزی دست بزنند؛ در حالی که نتیجه چنین رویکردی، از همان ابتدا معلوم است و نمیتوان به قوت چنین تحلیلهایی اعتماد داشت. با آغاز افول قدرت بنیامیه، تکاپوهای سیاسی در سراسر جهان اسلام که در آن زمان از غرب به اقیانوس آرام و از شرق به مرزهای هند، چین و ترکستان میرسید، آغاز شد. بنیعباس با استفاده از همین موقعیت و به کار بردن روشی مزورانه، یعنی فریب دادن مردم با شعار «الرّضا من آلمحمد»، شروع به جذب نیرو کرده بودند و در این مسیر از هیچ خدعه و نیرنگی فروگذار نمیکردند. فعالیت برای کسب قدرت حتی در میان خویشاوندان امام صادق(ع) نیز، جریان داشت؛ نمونه قابل ارائه آن، اقدام عبدا… بن حسن، از نوادگان امام مجتبی(ع) است که با وجود مخالفت امام صادق(ع)، فرزندش محمد بن عبدا… بن حسن (مشهور به «نفس زکیه») را به عنوان «مهدی امت» معرفی کرد و کوشید تا قدرت سیاسی را اینگونه به دست آورد، اما بنیعباس او را هم فریب دادند؛ آن ها بعد از بیعت ظاهری با نفسزکیه، در منطقه «ابواء» (جایی نزدیک مدینه)، به سال ۱۲۶ق، به وی و قیامش پشت کردند و این مسائل را باید در تحلیل چرایی قیام نکردن امام(ع)، حتماً مدنظر قرار داد.