رمانی با محوریت داستانهای زندگی پیامبر (ص)
رمانی با محوریت داستانهای زندگی پیامبر (ص)
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، کتاب «پیامبر» نوشته نقی سلیمانی حاوی یک رمان بلند است که بر اساس قرآن و با استفاده از نهجالبلاغه، کتابها و روایتهای معتبر نوشته شده است. این رمان بلند از ۱۴ کتاب تشکیل شده است که نام برخی از آنها عبارت است از «تولد»، «جوانی»، «بزرگسالی»، «میانسالی» و «کهنسالی»؛ در واقع این کتابها بهترتیب از تولد تا کلانسالی را در چندین و چند بخش در بر گرفتهاند. نقی سلیمانی حدود سی و یک اثر برای نوجوانان، کودکان و بزرگسالان در زمینه «رمان»، «داستان کوتاه»، «داستان طنز»، «نقد ادبی»، «زندگی نامه»، «تحقیق و پژوهش» تألیف کرده است که بیشتر آنها با نگاهی اجتماعی نوشته شدهاند. سلیمانی حتی رمان پیامبر را با رویکردی اجتماعی نوشته است. بیشتر آثار او مورد استقبال منتقدان و خوانندگان واقع شده و به چاپ هفتم، پنجم و چهارم رسیده و نیز به جوایزی دست یافته است.
به گفته خود مؤلف، «این رمان تلاشی است در جهت رسیدن به راه و روش زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر محور و خط قرآن. همان طور که می دانید، داستان زندگی پیامبر در قرآن به شکل تکه تکه و به صورتی اشاره وار آمده است. قرآن، اگر بخواهیم از زاویه ادبیات داستانی به آن نگاه کنیم، به شیوه «خطابی و تک گویی» فرود آمده و نوشته شده است. این گفته ها خطاب به پیامبر بوده است؛ از این رو در طول سال های وحی، به حالات، شخصیت و حوادثی که بر پیامبر می گذشته، اشاره های ضمنی یا مستقیم دارد که این خود، راهنمایی خوب و سرنخهایی برای یافتن وقایع طول زندگی پیامبر و روش زندگی اوست. بیشتر آیه ها در پس خود، داستان هایی جالب و روشنگر دارد. شکل وحی معمولاً به این صورت بوده است که واقعه ای رخ می داده و مشکلی پیش می آمده است و گاهی حتی داستان و واقعه به نقطه بن بست می رسیده که با نزول وحی آن مشکل برطرف می شده، جهت می گرفته و آن داستان، به پایان می رسیده است. گاه در دل یک فتنه یا فریبی بزرگ یا مکری عظیم، آیه ای نازل می شده و پیامبر و مسلمانان از توطئه ای بزرگ می رسته اند. از این جذابتر، برخی آیه هاست در قرآن که به درون علایق پیامبر اشاره می کند که برای دنبال کردن خط زندگی و راه و روش پیامبر خیلی زیباست.» به گفته مؤلف، این رمان برای نوجوانان دبیرستانی نوشته شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«(شهر) طائف و مکه با اینکه توی یک سرزمین بودند انگار که به شکل خاصی در نقطه مقابل هم قرار داشتند. طائف در نقطه ای واقع شده بود که نسبت به سطح دریا دو هزار و پانصد متر ارتفاع داشت؛ و دارای آب و درخت و مزرعه. محصول طائف، عسل و خربزه و موز و انجیر و انگور و زیتون و هلو و گلابی بود. عطر گلهای طائف که مکهای ها هم از مشتریان آن بودند خیلی معروف بود. در عوض مکه، دره ای بی حاصل بود که کوهها آن را محاصره کرده بودند. طائفی ها به مکه ای ها فخرفروشی میکردند و میگفتند: «ما کسانی هستیم که نان میخوریم» این موضوع به راستی واقعیت داشت و مردم مکه نان نمی خوردند؛ مگر هر چند روز یک مرتبه؛ چون گندم را باید از شهرهای اطراف وارد میکردند. و غذای آنها عبارت بود از خرما شیر شتر سوسمارهای بادیه و ماهی خشک. با این حال، تهیه هر یک از این غذاها هم آنچنان آسان نبود. ماهی خشک را باید از دریای سرخ می آوردند و بین مکه و دریای سرخ فاصله ای زیاد وجود داشت. یک عرب بدوی طوری با گرسنگی و تشنگی خو میگرفت که گرسنه و تشنه ماندن دیگر جزو فطرت او می شد.
تمام مردها و زنهای عرب زیرِ لباس یک کمربند داشتند که محکم بر شکم میبستند تا بر اثر فشار آن گرسنگی را احساس نکنند. و گاهی آن کمربند برای جلوگیری از گرسنگی کافی نبود و سنگی را بین کمربند و شکم قرار میدادند تا وزن آن را روی شکم احساس کنند و خود را فریب بدهند و خیال کنند که شکم آنها پر از غذاست. با این همه چون دریا به مکه نسبتاً نزدیک بود، مردم مکه جانوران دریایی از جمله کوسه را می شناختند و نام کوسه را بر خود میگذاشتند و قریش یعنی کوسه کوچک».
گاهی ابرها شکل کوه ها یا شیرها یا شکلهای متفاوت دیگری را به خود میگیرند. درباره کلمۀ «قریش» هم روایتهای متفاوتی وجود دارد که هرگز به درستی نمیتوان فهمید کدام درست و کدام غیر واقعی است. واژه شناسان عرب همیشه درباره ریشۀ این واژه با هم ستیز داشته اند. گروهی گفته اند آنها را به خاطر بازرگانی و سودآوری تجارت و تقریش به این نام خوانده اند. برخی».
بخشهایی از این کتاب را می توانید از اینجا دریافت کنید.
/