Categories: فرهنگ و هنر

صارمی: ارزش افزوده سرمایه‌گذاری در فرهنگی بیشتر از برخی صنایع است

صارمی: ارزش افزوده سرمایه‌گذاری در فرهنگی بیشتر از برخی صنایع است

– اخبار فرهنگی –

به‌گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری برگزیده های ایران، در بخش نخست مصاحبه با محمدرضا کریمی‌صارمی، معاون تولید کانون پرورش فکری کودک و نوجوان درباره بی‌توجهی به تولید محصولات مرتبط به نوجوانان زیر سایه سنگین تولید محصولات کودکانه پرداختیم و مشخص شد افزایش تقاضا برای مصرف محصولات غربی در میان این گروه سنی به دلیل کم‌کاری‌های گذشته بوده است.

اما در بخش دوم موضوع اقتصاد فرهنگ و اهمیت سرمایه‌گذاری در این بخش را بررسی کردیم تاجایی که صارمی معتقد است نه تنها سرمایه‌گذاری در امور فرهنگی زیانده نیست بلکه در بسیاری از موارد ارزش افزوده‌ای به مراتب بیشتر برخی صنایع فعلی ما که مصداق بارز خام فروشی است ایجاد می‌کند. در ادامه بخش دوم و پایانی این مصاحبه را می‌خوانیم:

برگزیده های ایران: یک سری محتوا یا محصول فرهنگی در کشور ما وجود دارد که هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد؛ محصولات وارداتی مثلا عروسک باربری و کتاب هری پاتر و … این حاصل کم کاری مجموعه فرهنگی ما بوده که محتوایی درست نکرده‌اند و خوراکی نداده‌اند و نوجوان انتخاب کرده چیزی که می خواسته چقدر ما می توانیم این گپ و این مشکل را در یک دوره میان مدت حل کنیم؟

ببینید؛ حوزه محتوا قدمت عمر برایش خیلی مهم است. یعنی وقتی کشوری می‌گوید من مثلاً هزار سال قدمت فرهنگی دارم تا یک کشوری که می‌گوید من ۲۵۰ سال قدمت فرهنگی دارم، کاملاً مشخص است که  شما غنی تر هستید و گنجی قابل اتکاء به نام قدمت فرهنگی در اختیار دارید. واقعیت امر اینجاست که گنج فقط سکه‌های اشرفی، طلا یا نفت و گاز یا معادن نیست. گنج بدون تردید کوه، تفکر و اندیشه، قصه‌ها و متل‌ها، ایدئولوژی، دین و … نیز هست. از تمام این موارد که خدمت شما عرض کردم می‌توانیم ثروت تولید کنیم آنهم با ارزش افزوده بسیار فراتر از نفت و گاز و … . 

این نگاه تک محصولی برای اقتصاد ما یک آفت شناخته می‌شود، امروز با حجم بسیار گسترده درحال استفاده از منابع طبیعی خودمان هستیم، نفت می‌فروشیم برای تامین مخارج، گاز صادر می‌کنیم برای مثلا واردات فلان کالا، یا معادن خودمان را خالی می‌کنیم به بهانه تولید یک کالای دیگر درحالی که همه اینها تمام شدنی هستند و مصداق بارز همان موضوع خام فروشی است. هیچ کس نیست که فکر کند آیا تا امروز از قدمت فرهنگی خودمان که هرگز تمام نمی‌شود ارزش افزوده تولید کرده‌ایم؟

یقین داشته باشید سرمایه‌گذاری در فرهنگ نه تنها ضرر و زیان ندارد بلکه ارزش افزوده‌ای به مراتب بالاتر از برخی صنایع ما هم خواهد داشت و اتفاقاً نکته جالب توجه در این زمینه اینجاست که هرچه برفرهنگ تمرکز کنیم مفاهیم و محولات ناب‌تری ایجاد می‌کنیم چون فرهنگ خودش را بازتعریف می‌کند، اما حالا فرض کنید فلان میلیارد متر مکعب گاز طبیعی داشته باشیم آیا اتکاء به آن منطقی است؟ مگر نه اینکه همه می‌دانیم این منابع خدادادی تمام شدنی هستند؟

اجازه دهید برای شما در همین زمینه یعنی تفاوت قدمت فرهنگی در کشورها یک مثال بزنم، ببینید یک کاراکتر جدید در سراسر جهان پدیدار شده به نام باب اسفنجی، که حاصل برنامه‌ریزی برای منافع اقتصادی مثلا در یک دهه یا دو دهه است. بارها با خودم فکر می‌کنیم این کاراکتر چه زیبایی یا جذابیتی دارد که اینقدر در جهان محبوب شده؟ پاسخ هیچ است اما واقعیت اینجاست که پشت خلق این کاراکتر فکر و برنامه‌ریزی در سطح جهانی بوده درست زمانی که ما در شهر سوخته می‌بینیم یک موتیو – بُز شهر سوخته – چقدر از نظر گرافیکی و فرهنگی زیباست، آیا برای این کاراکتر برنامه‌ریزی کرده‌ایم یا اینکه تنها پشت ویترین یک موزه از آن استفاده می‌کنیم. از این کاراکتر که به عنوان یک گنج تاریخی در اختیار ماست توانسته‌ایم ارزش افزوده خلق کنیم؟ پاسخ این است که دیگران اقتصاد فرهنگ را درک کرده و برای آن برنامه‌ریزی کرده‌اند.

شفیعی: وقتی خودمان رمان تولید نمی‌کنیم مجبوریم دستمان را به سمت ترجمه دراز کنیم/ گوهرپور: زنجیرۀ ارزشی در سینمای کودک وجود ندارد

برگزیده های ایران: منظور شما از برنامه‌ریزی برای اقتصاد فرهنگ در کشورهای دیگر چیست؟ کمی بیشتر توضیح دهید.

امروز تولید فیلم داخل خاک ایران نسبت به سایر نقاط جهان ۱۰ برابر ارزانتر است. خوب حالا به نظر شما ما چه فرصتی و چه ثروتی در اختیار داریم؟ این همان فرصتی است که کره‌ای‌ها و هندی‌ها از آن استفاده کردند و با یادگرفتن پروداکشن یا همان تولید امروز در بازارهای بین‌المللی فعالیت می‌کنند، اما ما دست روی دست گذاشتیم.

 

اجازه دهید برای شما با مثال توضیح دهم. ما هرسال فیلم‌های کودکان بسیاری می‌سازیم که اتفاقاً برخی از آنها در جشنواره‌های خارجی جایزه‌هایی را هم دریافت می‌کند. همه این فیلم‌ها که فقر را نمایش نمی‌دهد. بله؛ برخی ممکن است برای جایزه گرفتن فیلم بسازند اما ما تعداد بالایی فیلم با کیفیت و ارزشی داریم که می‌توانیم برای آنها فرآیند اقتصادی تعریف کنیم، اما فیلم تولید می‌کنم که مملو از مفاهیم مناسب مثل ایثار، ایستادگی، همبستگی و … است بعد فقط در ده سالن آنهم سانس ۹ صبح آن را نمایش می‌دهیم. این به نظر شما منطقی است؟

اما سایر کشورها فیلم کودکانه می‌سازند یکباره می‌بینید در ۲۸۰۰ سالن بهترین ساعت‌ها به نمایش می‌گذارند، بعد مقالات و نوشته‌های رسانه‌‌ای برایش تعریف می‌کنند که مثلا دیدن این فیلم به نشاط اجتماعی کمک می‌کند؛ کنفرانس خبری می‌گذارند و مردم را تشویق می‌کنند که با خانواده این فیلم را باید دید تا مفهوم اصلی را دریابید، تازه شروع می‌کنند که به خلق کاراکتر از روی شخصیت‌های فیلم و تولید انواع ابزار و لوازم جانبی که در جامعه تقاضا ایجاد کنند ولی کار به اینجا ختم نمی‌شود چون وقتی موفقیت داخل مرزهای خودشان را کسب کردند تازه به فکر ورود به سایر کشورها و قاره‌ها هم هستند. این یعنی اقتصاد فرهنگ این یعنی برنامه‌ریزی .  البته فراموش نکنید که اینها حاصل جلسه یک ساعت یا دوساعته نیست و این کشورها مدت‌ها قبل از اکران فیلم برای تک تک مراحل برنامه‌ریزی کرده‌اند و پلن‌های مختلفی را اجرایی کرده‌اند.

برگزیده های ایران: اینگونه برنامه‌ریزی را می‌توانیم در قالب تهاجم فرهنگی مدنظر داشته باشیم؟

واقعیت امر اینجاست که وقتی موضوع فرهنگ و اقتصاد به یکدیگر گره خورده باشد، قطعاً مواردی هم در آن افزوده می‌شود که یکی از آنها می‌تواند تهاجم فرهنگی باشد. اجازه دهید برگردم به پاسخ سئوال قبل، وقتی یک فیلم کودکانه مثلا از سوی هالیوود ساخته می‌شود قطعاً برای بازار جهانی آن برنامه‌ریزی شده و نشسته‌اند فکر کردند که مثلا کودکان آفریقایی یا آسیایی چطور می‌توانند با این اثر ارتباط برقرار کنند و چطور می‌توان یک ایده یا برنامه را هم به آنها تحمیل کرد.

پس از آنجا که تولید کننده به دنبال اقتصاد کارش رفته تهاجم فرهنگی درآن هست، پول هم می‌خواهد به دست بیاورد. نمی‌توانیم بگوییم تهاجم نیست؛ بلکه هست و آنقدر برای پولش حساب باز می‌کند که بگونه‌برنامه‌ریزی می‌کند که باید اثرش توسط بچه ژاپنی، ایرانی و هندی دیده شود. واقعیت اینجاست که این چرخه یکشبه ایجاد نمی‌شود بلکه سالها برای آن برنامه‌ریزی می‌شود و نهایتاً می‌بینیم کاراکتری مثل باب اسفنجی جهانی می‌شود.

برگزیده های ایران: به موضوع اقتصاد فرهنگ اشاره کردید، آیا این واژه یا مهم در کشورما مبنای تولید برخی کارهای اصطلاحاً بفروش نشده است؟

این همان برنامه‌ریزی برای خلق ارزش افزوده و انگیز سرمایه‌گذاری مجدد است. افزایش کتب ترجمه بخصوص در حوزه کودکان یا تولید کتاب‌های افست شاهد مثالی دقیق از همین موضوع است. سرمایه‌گذاری در فرهنگ بسیار سنگین است و بخش خصوصی بدون تردید از عهده این کار برنخواهد آمد و دولت‌ها هم به تنهایی کاری از پیش نمی‌برند. بهترین راهکار این است که همان چرخه اقتصاد فرهنگ را ایجاد کنیم به این معنی که حاکمیت از نفوذ خود استفاده کند برای ایجاد بازار برای سرمایه‌گذار بخش خصوصی، تا به این ترتیب تولید کنند بخش خصوصی تشویق به سرمایه‌گذاری بیشتر و البته کیفی‌تر باشد نه اینکه برای بقاء اقتصادی خود تنها به تولید محصولات بفروش یا همان بازاری توجه داشته باشد. 

در همین حال حتی اگر هم یک ناشر به صورت کیفی فعالیت کند و محصولات فرهنگی مناسبی عرضه کنید بدون تردید برای بازاریابی یا ورود به بازارهای جهانی یا حتی شرکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی مثل فرانکفورت یا … توان کافی اقتصادی ندارد. آیا تاکنون چتر حمایتی برایش ایجاد کرده‌ایم که مثلا حالا که تو کار کیفی انجام دادی بیا در کنار ما از امکانات ما استفاده کن تا بازارت را به دست آوری. ببینید این روند می‌تواند منجر به تولید آثار کیفی شود چون سرمایه‌گذار می‌داند بازارش مهیاست. خوب این اتفاق نیافتاده و کاملا طبیعی است که تولید کننده هم برای حفظ حیات اقتصادی خود به سمت کارهای بازاری برود و دیدیم نتیجه چیست؟ شاید دغدغه اکنون فرهنگ و جامعه نیست بلکه دغدغه اقتصاد است که خط تولید را مدیریت می‌کند. حقوق مؤلف درکارهای ترجمه رعایت نمی‌شود، حقوق تصویرسازی، ویراستار، مترجم و … که می‌شود کار کپی خارجی بدون هرگونه ارتباط با فرهنگ اصیل ما.

برگزیده های ایران: شاید همین نکته است که رهبر معظم انقلاب درباره تغییر سهم کتاب‌های ترجمه و تالیف بخصوص در زمینه کودکان تذکر داده‌اند؟

قطعاً همین است همه می‌دانیم ایشان در زمینه ادبیات و هنر صاحب‌نظر هستند و اشراف کامل دارند. اجازه دهید نمونه بیاروم آقای خانجانی مجموعه‌ای گردآوری کرده که ۱۶ جلد کتاب است و در آن ۱۲ هزار قصه ایرانی شناسایی شده آیا تابه‌حال کسی در این زمینه فکرکرده که این مجموعه علاوه بر کتاب ۶ هزار کتاب فیلم انیمیشن، ۶ هزارتا پادکست؟ ببینید درباره ایجاد آثار از کتب روزی رفته بودم در یکی از کتابخانه‌ها سرکشی کنیم خانمی آمد من یک مسابقه برگزار کردم ۱۸۰۰ لالایی براساس آن جمع‌آوری شد – یعنی ۱۸۰۰ لالایی اصیل ایرانی متفاوت، خوب این موضوع یعنی ۱۸۰۰ قطعه موسیقی، یعنی ۱۸۰۰ انیمیشن موزیکال برگرفته از فرهنگ و آداب سنن متناسب با ایدئولوژی ما ایرانیان که یک سرزمین غنی از نظر فرهنگی هستیم.

ببنید اگر برای اینها برنامه‌ریزی دقیق به صورت همان اقتصاد فرهنگی داشته باشیم، بنظر شما آیا ناشر یا تولیدکننده‌ای به دنبال استفاده از کاراکترهای خارجی یا ترجمه می‌رود یا اینکه خود به خود سهم تالیف از ترجمه بالاتر خواهد رفت؟ اینجاست که مشکلات ایجاد می‌شود و نهایتاًً شخص اول کشور در این زمینه تذکر می‌دهند که مراقب باشید و راه را اصلاح کنید.

۸۰ درصد کتاب‌های کودک و نوجوان در ایران ترجمه‌اند

برگزیده های ایران: با توجه به این موارد در کانون روندی در راستای این موارد انجام شده است؟

بارها با خودم فکر می‌کنیم باب اسفنجی چه زیبایی یا جذابیتی دارد که اینقدر در جهان محبوب شده؟ پاسخ هیچ است. اما واقعیت اینجاست که پشت خلق این کاراکتر فکر و برنامه‌ریزی در سطح جهانی بوده؛ درست زمانی که ما در شهر سوخته می‌بینیم یک موتیو – بُز شهر سوخته – چقدر از نظر گرافیکی و فرهنگی زیباست! آیا برای جهانی شدن این کاراکتر برنامه‌ریزی کرده‌ایم؟

 

برنامه‌هایی در این زمینه داریم، البته نباید فراموش کنیم که کانون توان اقتصادی مشخصی دارد که در دوره‌های مدیریتی مختلف این منابع فراز و فرودهایی را تجربه کرده است. اما خوشبختانه یکی از نعمت‌هایی که شامل حال کانون شده بخصوص بعد از انقلاب اسلامی مدیرانی در کانون حضور داشتند که همه خودشان از بدنه کانون بودند و این مدیران حرف بدنه و کارشناسی را باور داشتند.

اینطور نبوده که یک مدیر بگوید فقط سینما دیگر ۵۹ فعالیت را تعطیل کند؛ هرچند فراز و فرودهایی داشتیم اما امروز که سه میلیون جلد کتاب برای کتابخانه‌های سراسر کشور اعزام می‌شود کاملا مشخص است که اوضاع براساس همین نکته که در پاسخ سئوال قبلی   به آن اشاره شد. به این ترتیب که از این حجم از کتب ارسالی ۹۱ عنوان کتاب به عنوان چاپ اول داشتیم که قطعا همه مربوط به خود کانون نیست و بخشی آنها مربوط به کتب منتشر شده ۲۵ ناشر بوده که می‌شود حمایت از تولید کتاب مناسب و ارزشمند، چون قبلا در بخش اول مصاحبه عرض کردم که کانون بعد از کارشناسی محتوا اقدام به تولید یا خرید می‌کند. پس با این مثال که خدمت شما عرض شد مشخصا پاسخ سئوال شما این است که بله در راستای حمایت از تولید کننده کانون برنامه‌ریزی کرده که این فقط در بخش کتاب و مکتوب بود و در سایر بخش‌ها هم دقیقا این مسیر دنبال می‌شود. بواقع باید گفت که کانون فقط به فکر تولید نیست بلکه بگونه‌ای برنامه‌ریزی کرده که چرخه به حرکت عادی و منطقی خود ادامه دهد تا فرهنگ تقویت شود.

برگزیده های ایران این خرید از ناشران براساس همان سیر مطالعاتی که قبلا به آن اشاره شد انجام شده است؟

دقیقا به نکته خوبی اشاره کردید؛ بله اینجا می‌توانم دقیق‌تر موضوع مطرح شده در یکی دو سوال قبل که عرض کردم مخاطبان ما اکنون دارای سیر مطالعاتی هستیم و کانون برای اینکه بتواند مخاطبان خود را حفظ کند باید براساس خواسته و نیاز آنها گام بردارد. ببینید گفتم که سرعت تقاضا از سوی مخاطبان بسیار شدت گرفته و در برخی از موارد واقعا کانون اگر قرار باشد به تنهایی به این تقاضا پاسخ دهد قطعا یا نمی‌تواند یا اگر هم بتواند احتمالا استاندارد مورد نظرمان را شاید تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین کاملا منطقی است که برای تامین نیاز مخاطبان از تولیدات کیفی و منطقی براساس نیازمان خرید انجام دهیم که اینکار هم انجام می‌شود. به عنوان مثال درباره همان کتاب‌های ارسال شده که بخشی از آنها خرید از ناشران دیگر بوده تیم کارشناسی از میان ۳۰۰ ناشر فعال در بازار ۴۵ ناشر را گزینش کرده‌اند و در فاز اول از ۲۵ ناشر خرید انجام شده و در فاز بعدی هم باقی بنابراین حمایت انجام شده، نیاز مخاطب تامین شده و چرخه اصولی کاملاً منطقی شکل گرفته است.

برگزیده های ایران: اشاره کردید به سایر محصولات غیر کتاب که این روند برایشان انجام شده نمونه‌ای دارید؟

ورود به سریال کردیم یعنی دو ورژن یک سریال کاملا هنری که سطح سلیقه بچه‌ها را به زودی اگر نمایش داده شود در تلویزیون بالا می‌برد که همان پیشرو بودن کانون را به نمایش می‌گذارد. بطور کلی برنامه‌ریزی در تمامی محصولات و خدماتی که ارائه می‌کنیم به‌گونه‌ای است که پبوست فرهنگی داشته باشد.

به عنوان مثال مصداق عینی آن در انیمیشن بچه‌زرنگ است که برای آن مرچاندایز – محصولات جانبی و زنجیره تولید – درنظر داریم. در این مورد خاص می‌توان گفت از بچه زرنگ می‌توان ۵۲ کالای مختلف تولید کرد که از کتاب، دفتر، مداد، لیوان، لباس و کیف گرفته تا اتاق خواب است. اما نکته اینجاست که کانون قطعا در تمامی این موارد امکانات تولید ندارد و باید از بازار کمک بگیرد یا اینکه بگونه‌ای برنامه‌ریزی کند که مثلا تولید کننده کالاخواب این کاراکتر را برای محصولات خود انتخاب کند. در بخش اسباب‌بازی هم قطعا می‌توانیم این کاراکترها را استفاده کنیم. حتی در برخی موارد برای اینکه تولید کنندگان سایر بخش‌ها را تشویق به حضور کنیم این کاراکترها را رایگان در اختیارشان قرار دادیم تا محصول تولید کنند.

برگزیده های ایران: به علاقمندی تولیدکنندگان اشاره کردید در این زمینه آیا پیشنهادی هم داشتید؟

پاسخ کوتاه شما بله هست نمونه‌هایی داشتیم اما واقعیت اینجاست که آنطور که باید و شاید هنوز خیر؛ اما نکته اینجاست که من اگر واقعا می‌خواهم زنجیره را ایجاد کنم باید خودم به عنوان مالک اثر برنامه‌ای برای ورود بازار به استفاده از این کاراکتر ایجاد کنم. اجازه دهید مثالی بزنم که شاهد مناسبی هم هست. چندی پیش خانمی برای کاری به دفتر بنده آمده بود، داشتیم روی فیلم‌نامه‌های آقای کیارستمی صحبت می‌کردیم در خلال صحبت دیدم یک عروسک نمدی از گوشه کیف ایشان بیرون زده. از ایشان پرسیدم این چیست؟ ایشان گفتند که من این عروسک را درست کردم که به کسی هدیه بدهم. 

همانجا گفتم شما می‌توانید از کاراکتر فیلم‌های ما همین مدل عروسک بسازید گفت بله؛ نمونه‌ای به او دادیم و قرار شد که به ازای ۲۰۰ هزار تومان یک نمونه درست کند، بعد از ۱۰ روز دیدم ۱۰ کاراکتر از روی همان فیلمی که داده بودیم برای بنده ارسال کرد. همانجا قرارداد ۱۰۰ کاراکتر را با ایشان بستیم که اکنون تحویل شده و قرارداد ۱۰۰ تای دوم نیز بسته شده است که نمونه‌ای از این کاراکترها را در دفتر بنده می‌بینید روی دیوار نصب شده است. باشو، شهید لندی، علی‌اکبر صادقی، دکتر عالمی و مرحوم احمدرا احمدیه نمونه‌هایی هستند که ساخته شده و قرار است برای آنها نمایشگاهی ترتیب دهیم.

در نمونه‌های دیگر نیز رسما اعلام کردم هرکدام از تولیدکنندگان البسه که کاراکترهای کانون را بخواهند برای استفاده روی تولیداتشان رایگان در اختیارشان قرار می‌دهیم. تمام کاراکترها را به صورت سه بعدی در اختیار تولیدکنندگان قرار می‌دهیم تا بتوانند برای محصولاتشان استفاده کنند. حالا نکته اینجاست که وقتی برسی کردیم دیدیم درشرایط که محصولات جانبی کاراکترهای یک فیلم که هنوز اکران نشده به بازار می‌آید وقتی فیلم اکران می‌شود استقبال گسترده است.

“دیزنی” به دنبال عادی سازی “همجنسگرایی” در خانواده‌

برگزیده های ایران: حالا ممکن است حیطه فعالیت شما مربوط نباشد ولی به هرحال شما کالایی را تولید می کنید که شاید قابلیت فروش در بازار خارجی هم داشته باشد بازارهای هدفتان کجاست کانون الان کجا را بازار هدف خودش می داند ایا کشورهایی که با ما فرهنگ مشترک دارند یا دورتر را می بینید یا پلنی برای آن دیدید؟

نکته جالبی را مطرح کردید. ببینید کانون جزو انجمن‌های مردم‌نهادی است که در زمینه کودکان در سراسر جهان شناخته شده است و اتفاقاً برخی از نهادهای بین‌المللی مرتبط نیز دفترشان داخل همین مجموعه کانون است مثل اتحادیه فیلم‌سازان کودک جهان، اتحادیه جهانی تئاتر کودک یا امثال اینها. بنابراین ما وظایفی داریم و در فستیوال‌ها و مراسم مرتبط کانون ملزم به تامین محتوا است که این خود یک پتانسیل قابل توجه است برای محتوای تولید شده ایرانی؛ ما پل ارتباطی هستیم ولی نباید فراموش کنیم که کانون یک سبک است؛  می‌گویند کتاب‌های کانونی، فیلم‌های کانونی یعنی حتی در بازارهای جهانی یک فیلمی که شبیه فیلم‌های کانونی می‌بینند پخش کننده‌های جهان می‌گویند کانونی است.

به این ترتیب کانون تولید کننده نیست ولی شاخصه‌های کانونی را دارد که ان‌جی‌اوها  یا کمپانی‌های خارجی به آن اعتماد دارند و اتفاقا اینجاست که می‌توانیم نقش‌آفرینی داشته باشیم برای محصولات خودمان و البته محصولاتی که کارشناسان ما از سایر تولیدکنندگان تایید کرده‌اند که در بازار جهانی بهتر و راحت‌تر عرضه شوند. به عنوان مثال فستیوال زنان ترکیه اخیرا از ما درخواست معرفی آثار داشت که برایشان یک پک تهیه کردیم و ارسال کردیم در باره محصولات مکتوب همچنین؛ بازی و بسیاری از موارد دیگر در بازارهای جهانی مثل فرانکفورت، بولونیا، حیدرآباد، زاگرب، هیروشیما، ناکازاکی و … می‌توانیم حمایت کننده از محصولات با کیفیت باشیم.

اما درباره اینکه بخواهیم منطقه‌ای عمل کنیم شاید بعضا موفق نباشیم. همانطور که قبلا اشاره کردم بهتر است مفهوم عمومی و بشردوستانه داشته باشیم تا بتوانیم در تمامی بازارها حرفی برای گفتن داشته باشیم. پس بنابراین نمی‌شود گفت محصول ما با جغرافیای دورتر ارتباط برقرار می‌کنند شاید نزدیکتر مسائل ایدئولوژیکی پیش بیاید ممکن است پس بزنند. به عنوان مثال تجاربی در فیلم‌های بسیار پرهزینه داشتیم که در کشورهای همسایه رفته ولی مقابل آن گارد گرفتند.

برگزیده های ایران: اجازه دهید کمی به عقب‌برگردم اوایل بخش دوم مصاحبه گفتید فرهنگ ثروت است، ارزش ریالی این ثروت چگونه حساب می‌شود؟ مشخصا بگویم مثلا اگر برای تولید یک داستان هزار تومان هزینه کنیم چقدر از این سرمایه ارزش افزوده ایجاد می‌شود؟

در این زمینه می‌توانم یک مثال بزنم که کاملا موضوع مشخص باشد، ببینید در زمینه انیمیشن اول کره‌ای‌ها، بعد چینی‌ها، بعد هندی‌ها در حوزه نیروی کار تولید انیمیشن وارد شدند که درآمد بسیار خوبی هم از آن دارند، نیروی کار ارزان برای سایر کشورهای متقاضی اعزام می‌کنند و هم در این زمینه امتیازات بسیاری داریم هم دانش فنی و هم نیروی متخصص و البته از لحاظ مالی بسیار ارزان قیمت، حالا شما حساب کنید در یک پروژه انیمیشن یک انیماتور در بازارهای جهانی حداقل ۵۰۰ میلیون تومان به نرخ ارز امروز ما حقوق دریافت می‌کند اما انیماتور ایرانی ۵۰ میلیون تومان یعنی یک دهم. 

خوب حالا این فقط یک بعد موضوع است، چون طرح و سایر موارد از سفارش‌دهنده است و انیماتور و فقط اجرا می‌کند، اما ما خودمان فرهنگی غنی با صدها هزار موضوع برای تولید انمیشن داریم و اتفاقاً هزینه تولید نسبت به سایر نقاط جهان در کشورمان ارزان است خوب حساب کنید اگر صفر تا صد موضوع داخل ایران تولید شود و محصول نهایی به بازارهای بین‌المللی عرضه شود میزان سودآوری آن چقدر است؟

حتی در بخش سینما امروز تولید فیلم داخل خاک ایران نسبت به سایر نقاط جهان ۱۰ برابر ارزانتر است برآورد‌ها نشان می‌دهد با ۲۵ میلیارد تومان یک فیلم سینمایی در ایران تولید می‌شود اما همین فیلم خارج از مرزهای ایران ۲۵۰ میلیارد هزینه دارد. خوب حالا به نظر شما ما چه فرصتی و چه ثروتی در اختیار داریم؟ این همان فرصتی است که کره‌ای‌ها و هندی‌ها از آن استفاده کردند و با یادگرفتن پروداکشن یا همان تولید امروز در بازارهای بین‌المللی فعالیت می‌کنند اما ما دست روی دست گذاشتیم و تولید انبوه را فراموش کردیم. ببینید ۵ سال زمان می‌گذاریم تا یک اثر هنری خلق کنیم چون بودجه دولتی است و کسی از سراغ کار را نمی‌گیرد، درحالی که در بازارهای جهانی تایم‌ها ۳۶،۲۴ و ۱۲ ماهه است. باید تولید صنعتی را یاد بگیریم .

خوب حالا برسیم به میزان سودآوری سرمایه‌گذاری در زمینه فرهنگ، من به شما با توجه به مسئولیتم می‌گویم سرمایه‌گذاری در زمینه تولیداتی که در کانون داریم ۲.۵ برابر درآمد دارد؛ یعنی مثلا کتابی که هزار تومان تولیدش هزینه دارد ۲۵۰۰ تومان فروش داریم این تازه همانطور که عرض کردم با فرآیند دولتی و کرختی خاص امور دولتی است بدون تردید این سودآوری در بخش خصوصی به دلیل چاپکی بسیار بالاتر است. حالا اجازه دهید من از شما یک سئوال کنم آیا مثلا خودروسازی اینقدر سودآوری دارد؟

اینجا برمی‌گردم به همان موضوع خام‌فروشی که قبلا اشاره شد، به سرمایه‌گذاری در برخی صنایع که اتفاقاً به جز زیانده بودن منابع مارا هم از بین می‌برند بهتر است در فرهنگ سرمایه‌گذاری کنیم و با سود سرشاری که به دست می‌آوریم مایحتاج مورد نیاز را با بهترین کیفیت وارد کنیم. فرهنگ هرگز تمام نمی‌شود بلکه روز به روز شکوفاتر می‌شود اگر درست برنامه‌ریزی کنیم. اجازه دهید بگویم حتی اگر یک کتاب را هم به قیمت پشت جلد بفروشید که در مواردی زیان است بازهم زیان نیست چون این کتاب در جایی جرقه‌ای در ذهن فردی می‌شود که ارزش افزوده آن را جامعه استفاده می‌کند، این همان گنجی است که در ذهن آینده‌سازان مملکت می‌ماند و روزی شکوفا می‌شود. پس دوباره تکرار می‌کنم فرهنک کالایی زیان ده نیست، بلکه خودش دوباره به ثروت تبدیل می‌شود.

/

admin

Share
Published by
admin

Recent Posts

چرا گیربکس چینی؟ بررسی مزایا و معایب نسبت به برندهای دیگر

گیربکس‌های چینی به دلیل قیمت پایین، دسترسی آسان و تنوع بالا مورد توجه قرار گرفته‌اند…

3 هفته ago

لیستی از هتل های محبوب سنگاپور از نگاه بوکینگ

شاید برای شما جالب باشد که بدانید سنگاپور جزو کشور هایی می‌ باشد که با…

1 ماه ago

فرق میسلار واتر و تونر

پاک نکردن آرایش، میتونه آسب های متعددی به پوستت بزنه، اولین و مهم ترین آسیب…

2 ماه ago

نیکزاد: تأثیر ۶۰ درصدی معدل در کنکور مطالبه متخصصان بود

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: تأثیرگذاری ۶۰ درصد معدل در کنکور، درخواست و مطالبه…

2 ماه ago

تدارک ویژه رادیو برای سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری (ع)

شبکه‌های مختلف رادیویی در آستانه فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری (ع) برنامه‌های…

2 ماه ago

سقوط ۲ پله‌ای تیم ملی فوتسال در رده‌بندی جدید فیفا

تیم‌های ملی فوتسال مردان و بانوان ایران در رده‌بندی جدید فیفا دچار تنزل رتبه شدند.

2 ماه ago