فرهنگ و هنر

حمید علیدوستی: بدون کتاب نمی‌توانم زندگی کنم/ در ۶۵سالگی روزی ۵ تا ۶ ساعت مطالعه می‌کنم

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های برگزیده های ایران، روزنامه همشهری گفت‌وگویی با حمید علیدوستی، فوتبالیست سابق تیم ملی درباره کتاب و کتابخوانی انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

کتاب پنجره‌ای رو به ماوراست

– من از کودکی مدام دنبال یافتن جواب سؤال‌هایی بودم که در ذهنم شکل می‌گرفت. وقتی به دبستان می‌رفتم خیلی از معلم سؤال می‌پرسیدم و یادم هست یک کتاب از معلم هدیه گرفتم که اسمش «چرا» بود. مطالعه همان کتاب شاید یک نقطه شروع بود. وقتی کتاب را می‌خواندم خودم را در همان جایی تصور می‌کردم که در کتاب نوشته شده بود.

– موقع کتاب‌خواندن جسمم در این دنیا بود و ذهنم در دنیای دیگری سیر می‌کرد. هنوز هم فکر می‌کنم کتاب پنجره‌ای رو به دنیای دیگری است و هر چه بیشتر کتاب بخوانیم پنجره‌های بیشتری باز می‌شود. برای من کتاب پنجره‌ای رو به ماوراست.

مکتب شاهین به تحصیل خیلی اهمیت می‌داد

– فوتبال ایران تا چند‌دهه قبل براساس یک رویکرد آماتوری اداره می‌شد و رابطه فوتبالیست با مربی یک رابطه شاگرد و معلمی بود. در چنین فضایی بود که مکتب‌های مختلفی بنا شد؛ مثل مکتب شاهین که به تحصیل خیلی اهمیت می‌داد یا مکتب هما که اخلاق در آن حرف اول و آخر را می‌زد.

– وقتی فوتبالیست تحت‌تأثیر چنین فرهنگی رشد می‌کند و در چنین فضایی قرار‌می‌گیرد، ناخودآگاه به سمت تحصیل و مطالعه می‌رود.

– من سال‌ها برای تیم هما بازی کردم. این باشگاه خیلی به اصول اخلاقی و تحصیل اهمیت می‌داد و این خیلی به باورهای من نزدیک بود. مربی ما مرحوم پرویز دهداری بود که دلش می‌خواست شاگردانش لیسانس داشته باشند. خب معلوم است برای فوتبالیستی با روحیات من بهتر است که با چنین مربیانی کار کند.

توصیه‌ام به شاگردانم این بود که حتماً مطالعه کنند

– من بعد از پایان دوران فوتبالم، مربی شدم و توصیه‌ام به شاگردانم این بود که حتماً مطالعه کنند. به آنها می‌گفتم ورزشکاری که اهل مطالعه باشد راحت‌تر می‌تواند با فراز‌و‌فرودهای دنیای ورزش کنار بیاید؛ مثلاً کسی که در زمینه روانشناسی مطالعه داشته باشد راحت‌تر می‌تواند با شکست در میادین ورزشی کنار بیاید و به راحتی می‌پذیرد که باخت با ورزش عجین است.

– همیشه به شاگردانم می‌گفتم کتاب کاری می‌کند که یک بازپروری روحی و ذهنی در وجود شما اتفاق بیفتد. چه در دورانی که فوتبال بازی می‌کردم و چه در دوره مربیگری هر موقع فراغت پیدا می‌کردم و حتی وقتی داخل هواپیما نشسته بودیم یا مشغول کتاب خواندن بودم یا چیزی می‌نوشتم. دیدن چنین تصویری به هر حال روی اطرافیان تأثیر خودش را می‌گذارد.

در کتابخانه‌ام بیش از ۵هزار جلد کتاب دارم

– در کتابخانه‌ام بیش از ۵هزار جلد کتاب دارم و هر کتابی را که خواسته‌ام خریده‌ام. بی‌نهایت به کتاب خریدن علاقه دارم. دوست دارم کتاب را لمس کنم و آن را ورق بزنم.

– یک وقت‌هایی دوستان می‌گویند کتابی که دنبالش می‌گردی می‌توانی در فضای مجازی دانلود کنی و بخوانی اما نمی‌توانم این مدلی کتاب بخوانم. کتاب برای من موجودی عزیز است و در کتابخانه‌ام احساس تنهایی نمی‌کنم.

مربی‌مان می‌گفت بین بازیکن لیسانسه و دیپلمه، لیسانسه را انتخاب می‌کنم!

– شما در هر شغل و تخصصی به مطالعه نیاز دارید. کسی که در زمینه‌های گوناگون مطالعه داشته باشد انسان موفق‌تری است.

– یادم هست که وقتی کاپیتان تیم امید ایران بودم، مرحوم پرویز دهداری که مربی‌مان بود می‌گفت اگر ۲بازیکن داشته باشم که یکی از آنها لیسانس داشته باشد و دیگری دیپلمه باشد و هر دو در یک سطح باشند من بازیکنی که لیسانس دارد را انتخاب می‌کنم.

– مرحوم دهداری می‌گفت آن بازیکنی که تحصیلات دارد و آدم فرهیخته‌ای است در درازمدت نشان می‌دهد انسان آگاه‌تری است و راحت‌تر با مشکلات کنار می‌آید.

بدون کتاب نمی‌توانم زندگی کنم

– من بدون کتاب نمی‌توانم زندگی کنم. در آلمان هم که بودم دوستان و خانواده برایم کتاب پست می‌کردند. هر موقع هم به تعطیلات نیم‌فصل می‌آمدم با یک مشت کتاب به آلمان بر می‌گشتم.

– خواندن و نوشتن یک دنیای عجیب و پر‌راز و رمزی دارد. ویرجینیا وولف یک جمله معروف دارد و می‌گوید من وقتی نمی‌نویسم در حال غرق شدنم.

در ۶۵سالگی دستکم روزی بین ۵تا ۶ساعت مطالعه می‌کنم

– الان هم در ۶۵سالگی دستکم روزی بین ۵تا ۶ساعت مطالعه می‌کنم. یک وقت‌هایی از صبح کتاب می‌خوانم و یادم می‌رود ناهار بخورم.

– گاهی آنقدر غرق کتابخوانی می‌شوم که گذر روزها و هفته‌ها را نمی‌فهمم.

سخت است که بگویم کدام نویسنده را بیشتر دوست دارم

– اولین نویسنده محبوب من هرمان هسه بود. بعد که به سمت ادبیات کلاسیک آمدم آثار داستایوفسکی، تولستوی، ویکتور هوگو و… را خواندم و بعدها طرفدار نویسنده‌هایی مثل کافکا، آلبر کامو و مارسل پروست شدم.

– به تازگی با یک انتشاراتی که رویکردش معرفی مولفان معاصر است آشنا شده‌ام و به واسطه آنها نویسنده‌های زیادی را شناخته‌ام و شیفته آثارشان شده‌ام. آنها عمدتاً نویسنده‌های ناشناخته‌ای هستند اما بی‌صبرانه منتظر آثار جدیدشان هستم. برایم خیلی سخت است که بگویم کدام نویسنده را بیشتر دوست دارم.

فعلاً برای دل خودم می‌نویسم

– گاهی اوقات درباره اتفاقات پیرامون خودم می‌نویسم؛ مثلاً یک چیزی در مورد فوتبال نوشته‌ام که اصلاً ارتباطی به بازی فوتبال ندارد؛ درباره دایره‌ها و مستطیل‌های داخل زمین فوتبال. اینکه چرا در فوتبال می‌گویند شش‌قدم یا هجده‌قدم؛ مثل همان چراهایی که از کودکی در ذهنم بود.

– فعلاً برای دل خودم می‌نویسم. خیلی هم روی کلمات وسواس دارم و دست‌نوشته‌هایم خط‌خطی است. وقتی نوشته‌ام تمام می‌شود حال خوبی دارم.

انتهای پیام/


سرور مجازی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا