کاکایی: رفتن اردوغان نقطه اتکای احزاب ترکیه است/ دستمالی: حزب عدالت و توسعه به سرنوشت دولتهای خاورمیانهای دچار شد
کاکایی: رفتن اردوغان نقطه اتکای احزاب ترکیه است/ دستمالی: حزب عدالت و توسعه به سرنوشت دولتهای خاورمیانهای دچار شد
ماهان نوروزپور: ۱۴می ۲۰۲۳ یکی از مهم ترین انتخابات های ترکیه در چند دهه اخیر برگزار خواهد شد. رجب طیب اردوغان که از سال ۲۰۰۳ به عنوان نخست وزیر و از سال ۲۰۱۴ به عنوان رییس جمهور در مرکز دایرهی قدرت ترکیه قرار گرفته است؛ اکنون با یک ائتلاف سیاسی قدرتمند که حکمرانی اقتدارگرایانه او را به چالش می کشد مواجه است. اگر چه اردوغان سیاستمداری نیست که خود را برای چنین چالشی از پیش آماده نسازد اما به گفتهی برخی از تحلیلگران زلزلهی اخیر ترکیه ورق بازی را به ضرر اردوغان برگردانده است. آیا اردوغان در این این انتخابات با دنیای قدرت خداحافظی می کند؟ ائتلاف ششگانه علیه اردوغان چقدر قدرتمند است؟ بررسی فضایی انتخابات ترکیه موضوع کافه خبر برگزیده های ایران با پژوهشگران این حوزه یعنی سیامک کاکایی و محمدعلی دستمالی بود که در ادامه بخش اول آن را می خوانید:
انتخابات پیش روی ترکیه چقدر برای بدنه سیاسی این کشور اهمیت دارد؟ آیا حزب عدالت و توسعه می تواند از پس این انتخابات بر بیاید؟
کاکایی: انتخابات پیش روی ترکیه را انتخابات قرن نامیده اند. خود آقای رجب طیب اردوغان از حدود ده سال پیش بر انتخابات ۲۰۲۳ تمرکز کرده است و تا امروز سعی کرده فضا را به گونهایی مدیریت کند که در یک صدمین سالگرد تاسیس جمهوری ترکیه، حزب عدالت و توسعه همچنان سکان دار قدرت باقی بمانند. اینکه هر دو انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری باهم برگزار می شود شایان توجه است. از سال ۲۰۱۷ با اصلاح قانون اساسی و همهپرسی یک تغییراتی در ساختار سیاسی ترکیه به وجود آمد. در انتخابات پیش رو گمان اصلی این است که آرایش سیاسی در ترکیه دوباره دستخوش تغییر شود. یکی تغییراتی است که باید در پارلمان ایجاد شود و دوم پایان دادن به دو دوره حکومت داری آقای اردوغان و حزب عدالت و توسعه که نه تنها از سال ۲۰۰۳ در راس هرم قدرت ترکیه قرار دارند بلکه با تغییر دادن قانون اساسی و تبدیل سیستم پارلمانی به ریاستی، دامنه قدرت و اختیارات آقای اردوغان را به عنوان رییس جمهور بسیار گسترده تر کردند و تقریبا یک دولت تک حزبی را به وجود آورده اند.
بیشتر بخوانید:
حمله شدید اردوغان به اپوزیسیون / پیروز شوند فاجعه رخ میدهد
چرا اردوغان تاریخ انتخابات را به جلو انداخت؟
زلزله و پایان حکومت ۲۰ ساله اردوغان؟
همین بخش دوم یعنی پایان دادن به حکمرانی اردوغان نقطه اتکای احزاب مخالف هست که معتقدند دموکراسی در ترکیه از طریق یک سیستم پارلمانی به کرسی خواهد نشست نه ریاست جمهوری. با توجه به تاریخ سیاسی ترکیه، امسال احزاب مخالف بیشتر از پیش در یک صف قرار گرفته اند و توانستند به ائتلافی مشهور به ائتلاف ششگانه یا میز شش نفره برسند که در این ائتلاف احزاب مهمی مثل جمهوری خلق به رهبری کمال قلیچدار اوغلو، حزب خوب به رهبری مرآل آکشنر و چهار حزب مهم دیگر وجود دارد. به اضافه این گروه شش گانه حزب قدرتمند دموکراتیک خلق ها با نزدیکی به نقطه نظر کردها که گمانه زنی ها می گویند رای دارای ده درصد از جامعه را با خود دارد هم علیه حکمرانی اردوغان وجود دارد.
در سال گذشته حزب عدالت و توسعه با تغییر قانون انتخابات حد نصاب ورود اعضا پارلمان را از ده درصد به هفت درصد کاهش دادند. این تغییر به این معنا نیست که احزابی مثل حزب آینده یا حزب سعادت بتوانند به پارلمان راه پیدا کنند اما می تواند از ریزش حزب حرکت ملی جلوگیری کند. این کاهش حد نصاب آرا می تواند برای احزاب دیگر هم مناسب باشد.
در این چند سال دامنه انتقادات از شیوه حکومت داری و روش اقتصادی که اردوغان از ۲۰۱۹ به بعد پی گرفت بسیار افزایش پیدا کرده است. مسئلهی تورم و کاهش ارزش پول ملی سبب شده است که گروه های مخالف دستمایه های مهمی را برای نقد دولت و نقد حزب عدالت و توسعه داشته باشند اما فضای سیاسی ترکیه چند وجهی است که عوامل متعدد بر فرآیند تصمیم سازی و تغییرات سیاسی تاثیرگذار هستند.
گفته می شود که اختلافات در بدنه مخالفان زیاد شده. برخی رسانه های می گویند که اپوزیسیون اردوغان شکننده تر از این است که خطر جدی برای قدرت مستقر به حساب بیاید. آیا به نظر شما مخالفین اردوغان قدرت کافی برای پنجه در پنجه کردن با او را دارند؟
دستمالی: من فکر می کنم لازم است ترکیه را از دید مطالعات منطقه ایی به عنوان کشوری دارای تاریخ سیاسی و ژئوپولتیک ویژه نگاه کنیم و از آنجا بفهمیم چرا این انتخابات بسیار برای ترکیه مهم است و چرا می تواند برای ایران نیز اهمیت داشته باشد. قرن بیست و یکم برای ترکیه یک آغاز سیاسی جدید بود. حزب عدالت و توسعه که در سال ۲۰۰۲ قدرت را در دست گرفت؛ عملا یک سنتزی بود از تمام تجربه های فکری و سیاسی که در تاریخ جمهوری ترکیه دیده بودیم از حکومت آتاتورکی و تک حزبی تا نژاد پرست هایی مثل آقای عصمت اینونو، اسلامگرایانی مثل نجم الدین اربکان، پراگماتیستی همچون سلیمان دمیرل و ملی گرایانه دو آتش. تمامی گفتمان های سیاسی در ترکیهی قرن بیستم تجربه شد. کاری که حزب عدالت و توسعه انجام داد از نظر فکری و سیاسی و عقیدتی ترکیبی از همه تجارب پیشین بود. آن جملهایی آقای اردوغان در مورد نجم الدین اربکان می گفت که ما آن پیراهن را از تن در آوردیم و پیراهن دیگری پوشیده ایم به این منظور است که آن اسلام سیاسی شرق محور آقای اربکان را که می خواست دینار مشترک برای کشور های مسلمان باشد و برای ناتو و آمریکا و اسرائیل ژست بگیرد روی کمک جمهوری اسلامی ایران و پاکستان و اندونزی و مالزی را حساب کند را کنار گذاشتیم و مسیر جدیدی را گشوده ایم. ما به یک گفتمان سیاسی در حزب عدالت وتوسعه رسیدیم که همه چیز را به شکل ترکیبی داشت اما آن جلوهی ویترینی حزب عدالتو توسعه رفاه محوری بود که شعار می داد و می گفت من می خواهم برای مردم ترکیه رفاه اقتصادی بیاورم و باور داشت با توجه به موقعیت ژئوپلتیک ترکیه که نقطه تلاقی شرق و غرب است نه با شرق سر ناسازگاری داریم نه با غرب خصومت می ورزیم و ما می خواهیم با همه همکاری داشته باشیم تا برای مردم ترکیه رفاه اقتصادی به ارمغان بیاوریم.
دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه واقعا هم رفاه ملموس و محسوسی را برای مردم ترکیه ایجاد کرد و از نظر میدانی عدالت را توزیع کرد. دولتی بود فاصله گرفته از رانت و فساد مالی و تفکرات نژاد پرستانه و مبتنی بر اراده جمعی حزبی که رهبر حزب خداوندگار نبود و مشورت می طلبید و عده ایی منتقد در مقابل تصمیمات اشتباه حزب می ایستادند. ما در محافل سیاسی و فکری خودمان تنها شخص اردوغان را می بینیم در حالی که رجب طیب اردوغان قله کوه یخ حزب عدالت و توسعه است. ما فراموش نکنیم که آن رجل های سیاسی و تکنو کرات هایی که کنار اردوغان ایستادند در صحنهی سیاسی خیلی مهم تر از او بودند مثلا آقای عبدالله گل یک شخصیت سیاسی ویژه با بینش اقتصادی بسیار بالایی بود.فارغ التحصیل دانشگاه های آمریکایی با سابقه کار کردن در یک بانک عربستان سعودی یا آقای علی بابا جان، عبدالطیف شنل و دیگران همه رجل هایی کارکشته بودند اما در آن زمان مصلحت این بود که اردوغان برند حزب عدالت و توسعه بشود اما چرا با این کارنامه قدرتمند، حزب عدالت و توسعه به جایی رسیده است که همه رفتن او را می خواهند؟
گفتمان حزب و عدالت و توسعه بیشتر از بیست سال نتوانست دوام بیاورد. حزب عدالت و توسعه یک فرصت برای استقرار دموکراسی در جهان سیاسی خاورمیانه بود و اگر در مسیر درست خود باقی می ماند می توانست الگویی برای همه کشور های خاورمیانه باشد اما بعد از گذشت ده سال رفته رفته وارد همان فاز پیشین خاورمیانهایی شد که رهبر حزب همه چیز را تعیین می کند و توزیع قدرت و منابع قدرت بر اساس روابط خانوادگی اتفاق می افتد. آقای اردوغان در نقطه ایی از مسیر حرکت درست حزب خارج شد که از شعار ها و هدف های اولیه حزب فاصله گرفت و اساسا بخش مهمی از مخالفین آقای اردوغان از بنیان گذاران و یاران اصلی خود حزب هستند که اکنون از آقای اردوغان جدا شده اند. اشخاصی که وقتی از رهبر خود انتقاد کردند که شما دارید قطار را از ریل خارج می کنید به قول آقای احمد اوغلو نخست وزیر سابق ترکیه، همه را از قطار به بیرون پرت کردند. ما هم اکنون ترکیه ایی می بینیم که آقای اردوغان در مقام رهبر حزب هیچ صدای منتقد و مشاور صادقی را در درون حزب خود ندارد و مثل یک قادر ما یشا هر کاری را که بخواهد، انجام می دهد. ایشان به ویژه با تغییر ساختار سیاسی از پارلمانی به ریاستی، ضربهی مهلکی به ترکیه وارد کرد. اردوغان نهاد ها را از بین برد. مثلا نهاد مستقل بانک مرکزی که همواره در بزنگاه های سیاسی و بحرانی اقتصادی توانسته کشور را اداره کند؛ از بین رفت. منابع ارزی کشور را به داماد جوان خود سپرد که برای چند ماه ثابت نگه داشتن قیمت دلار بیشتر از ۱۶۰ میلیارد دلار ضرر مالی به ترکیه زد و ماجراجویی های منطقهایی را جایگزین سیاست تنش صفر با همسایگان کرد. تعامل با شرق و غرب را جایگزین سیاستی کرد که یک روز با ولادیمیر پوتین برقصد و روز دیگر با دونالد ترامپ برقصد و تصور کند که می تواند همیشه وسط لحاف بایستد. این ها زمینه ای است که به ما نشان می دهد مخالفین اردوغان چه می خواهند و بر کدام بستر فکری و سیاسی سوار شده اند.
اما مخالفین آقای اردوغان با وجود اینکه آدم های مستحکم و باتجربه و خوشنامی هستند اما هیچ پروژه روشنی برای خارج کردن ترکیه از بن بست ندارند و تنها کارت مثبت آن ها این است که دیکتهی نا نوشته هستند. اشخاصی مثل علی بابا جان و احمد اوغلو که تازه دست به تشکیل حزب داده اند دیکته های نانوشته هستند و می توانند وعدهی فردای بهتر را به مردم ترکیه بدهند. اما هیچ نقشهی راهی برای بهتر شدن فردا از سمت مخالفین وجود ندارد چرا که اساسا وضعیت اقتصادی ترکیه خیلی بحرانی تر از این است که مردم یک گزینه کار شده و تراش خورده در اختیار داشته باشند و به آن رای بدهند.
بیشتر بسته های پیشنهادی و نقشه راه هایی که مخالفین پیشنهاد کردند در مورد اصلاحات حقوقی و مدنی زنان و جوانان است اما نمی توان در اقتصاد انتظار معجزه داشت. مخالفان بیشتر از همه چیز خواهان بازگشت ترکیه به مدار غربی خود و فاصله گرفتن از چین و روسیه و دور ماندن از ماجراجویی های منطقه در سیاست خارجی هستند تا اینکه اقتصاد رفته رفته نفس بکشد. اما اینکه وضعیت خود مخالفین چگونه است؟ من فکر می کنم تشکیل این ائتلاف به خودی خود ارزشمند است چرا که فضای سیاسی ترکیه اصلا بر نمی تابد که شش حزب و شش دنیای فکری بسیار متفاوت زیر یک پرچم جمع بشوند. ائتلاف با رفتن خانم مرآل آکشنر تا حدودی شکننده بود اما ایشان بازگشت و وعده ایی که آقای کمال قلیچدار اوغلو به آن ها داده است که من اگر رییس جمهور شوم همه شما رهبران پنج حزب، معاون رییس جمهور می شوید یک وعدهی طلایی و انگیزه خوبی برای رهبران احزاب است. من فکر می کنم با این انگیزه، مخالفان اردوغان وضعیت خوبی دارند. فراموش نکنیم که پاکدستی و ساده زیستی رهبران سیاسی خیلی توجه مردم بحران زده ترکیه را به خود جلب کرده است. آقای کمال قلیچدار اوغلو به مردم زلزله زده سر می زند و شب را در چادر مردم سر می کند اما اردوغان یک سفر کوتاه خود را خیلی با شکوه و با ریخت و پاش بسیار زیاد انجام می دهد و مردم بحران زده وقتی این دو وضعیت را می سنجند نسخه فوری برای رسیدن به فردای بهتر را کنار گذاشتن اردوغان می بینند.
*ادامه این بحث در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
۳۱۱۳۱۱