فارس

جمعه های انتظار| ملاک‌های دوستی در فرهنگ مهدویت

به گزارش برگزیده های ایران از شیراز، حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین حدائق، در ادامه بحث جمعه های انتظار با اشاره به نقش رفاق و دوستی در تبعیت از امام زمان(عج)، تشریح نمود: رضای الهی در گرو رضایت امام زمان(عج) است. یعنی نمی شود که کسی بگوید امام زمان(عج) از من راضی نیست ولیکن خدا از من رضایت دارد. یا این که بالعکس، بگوید امام زمان (عج) از من راضی بوده و خدا ناراضی است. قطعاً رضای خدا، همان رضای امام(ع)، و رضای امام(ع)، همان رضایت خداست.  

امام زمان(عج) در فرازی از زیارت آل یاسین(فاشهد علی ما اشهدتک علیه فانی ولی لک بریء من عدوک) با اشاره به یکی از مهم ترین موضوعات اعتقادی اسلام (تولّی و تبرّی)، اقرار به این اصل مهم را به همگان می آموزد.

می آموزد که به امام زمانمان عرض کنیم: ما دوست، ولیّ و پیرو شما هستیم و از دشمنان شما بیزاریم. این دو نکته مهم است که هر دوی آن ها بایستی در زندگی انسان به طور کامل نقش ببندد. ما گاهی اوقات دوستدار اهل‌بیت(ع) بوده و به ایشان ارادت داریم لیکن در تبرّی و بیزاری از دشمنان اهل‌بیت (ع) ضعیف هستیم. 

این یک اصل بسیار مهم است که باید در آداب اجتماعی، روابط خانوادگی و معاشرت های با دیگران حتماً رعایت شود. اگر امام(عج) را دوست داریم، نباید با دشمنان او هم کاسه شویم.

در عصر خلافت امین، حضرت علی‌ بن‌ موسی الرضا(ع) یکی از شاگردانشان به نام داودبن قاسم معروف به ابوهاشم را از همنشینی با عبدالرحمن‌بن‌یعقوب (که فرد منحرفی بود) نهی می کرد.

ابوهاشم گفت: عبدالرحمن دایی من است. امام رضا(ع) فرمودند: او درباره ذات پاک خداوند مطالبی می گوید که ساحت پاک پروردگار از آن منزّه است، یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و او را ترک کن. ابوهاشم گفت: او هر عقیده‌ای داشته باشد!! چه آسیبی به من می‌رساند با این که من عقیده خودم را دارم؟! 

امام(ع) فرمودند: نمی ترسی بلایی به او برسد و تو هم به آن بلا بسوزی؟ آیا به این داستان آگاهی نداری که،  شخصی از یاران حضرت موسی(ع) بود، اما پدرش از یاران فرعون بود. هنگامی که سپاه فرعون به سپاه موسی(ع) رسید، او نزد پدرش رفت تا او را موعظه نماید و به سپاه موسی(ع) ملحق نماید، ولیکن پدر، سخنان فرزندش را رد می کرد و هم چنان با یکدیگر ستیز می کردند که ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر، همراه پدرش غرق شد. وقتی خبر به موسی(ع) رسید، فرمود: او در رحمت خداست، ولی چون عذاب فرود آید، از آن که نزدیک گناهکار است، دفاعی نشود.  

معیار و ملاک دوستی و همراهی، امام زمان(عج) است. هرکس که با ایشان است، باید او را همراهی کرد و هر کس که با اهل‌بیت(ع) دشمنی می کند، برای خدا باید از او فاصله گرفت؛ حتی اگر نزدیک ترین کسان انسان هستند! 

جوانی از من سؤال کرد، برخی از بستگان و خویشاوندان ما، انسان‌های فاسدالعقیده و یا فاسدالعملی هستند، اگر ارتباط‌مان را قطع کنیم، صله‌ی رحم قطع می‌شود و اگر همراهی کنیم و در مجالسشان شرکت کنیم، بعضاً دچار حرام و گناه می‌شویم. تکلیف چیست؟

به او گفتم: شما صله‌ رحم برای چه کسی انجام می‌دهی؟ گفت: خدا. گفتم: مجلسی که در آن حرمت خدا شکسته می‌شود، این چه صله‎ رحمی است؟!! مجلسی که در آن حرمت امام زمان(عج) پایمال می‌شود، صله‌ رحم است؟! تا کجا انسان باید رحم خود را همراهی کند و به پای او بایستد؟ تا جایی که با خدا و امام زمان(عج) هستند. صله‌ رحم، حدود دارد و این‌گونه نیست که انسان به خاطر رحم مجاز باشد با هر فاسد، فاسق و گناهکاری رفت‌وآمد کند.

رَحِم نزدیک‌تر از پسر انسان وجود دارد؟ خدا در قرآن به حضرت نوح(ع) می‌فرماید: قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ ؛اى نوح! او (در واقع) از خاندان تو (و نبوّت) نیست، او (داراى) عمل ناشایستى است.

ای نوح! از این پسر صرف‌نظر کن! بگذار سیل او را با خود ببرد!! آب داشت بالا می‌آمد. حضرت نوح(ع) با عواطف عمیق پدری خود، کنعان را صدا زد که پسرم بیا بالا و سوار کشتی شو!! سیل تو را با خود می‌برد!! اما پسر نافرمانی کرده و می‌گفت می‌روم بر بالای بلندی، آب آن‌جا به ما نمی‌رسد. چند بار حضرت نوح(ع) اصرار کرد. اما پیام‌آور الهی نازل شد: جناب نوح! این پسر دیگر اهل تو نیست. درست است که پسر توست اما از خدا فاصله گرفته و با خدا بیگانه شده است. عمل او غیرصالح است. بگذار عذاب الهی او را هم در خود فرو ببرد. خدا نکند روزی فرا برسد که انسان در انتخاب بین فرزند و خدا، فرزندش را انتخاب کند، بین شریک و پروردگار، شریکش را برگزیند.  

شخصی آمده بود پیش من و می‌گفت: حاج آقا! من به دادگاه رفتم و بخاطر یکی از رفقای قدیمی‌ام شهادت باطلی دادم، گفتم: ای وای بر تو و آخرت تو!! شهادت به باطل دادی؟ گفت: بله حاج آقا! آخر او رفیق دیرینه‌ من بود و اگر این کار را نمی‌کردم، بدش می‌آمد. عزیزان!! دوستی، رفاقت و ارادت به دیگران بایستی محدود باشد به حدود خدا و امام زمان(عج).  

مشتاقان امام زمان(عج)!! نکند امام زمان(عج) شما را ببیند درحالی که در مجلس حرام و گناه به سر می برید، نکند ادعای عشق امام عصر (عج) داشته باشیم و با کسانی که دلش را به درد آورده و موجب ناراحتی و سخط او می‌شوند، طرح رفاقت و دوستی بریزیم. 

یک نکته، اگر در بستگان و خویشان و یا حتی دوستان، کسانی هستند که دچار انحراف شده و به مسیر خطا می روند و حضور ما در جمع ایشان و سخن گفتن ما با آنها، موجبات هدایت آن ها را فراهم می کند، باید در جمع آن ها حضور یافت و آن ها را امر به معروف و یا نهی از منکر نمود که این خود مصداق ولایت محوری و در مسیر امام عصر(عج) بودن است. اما اگر طرف مقابل پذیرای حرف حق نبوده و اعتنایی به نهی از منکر نمی کند، حضور ما در آن جمع نیز کم کم زمینه دور شدن ما از معارف را فراهم کرده و آن ها هستند که بر ما تأثیر می گذارند. این ارتباط را برای خدا باید قطع نمود.

خدای متعال برای همراهی پیغمبر ص ، تراز و خط کشی معیّن کرده و می فرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ؛محمّد، رسول خداست و کسانى که با او هستند، بر کفّار، سخت و در میان خودشان مهربانند. 

اولاً: خدا می فرماید: أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ، کسی که نماز شب می خواند باید نسبت به کافر شدید باشد، بخروشد و قاطع و نترس و شجاع باشد؛ به مانند مسلم بن عوسجه که پیرمردی بود اما در برابر دشمنان خدا، قوی دل به میدان می آمد.

ثانیاً: خداوند می فرماید: «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»؛ در برابر مؤمنین مهربان و رئوف است. این ترازنامه ی یاران و همراهان پیامبر ص است. مثل دو روی یک سکه، که این روی آن سختگیر و خشن بودن با دشمنان خدا و آن روی سکه، رئوف و مهربان بودن با دوستان خداست.

در جای دیگری از آیات قرآن، خداوند متعال در توصیف یاران امام زمان عج همین توصیفات را بیان نموده و می فرماید: اولاً: أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ، ایشان در برابر مؤمنین، خاضع و متواضع هستند. اگر طرف مقابل مؤمن است، در هر موقعیت و پست و مقام و جایگاهی که هست در برابرش باید متواضع بود. اگر آبدارچی اداره است و مؤمن است، مدیرکل باید در برابرش خاضع و متواضع باشد، ثانیاً: أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ، در برابر کفّار و دشمنان خدا، سرفراز و ایستاده اند. 

لذا دوستی با دوستان خدا و اهل‌بیت(ع) و دشمنی با دشمنان ایشان که از آن به نام «تولّی» و «تبرّی» در فرهنگ اسلامی یاد می شود، حدّ و مرز دوستی ها و دشمنی هاست که باید در زندگی همه ما بعنوان منتظرین حضرتش رعایت شود.

امام صادق(ع) در ضمن حدیثی فرمودند شیعیان ما چند گروه‌ هستند؛ برخی شیعه هستند، قلب و عملشان با ما همراه است، حرف و عمل آن ها یکی است. آن ها برکات خداوند بر روی زمین هستند. رحمت الهی اگر نازل می‌شود، به واسطه ایشان نازل می شود.

 اما گروه دیگر، کسانی هستند که اظهار محبت و ارادت به ما اهل بیت(ع) می کنند، اما عملشان، همراهی با ما را نشان نمی دهد. اظهار ارادت به امام زمان (عج) می کنند، دعای ندبه خوانده و با زیارت آل یاسین به امام خود عرض ارادت می کنند اما اعمال و رفتارشان را امام عصر(عج) تأیید نمی‌کند. این نحوه محبت و دوستی، محبّت حقیقی نیست و راهگشای زندگی انسان هم نخواهد بود. مثل کسی که دائماً به مادرش اظهار محبّت می کند اما در عمل، دل مادر را می شکند. یا فرزندی که دست پدرش را می بوسد و به او اظهار عشق می کند اما با رفتارش، او را ناراحت و افسرده می کند. چنین محبتی، محبت واقعی نیست.

آن چه در این فراز بعنوان محبت و ولایت امام زمان (عج) بیان می کنیم، آن‌چنان ولایتی است که از لسان و گفتار در اعمال و کردار ما خودش را خوب نشان داده؛ به گونه ای که هر که ما را ببیند، بگوید: این شیعه امام زمان (عج) است.

انتهای پیام/د


سرور مجازی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا